
پارت یکم هم لایک کن و ببین موضوع چیه:)

اون لحظه هیچی برای گفتن نداشتم درحالی که قلبم از حرف در شده بود و داشت میترکید. -میخای؟؟.+خخخخخب مممن فقط یکم سرم شلوغه نمیدونم اااااگه دیددددم میتونم باشه . -لطفا مرینت اصلا زیاد خستت نمیکنم. بعد گذاشتم و رفتم:/ مث احمقا توی راه داشتم حرفامو میگفتم:| خلاصه یکم بعد الیا اومد.-مری چی شده چرا اینقد بی جونی باز؟؟+نپرسسس.-واع😐 + بعد رفتم خونه خودمو از صورت پرت کردم رو تخت آخ چرا اینقد دنیا بده:/ شاید خودم بدم

بعد یه هو یه صدایی اومد اولش فکر کردم زلزله اومده رفتم رو پشت بوم دیدم واییییی ننن خدا جون ندارم دیگه خستم😩 باز یه شرور دیگه:( حدس بزنید باز کی بود😐 آقای کبوتر 😐😐 تو این نصف شب مگه کبوتر میبینن😑 ن صب کن .....وای اونااااااااااا خفاشن؟؟؟؟؟؟:/ خدا دیگه ن نمیتونم :(تیکی دختر کفشدوزکی آماده): یو یو مو پرت کردم اونور و باز شل شدمو رفتم ...بعدش هم که....خب خلاصه. بعد هم کت نوار اومد -سلام بانویـ من(با لهن کت تصور کنید) نقشت چیه حمله یا نقشه؟؟..+ ن وقت نداریم باید حمله کنیم..- باوشه .بعد هم حسابی جنگیدیم

اما یکم عجیب بود اون قوی تر شده بود یه عسا ی سبز دستش بود ممکنه اکوما تو اون باشه سوار یه سنتی خفاش هم بود وای چه عجایبی(*_*) بعد عسا شو زمین زد و بعد هم آسمون کلا تاریک شد کلا جاییو نمیدیدم منو کت رفتیمو یه جا قایم شدیم که تو این وضعیت نگیرنمون

نمیدونستم چیکار کنم کدوم عنصر به من توی این وضعیت کمک میکنه (گردونه خوش شانسیـ 💖) بعد حدس بزنید چی در اومد😐😂 تو این وضعیت زدم زیر خنده بعد گریه😭😑 خدایی یه چسپ نواری بود😑😐 کت آرومم کردو باز بهم روحیه داد. بعد اون هیچ چیزی نبود که بهم کمک کنه تو یه سوراخ موش قایم شده بودیم آخ چه وعضشه😐

بعد صدای دینگ دینگ اومدو اون لحظه بود که باید به حالت اول برمیگشتم😐 اینم شرایط امروز جایی نبود که قایم بشم به کت گفتم برگرده و چشماشم ببنده ولی خدا کنه وسوسه نشه🥺(ادامه از زبون کت) خدا چیکار کنم نگاش کنم یانه .الان حسمو بهش بگم یا ن .خدایا چی کار کنم

اما ن اون بهم اعتماد کرده(زبون لیدی) یه تیکه شیرینی به تیکی دادم بعد دوباره تبدیل شدم.بعد یه چیزی یادم اومد.که.... فهمیدم که اگه عنصر دید در شب که مث خفاشه و به رنگ سبزه رو با عنصر پرواز بخورم عمل میکنه پس منو کت امتحان کردیم .

عمل کرد و خیلی هم جالب بود بیرون رفتیم و خلاصه با هزار دردو بلا به پایان رسید جون نداشتم

بعد هم که خاستم برم کت دستمو گرفت😦 -لیدی من میخام یه چیزی بهت بگم..+ خب بگو ..- اگه اون کسی که دوستش داری تورو رنج میده و یا گفتن احساست داره بهت فشار میاره من به عنوان دوست بهت کمک میکنم سعی کن که از هر فرصتی که تورو بهش نزدیک میکنه استفاده کنی من خودم هنوز تجربه نکردم ولی امید وارم🙂❤️

حرف کت خیلی بهم انرژی داد محکم بغلش کردم بعد که رفتم خونه با خیال راحت خوابیدم 🙂❤️ روز بعد هم که رفتم مدرسه به آدرین همه چیو گفتم که من از قبل میخاستم طراحت بشم به اون با ذوق گفت- واقعا خیلی خوشحالم که بهترین دوستم طراحمه تو عالی هستی❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج چ:آره.میرفتم تبدیل میشدم و میراکلس رو لیدی نواری یا لیدرینی میکردم.
عالی
تنکس ننصم فالویی
پارت ۳،۳،۳،۳،۳،۳ رو میخواهم بزار
چرا ک ن
🤭🤭🤭
فکر کنم گابریل عاشق این مرده شده،همش شرورش میکنه😐💔😂
وای جر😐😂😂😂
آقای کبوتر برای بار۱۰۰۰۰درسته😐💔
😐😂
راست میگم دیگه😐💔
عالی بود
نه😐