
خدا لایک کنندگان را دوست دارد😐
لونا رو دیدم که داره بیدارم میکنه.از چشماش معلوم بود اصلا نخوابیده.گفت:پاشو رسیدیم!محتاطانه به دستور مرده از واگن بیرون اومدیم به یه جای خیلی تاریک رفتیم.بعد مرده گفت:«هر کدومتون به یه سمت برید و دیگه برنگردید.به کسی هم راجب ما چیزی نمیگید.فهمیدید؟»هممون به نشانه ی تایید سرمون رو بالا پایین بردیم.***بعد از اینکه یکزره به شهر نزدیکتر شدیم،لونا گفت:«بهتر نیست به جای دور خودمون چرخیدن بریم سئول گردی؟+خب،نظری ندارم.+پس میریم!
سئول شهر قشنگی بود،اما زیاد ازش خوشم نمیومد.بیشتر از شهر هایی مثل نیویورک و سانفرانسیسکو خوشم میومد.لونا پیشنهاد کرد که بریم و یه چیزی بخوریم.منم چون داشتم از گشنگی میمردم قبول کردم.رفتیم توی یه رستوران و لونا به کره ای گفت:«دوتا همبرگر لطفا!»اما بعد از اینکه قیمت رو شنیدیم،هر دو تامون دو تا نوشابه سفارش دادیم.اینجا واقعا خیلی کشور گرونی بود!نمیدونم چرا لونا انقدر اصرار داشت بیایم اینجا.اما دیگه اومده بودیم و باید با همه چیزش کنار میومدیم.
به لونا گفتم:«لونا،بنظرم هر چه زودتر باید توی یه دبیرستان ثبت نام کنیم.نمیتونیم که بخاطر مهاجرت ترک تحصیل کنیم.»+باشه حالا.اصلا از کی تا حالا تو بچه درسخون شدی؟+برو بابا،نه اینکه تو فراری از مدرسه بودی.+میدونی،من بیشتر به خاطر رویاهام اومدم اینجا و یکی از آرزوهام اینه که اینجا آیدل شم.+چی؟با کدوم پول؟+ببین ملودی،تو آهنگای خیلی قشنگی مینویسی.منم که خب صدای بدی ندارم،میتونیم با ترکیب مهارتامون کاری کنیم کمپانی ها ازمون درخواست بدن.بعد تو میتونی آهنگ نویس بشی و منم آیدل!+نه.آهنگ نوشتن برای من فقط برای سرگرمیه!+اما بهتره بیشتر بهش فکر کنی...+گفتم که،نه.
این لونا همیشه تقریبا دو سوم حرفاش راجب کره و آیدل شدن و کیپاپه.نمیدونم چرا انقدر اصرار داره که آیدل بشه و منم آهنگ نویسش بشم!حالا مطمئنم از این به بعد هر روز داریم در این باره بحث میکنیم!***بخاطر اینکه برای کرایه اتاق پول نداشتیم،شب رو توی بیرون از شهر خوابیدیم.به آسمون که پر از ستاره بود نگاه کردم.یکدفعه دیدم که یکیشون خاموش شد.خالم همیشه بهم میگفت که هر وقت ستاره ای خاموش شه،یک انسان هم کنارش میمیره.اما...اینا همش خرافاته!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود
♥️