
اینم پارت ۷ ، امیدوارم خوشتون بیاد 😄🥰
آنچه گذشت : ماشین ایستاد ، اطرافمو نگاه کردم که اشک توی چشمام جمع شد . ادامه : _ چی ؟ من اینجام ؟ تو واقعا منو اوردی اینجا ، ممنونم 🥺. + اره تو اومدی اینجا تا با من اینجا باشی . تو ارزو کردی که بری شهربازی منم برآوردش کردم ، _ اره ، اما انتظار نداشتم که برآوردش کنی . + پیاده شو تا بریم . پیاده شدیم ، انگار تموم دنیا رو بهم دادن ، من عاشق شهربازی هستم ، اونقدر که نمیشه توصیفش کرد ، همیچکس نمیدونه من چیا کشیدم . 🥺. کوک اروم اومد سمتم و دستمو گرفت و همراه خودش کشوند ، تموم این مدت بزرگ ترین ارزوم این بود که برای یه بار بیام شهربازی . رفتیم و روی یه صندلی نشستیم ، تمام بازی های شهر بازی رو دلم میخواست امتحان کنم . با صدای کوک از تفکراتم اومدم بیرون . + حالا چرا خیلی دوست داشتی بیای شهربازی ، اصلا چرا اشک توی چشمات جمع شد وقتی اینجا رو دیدی ؟ _ من از وقتی به دنیا اومدم حتی یه بار هم شهربازی نیومدم ، حتی مشکل این نبود که بگیم پول نداریم ، فقط پدرم خیلی ادم سنگ دلی بود ، از همون بچگی منو میزد ، هر چیزی ازش میخواستم نه میگفت ، وقتی ۸و۹ سالم بود، هر روز توی تلویزیون بجه هایی رو میدیدم که با خانوادشون میرن شهربازی منم میرفتم به بابام اصرار میکردم که بریم شهربازی اما به جای اینکه باسه بگه ، منو تا حد م...ر....گ م....ی....ز....د 🥺😣 هنوز هم .... هق ..... خاطرات وحشتناک ...هق ... اون روزا رو یادمه ....هق ..هق 😭😭😭. کوک اروم منو توی بغلش گرفت ، نوازشم کرد و دلداریم داد و بعدش از من فاصله گرفت و اشکامو پاک کرد .
از تشکر کردم که ارزوم رو برآورده مرد اونم در عوضش بهم یه هدیه خیلی خوب داد ، اون منو ب...و....س....ی....د. 😳. ازم ج.....د....ا شد و گفت . + ات .. من دوست دارم ، واقعا عاشقتم ، تو هم منو دوست داری ؟ _ چی ؟😳 تو ...... واقعا ... منو دوست داری ؟ +اره اندازه جونم دوست دارم ، اونقدری که نمیتونی باور کنی . 🥺 تو دوستم داری؟_ من ... منم دوست دارم . 😊. + واقعا ؟😲. از جاش بلند شد و داد زد . + اون دوستم دارههههه . _ کوککککک چیکار میکنی ؟ 😬. زشتهههه .+ اصلانم زشت نیست ، ات منو دوست دارهههه. 😀. بعدش بغلم کرد و توی هوا چرخوند ، _ کوکککک بزارم زمینننن ، الان می افتم . 😄. _ جونم نمیزارم بیوفتی ، خودم میگیرمت ، خودم فدات میشم . _ هییی زبون نریز 😂😊. منو گذاشت زمین و دستمو گرفت و کشوند سمت جایی که بلیط واسه بازی ها میخرن . + اقا دوتا بلیط چرخ و فلک بدین . دوتا بلیط گرفت و گفت بریم سوار چرخ و فلک بشیم ، منم که عاشق چرخ و فلک بودم 😄. سوارش شدیم ، اون اونور نشست منم اینور تا تعادل حفظ بشه . _ وااااووووو چقدر اینجا از بالا قشنگه . 🥰. شبیه رویا میمونه ، + من توی واقعیت فقط وجود دارم ، پس خیالت راحت باشه که رویا نیست . 😄. _ وقتی تو پیشمی خیالم راحته . 🤗، الان اگه یکی بخواد منو از اینجا بندازه پایین مطمئنم تو منو نجات میدی . + هر کی بخواد دستش به تو بخوره ، دستشو قطع میکنم . 😠. _ نترس کسی به من دست نمیزنه ، چون تو هستی . 😊.+ ماشاالله توی رمانتیک حرف زدن واردیا ، من اسکلم پس 😄. _😂😂
بعد از کلی ناز و عشوه رفتن واسه هم بالاخره چرخ و فلک وایساد و ما پیاده شدیم . _ من یه چیزی میخوام . 😊.+ چی؟ بگو . _ از این پشمک صورتیا . + باشه میخرم . کوک رفت و دوتا پسمک خرید و اومد . _ اخجون چقدر خوشمزست .😋. + اره خیلی خوشمزست . 😋. _ حالا چکار کنیم ؟ + اممم بریم ماشین برقی سوار بشیم . _ باشه بریم . رفتیم دو تا بلیط گرفتیم و سوار شدیم . کمربند هامون رو ستیم و پا رو روی گاز فشار دادیم ، _ هیی اگه میتونی بیا منو بزن . 😜. + صبر کن اومدم . با تمام سرعت گاز دادم اون هم با تمام سرعت اومد دنبالم ، _ هههه دیدی نمیتونی منو بزنی . 😜😜. که یکدفه کوک خورد به ماشین من .منم با کله رفتم توی فرمون ، _ هههههه😂😂😂😂. اخخخخ سرم 😂😂😂😂. + اتتت چیزیت شد ؟ انقدر نگرانم بود که متوجه من نشد و من با سرغثعت به سمتس رفتم و با ماشینم زدم به ماشینش که اونم با کله رفت توی فرمون . _ 😂😂😂. من فقط در حال خندیدن بهش بودم ، اونم که داشت سرشو مالش میداد. زمان بازی تموم شد و پیاده شدیم . + ولی بیبی خیلی بد زدیا سرم هنوزم درد میکنه . وقتی بیبی گفت قند تو دلم آب شد☺️ ، _ واقعا ببخشید ، کجای سرت درد میکنه ؟ + اینجا اینجا . _ بزار ب....و....س.....ش کنم تا خوب بشه . سرشو ب...و...س کردم که با یه خالت کیوت گفت .+ الان خوب شد . ☺️
+ بریم بستنی بخوریم ؟ _ نه + چراااا ؟ _ چون من لواشک دلم میخواد . + لواشککک ضرر داره ها . _ ضررش رو ول کن . من میخوام . + باشه . رفتیم و یه عالمه لواشک خوشمزه خریدیم ، _ دیگه بریم ؟ + باشه بریم . سوار ماشین شدیم و به سمت خونه ما راه افتادیم ، توی ماشین هی پوست لواشک رو میکندم و میخوردم که توجهم به کوک جلب شد ، یه جوری منو نگاه میکرد که معلوم بود دلش لواشک میخواد ، منم یه ذره لواشک گذاشتم توی دهنش . _ تو که میگفتی لواشک ضرر داره ؟ 😄. + هان ؟ من ؟ اهان منظورم واسه تو بود ، برای من ضرر نداره . 🙃. _ 😂😂😂. باشه بیا دوباره بخور . دوباره گذاشتم دهنش ، هر دفعه یدونه من میخوردم یدونه اون که رسیدیم جلوی در خونم . ل رسیدیم 😔. + چرا ناراحتی ؟ _ چون دلم واست تنگ میشه . + فردا هم میام دنبالت . _ نه من فردا میخوام خونه بمونم ، میخوام یکم استراحت کنم . + باشه . هر جور راحتی . 😄. _ من دیگه میرم ، خداحافظ ، شب خواب منو ببینی . 😊😄. + شب بخیر ، حتما خواب تو رو میبینم . 😄. گاز داد و رفت منم واسش از پشت دست تکون دادم و رفتم توی خونه .
یکم ارزوش چرت شد اما امیدوازم خوشتون اومده باشه . 😜☺️😀. این پارت قشنگ بود ؟ توی کامنت بگین . 🖐🏻🥰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اره قشنگ بود فقط اون صحنه های چسبوندن به دیوار و بیشتر بیار حال میده😅😅😅😅😅🐇🐇🐇😙😙
ارع خیلی خفنههه😂😂😂🤤
آههههلهه یسسس😆😅🤩
عععع چرا پارت بعدو نذاشتی
عالی بود
پارت بعد لطفا
بعدی بعدی بعدی
عالی لود
عالیییییییی
میدونستی داستانت منو محو خودش کرده؟
راستی من منتشرش کردم💖
ممنونم عزیزم 🥰☺️😜
عالی بود