
سیلام اومدم با پارت چهاردهم داستان
اززبون منکوت :اخ ....ای ...الهی جز جیگر بگیرن بس که این موهای واموندم منو کشیدن ..حالا مثلا میخوانا یه مدل مو درست . کنن ای خدا ....پیف ..با همون حالت که چهره ی وامونده ام درهم بود رو کردم سمت بی هونگ من :هوی بی هونگ کی میخوایم منو ول کنین ها خدا اصلا نمیخوام .....بی هونگ :ملکه جوان ازتون خواهش میکنم که ارام باشید الان تممومه ....من :اه بس کی تممومه ..ای خدا شیکمم .پیف بلاخره بعداز قرنی این چلمنگام منو ول کردن .بعداز اماده شدن من بدبخت که بااین زیورآلات به سختی میتونستم حرکت ای به خشکی شانس ....رو کردم به ندیمه اعظم ملکه مادر که واسه امادن کرده من باسه جشن که علتش منم ...یعنی ملکه برگزیده شده منم هی خدا . حالا ولکن ببینیم چی میشه ....من سوار کجاوه کردن که طلایی بود بلاخره حرکت کردیم ..پوف من پوکرفیسم ای پیف
از زبون امپراطور :داشتم به امور مشکلات مردم می رسیدم وبعداز اون هم باید برم واسه مراسم امادن شم. امروز مراسم تاجگذاری ملکه برگزیده شده یعنی منکوت هست و همین طور ازدواج رسمی بااونه .هی خدا حسابی هیجان دارم ونمیدونم الان درچه حاله خوف .مشغول بودم که خواجه ان اومد داخل :رو کردم بهش وگفتم چیشده ...خواجه ان :اعلاحضرت الان وقتش شده که برای مراسم امادن شید ..من :باشه ...بعدشم که با کمک خدمتکارها که همشون لباس رسمی و مخصوص جشن داشن منم اماده شدم ....حالا باس بریم واسه مراحل مراسم خوف خدا خیلی حرص درار حوصله ام نمیشه سی تون توضیح بدم برید تا روای واستون بگه ،،،،
از زبون روای :خب دوستان ببنید مراسم ملکه وازدواج رسمیشون با امپراطور کاملا دریک روز انجام میشه ...خب ببنید این مراحل حتما باید گذروندم بشه ...اولین مرحله :اماده شدن ملکه برگزیده شده وامپراطور ،،،۲،،،،،امپراطور باید به سمت تالار مراسم حرکت کنه و کاهنان اعظم ایشون رو ......خلاصه کنم ..ازرو اتیش پریدن ....وبعدم به وسیله ملکه مادر اعظم دستشو رو تو دست امپراطور بزارن ...وخلاصه که مراسم انجام میشه و دیگه زمان تاجگذاری امپراطور تاج ملکه رو جلوی همه سرش میزاره ....خب برو بعد دیگه بس خیلی گفتم ....
از زبون ملکه مادر:خوف خدارو شکر امسال اتفاقات خوبی برای امپراطوری افتاد به لطف منکوت ..باورم نمیشه که اون ملکه برگزیده باشه ...خوب ولی باید تعالیمش داد ....امروز روز پرشکوهی برای پسرم وهمین طور برای مردم این خاندان هست .....به کمک ...خدمتکارها اماده شدم وبعد به سمت سالن تالار مراسم حرکت کردم .....وارد شدم اوه همه بودن ....رفتم نشستم سرجایگاه خودم تمام صیغه ها وار جمله خودم و همین خدمتکارها لباس مخصوص به تن داشتن خوبه ..همگی نشسته و منتظر ملکه جوان بودیم تا وارد تالار مجلس بشه ...
از زبون صیغه هو : داشتم از حرص وترس ناخونمو میجوییدم اخه چرا اون باید ملکه برگزیده باشه ....اما من همین امروز نابودش میکنم.هرطور شده .....به سمت تالار مراسم حرکت کردم ....... ....دوستان بزارید یه چیزی رو بهتون بگم ،،،،،ببنید اگه کسی بخواد جشن رو بهم بزنه از طریق پیوند هفت اسمان مجازات یا دچار بیماری میشه که باعث مرگش میشه .........ادامه ،،،نشستم سرجایش خودم اخ خدا از تک تکتون متنفرم...دوساعت بعد :حدود دوساعت بود که همون اینجا وایساده بودیم مراسم شروع شده بود ولی اون عفریته هنوز نیومده بود که وقتی این حرفم تموم شد یهو حس کردم بدنم میخاره ای خیلی بد بود تا کسی متوجه نشده باشه فوری اونجا و ترک کردم به درک اخیش ....
از زبون منکوت :یه چینی به دماغم دادم وقیافمو کج و کوله کردم که امپراطور خان از رو برن که دیدم هی انگار نه انگار ای خدا امروز نمیدونم این مراسم کوفتی چیه دست از سر من بدبخت ورنمیدارن ...اخ ننه پاهام دیگه حس ندارن بسه که وایساکیدم ... اههه پیف.....بلاخره کاهن اعظم گیرامی دست از سر کچل من و امپراطور برداشت ..بلاخره تشریفات تموم شد .اخیش ...بس که سر افتاب وایسدما کلا حالم بده شده بود ای به خشکی شانس تو دوره ۷ماهگی بودم شکیمم که حسابی سنگین این چیز میز هایی که به من اویزن کرده بودن دیگه بدتر ای ..ای اخ ........۳ساعت بعد
اززبون منکوت :اخیش بلاخره این مراسم کوفتی تموم شد بنده رسماً بدبخت خب بزارید سی تون بگم ...بنده الان ملکه ام وحالا هم این اوضاع وضع دارم باید هم مراقب این فندوقی باشم هم مراقب مملکت ایش خدا سرم اصلا ولکن بزار کپمو بام خوبه ....اخیش
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی جایی😂
ممنون
♥
عالی.اصن.اوفففففففففففففف
ممنون
عالییی بییییییددد لایک کردم
ممنون
عااااالللللیییییی بود اجیییییی در انتظار پارت بعدیییی هستیم🙃
ممنون اجی پارت بعدی رو دارم می نویسمش
عالیییییییییییییییییی
ممنون اجی
عالی بود
خیلی ممنون
عالیییییییی
ممنون