
هوراااا ❤مرسی از حمایت هاتون😊 بازم ادامه بدید ، از پارت بعد داستان عاشقی میشه👫❤👫
اونجایی بودیم که معجزه گر هاشون عوض میشه ، ادامه : لیدی نوار: اوه مستر باگ دوباره نه!!🤦♀️🤦♀️ مستر باگ : چرا که نه؟! ** لیدی نوار : خو باشع!! سعی میکنم باهاش کنار بیام ! فقط تو یکی حواست به کارت باشه! ** مستر باگ : چشم لیدی من🥰😍 ( نویسنده : چه غلطی کردم اینو مستر باگ کردم.اما بدبخت لیدی نوار ** لیدی نوار: آی گفتی ، میبینی خداوکیلی چقدر راحت نشسته داره با یویو من وَر میره😡😡 الان خودم رو جِر میدم😡😡 نویسنده : نکن خو من اون وقت لیدی باگ از کجا بیارم) ( با حال بود نه؟😂😂)
لیدی نوار : کت حواست رو جمع کن ، اونجا باید گیرش بندازی تا من میراکلسش رو بردارم ** مستر باگ : باشه، هاک ماث چرا نمیای با من بازی کنی؟ ** هاکماث: من وقت بازی با تو کوچولو رو ندارم ، آکومای شروریت! ** لیدی نوار : مستر باگ ، مراقب باش *** مستر باگ : مراقب هستم ، ** لیدی نوار : پنجه ی برنده !! ** مستر باگ : حواست باشه خرابش نکنی ، ماله منه هااا** لیدی نوار : 😒 | الان دستش رو زد به دیوار ، دیوار ریخت پایین ...
لیدی نوار: دیگه کارت تمومه کاهماث! من معجزه گر تو رو برمیدارم ** هاکماث : اه .. اه ( الان مثلا داره درد میکشه گ دیوار روی سرش خراب شده خوب🙄) من تسلیم نمیشم ... نمیشم ، به خاطر پسرم که شده من شکست نمیخورم!! اخ ** لیدی نوار : اما ما دیگه نمیزاریم تو آدم های دیگه ای رو شرور کنی ! | سنجاق سینه رو برمیداره و میزاره روی سینه ی خودش ...
نورو بال های تاریک برخیزان!! ** مستر باگ: اوه ، چه خفن شد😲 ** لیدی.هاک : ( فکر کنم ترکیب شون این میشه🤔) تمام اکوما ها خونسا !! دیگه پاریس در آرامش هست! مستر باگ ، گابریل آگوست رو ببر بیمارستان ولی قبلش بیا معجزه گر منو پس بده ** مستر باگ : اِممم ** لیدی.هاک : حتی فکرش رو هم نکن !😡 ( میخواست معجزه گر رو پس نده) مستر باگ : تیکی خال ها خاموش ، بیا لیدی باگ ** لیدی نوار : ممنونم ، پلگ پنجه ها داخل،
نویسنده :خب همه چی درست شد🙂👊 ادامه داستان🤭❤
استاد فو : خب شما هاکماث رو شکست دادید دیگه من کاری نمیکنم لیدی باگ تو دیگه صاحب جعبه ی معجز گر ها هستی ، قسم بخور که هیچگاه از معجزه گر ها استفاده ی شخصی یا شر نمیکنی ** مرینت : قسم میخورم🤚 ** استاد فو : خب از بعدش با شما ها هست که هویت همدیگه رو بدونید یا نه ، و تمام دستور و عمل های مربوط به میراکلس ها لیدی باگ داخل این کتاب هست و کلمات رمز هم برات نوشتم ، ای استاد بزرگ زمان من به اتمام رسیده من لیدی باگ رو صاحب جدید معجزه گر ها اعلام میکنم
نویسنده : یه نور بزرگ میاد 💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥و استاد فو حافظه شو از دست میده ...😔😔
تموم❤❤ کامنت بزارین بگین این پارت چطور بود🤔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها واقعن که😣
خب منم آدمم . درس و مشق و زندگی دارم😑
شما توی ۳ دقیقه و نیم میتونید یه پارتو بخونید من ۳ ساعت و نیم وقت میزارم مینویسم ایده و...
مگه استاد این اتفاق قبلا براش نیافتاده بود؟
خوب بود
داستان منو هم بخونید