آلیا قضیه رو گفت و بقیه بچه ها هم تعجب کرده بودن گفتم خب جواب سوالتون،علیرضا وقتی بچه بوده پدر و مادرش رو توی تص.ادف از دست می.ده، از اونجایی که اون توی یه شهر دیگه زندگی میکرد کسی از وجود خانواده اون خبر نداشت برای همین اونو به یتیم خونه میفرستن اونجا به تنهایی یاد گرفت که عشق چیه دوست داشتن چطوریه بعد از چند سال پدربزرگم پیداش کرد و اونو پیش خودش آورد راستش من تا قبل از اول دبیرستان از وجودش بی اطلاع بودم یه روز پدربزرگ و علیرضا اومدن خونه ما من بیرون بودم وقتی برگشتم چشمم به علیرضا خورد و ما چشم تو چشم شدیم اون لحظه عاشقش شدم وقتی شنیدم چه اتفاقی براش افتاده خیلی ناراحت شدم برای همین فکر کردم معنی عشق رو نمیدونه پس رفتارمو باهاش سرد کردم ولی اون توی هر مناسبت یادم بود و برای تولدم بهترین کادو هارو هدیه میآورد و همونطور که میدونین توی سفر بهش رسیدم.آلیا گفت که اینطور...از دید علیرضا...رفتم دنبال مرینت دیدم کنار دوستاش نشسته رفتم پشت سرش آلیا و رز منو دیدن بهشون علامت دادم ساکت باشید چشم های مرینت رو گرفتم صدامو کلفت کردم و گفتم یا هر کاری میگم میکنی یا علیرضا رو میک.شم.گفت باشه هر کاری انجام میدم فقط به علیرضا آسی.ب نزنید خواهش میکنم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
های هانی✋
🖤ما گروه بلک پینک هستیم 💗
🧚🏻♀ما از ۴ دختر کیوت تشکیل شدیم💝
لالیسا مانوبان💘
جنی کیم⚡️
کیم جیسو🎤
پارک رزی💐
😊به فنامون میگیم بلینک 😉به معنی چشمک
🌹دوست داریم تو هم بلینک بشی😄
فنمون میشی🤔🤔
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
من واقعا برای تبلیغ معذرت میخوام
ناراحت شدی بگو پاک کنم🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
خب چیکار میکنی سازنده
هیچی،بعدشم منو علیرضا صدا کن راحت تریم
باشه گفتم شاید بخوای به یک اسم دیگه صداتو بزنم علی رضا
عالی دنبالی دنبال کن
🥰
های^^🍦
میدونستید یه کافه تاسیس شده؟🥤
اصمش کافه رویا هس!😽🍰
حتما تشریف بیارین 😐👌🏻
-مدیر کافه