
لیدی: لاکی (همون نینو و راستی تو حالت تبدیل )کت و کول کرد برد ما هم رفتیم ....بعد از چند دقیقه جست و جو یه سرداب پیدا کردیم (سرداب یه زیرزمن که زیره یه زیر زمین دیگه است)رفتیم داخلش . ریناروژ رفت یه تخت آورد (از این به بعد به رینا جان میگیم روبی)لاکی کت رو رو تخت گذاشت . همه به حالت اول برگشتیم (یعنی الان نینو . آدرین . مرینت . و آلیا ن )
نینو : خب دختر خانوما رو تو نو کنید اون ور لطفا شما زخم ببینین جیغ تون بر فنا است 🥸. مرینت:😒بله بله جناب باب اسفنجی . (ببخشید ) آلیا : منو مرینت رو مونو کردیم اون ور بعد یهوووووو ....واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااع
مرینت: این صدای جیغ گربه است ؟ . آلیا: گربه کودوم آدرین. مرینت: برگشتیم سمت پسرا که دیدیم زخم بزرگ و عمیقی رو کمر آدرین و صدای جیغ........آدرین آرومه که . نینو: مامان جووووووووون کجاییییی. مرینت و آلیا و آدرین: 😯😯. آدرین: آااااام الان نباید من اینو بگم ؟ 😐. مرینت: که شما دخترا زخم ببینن جیغتان بر فنااااست برو اون ور نینو هالیف (من هیچ وقت نفهمیدم فامیلیش همینه یا نه 😐) وای خدا ببین چه بلایی سر کمرش اومده
مرینت: وای خدا چه زجری کشید (دستش و گذاشت رو صورت آدری )میدونم تقسیر منه . آدرین: نه تقسیر قلب منه . (و حالا غلام: آااااه گلی جاااااان ای کاش من فدای تو میشدم و اشک هایت را نمی دیدم . گلی: اینگونه مکن .........مرینت: ما کدامین الان شبیه ایناست 😑. من: واضح والا 😐)آلیا: آااه فیلم هندی بسه من برم....لاکی: بچه ها. بوستیه: سلام . مری و آلی و آدری : خانووووووم بوستیه . لاکی: ایشون بلدن زخم رو درمان کنن از جایی باید به هشون پناه میدادیم و..متاسفم ولی هویتااااا.مرینت: آم ا ..اصلا اشکال نداره ما میتونیم به خانوم بوستیه اعتماد کنیم . بوستیه: درسته . مرینت: خب الان جون آدرین مهم تره و همون طور که خانوم بوستیه اولین درس و بهمون یاد دادن عشق بهتره . آدرین: یعنی جوابت مثبته . مرینت: خیرررررر😑. آدرین: ااااه چرا انقدر ضد حال میزنی معلوم شد خوب به حرفای خانوم بوستیه گوش ندادی 😑. مرینت: ورا*جی بسه بچه بیاین بریم خانوم آدرین و به شما میسپاریم.
بوستیه : تلاش قابل تشویق آدرین . آدرین: چه فایده هنوز به هم حسی نداره ولی نه می تونم فراموش کنم نه میتونم بهش برسم . بوستیه : آدرین آولاش همینه ولی تو اولاش نیستی دیدی مرینت برات نگران بود که حتی لو رفتن هویت تون به منو هم نادیده گرفت ....این یعنی اینکه با تلاش بیشتر به حدفت میرسی .آدرین: درسته من نا امید نمیشم .اااااااخ ... آیی کمرم . بوستیه: حرکت نکن وگرنه ممکنه نتونی دیگه به تلاشت ادامه بدی . آدرین: چشم !!!😁
خب این پارت هم تموم شد ببخشی دیر میزارم ولی بی زحمت درک کنید که در و مشقا و..فشار زیادی دارن و از جایی داستانم حمایت نمیشه ولی اونایی که حمایتم میکنن ممنونم ازشون براشون میزارم حتی اگه دو سه نفر بیشتر نباشن امیدوارم کسانی که داستانا رو میخونن کمیی هم به ماها امید بدن با همین لایک و کامنت ها خب ببخشید زیاد وسط داستان حرف زدم و الانم وقتتون گرفتم تابعد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نینو لاهیف نه هالیف🙃
عالی بود😍😍😍😍
راستی منم داستان میراکلسی می نویسم خوشحال می شم دنبال کنی
فالو:فالو
عالیییییی بوددددد 🥰🧡
مرسییییی
واو 〒﹏〒
مرسی