سلامم فلورا هستم

سلام منم فلورا این پروفایل جدیدمه

داستا جدید نوشتم پیشنهاد میکنم بخونید

داستان های قبلیم هم شاید ادامه ندم

😔💔❄بل چه بگویم مثل هر روز داشتم تو حیاط عمارتمون راه میرفتم که خانم کانگ(خدمتکارشون) گفت که پدرم تو اتاق کارش منتظرم هست رفتم پیش پدرم (علامت ا/ت + علامت بابای ا/ت یا همان آقای کیم &) &سلام دخترم +سلام بابا &همونطور که میدونی میخوای بریم عمارت دوستم که تازه از خارج برگشته برو آماده شو و یه لباس خوشگل بپوش +باش پدر فقط یه سوال اونم مثل شما مافیا هست &اره اونم یه مافیا بزرگ مثل ما +اها خب من میرم &برو زود آماده شو +اوک +بابا من آماده ام &خوبه پس بریم آقای شین ماشین...... رو آماده کن تا بریم آقای شین:چشم رئیس رفت و اون ماشینی که بابا خواست رو آماده کرد رفتیم به سمت عمارت دوستش رسیدیم و پیاده شدیم خدمتکار ها اومدن و راه رو نشونمون دادن تا رفتم تو حیاط عمارته (علامت دوست بابام $ علامت پسرش-) $به به سلام آقای کیم خیلی وقت ندیده بودمت &سلام آقای جئون اره $معرفی نمیکنی &او فکر کردم یادت اومد این دخترم ا/ت هستش +سلام $سلام ا/ت &تو اون پسر خوشتیپ رو کنار خودت معرفی نمیکنی $او معلومه ایشون هم پسر من جونگکوکه -سلام بعد از این چیزا رفتیم نشستیم با خودم گفتم وای چه پسرش خوشتیپه بعد از اینکه کلی حرف زدن دیدن ما خسته شدیم گفتن بریم هر کاری دوست داریم بکنم -بیا بریم روی اون مبل های اونور استخر بشینیم +ا.ا..م باشه رفتیم -خب تو ا/ت بودی +اره -نمیدونم میدونی یا نه اما من زیاد با دخترا کنار نمیام فقط بخاطر باباهامون باهات خوبم +هِ چه فکر کردی فکر کردی من مثل تو نیستم من از اون دختر های لوس نیستم که هی لوس بازی در بیارم -باشه بابا بگیریم از اون دخترا نیستی وایسا تا من برم نوشیدنی بیارم +باش رفت و آورد -بیا این برادتو +مرسی نمیخواستم فکر کنه چیزم پس همشو خوردم -واو فکر نمیکردم بخوری +خب چیه من که خودم دیگه بعد تابستون سال آخریم -هه منم تو ذهن ا/ت اِحساس میکردم داره روم اثر میکنه -من میرم تو عمارت تو هم میخوای بیا +باش اومدم رفتیم تو مثل عمارت ما خیلی بزرگ بود +هه میدونی....میدونی و هی پام لق میخور میخواستم بیفتم که کوک گرفتم -فکنم روت اثر کرده +چی اثر کرده بابا از دید کوک: فکنم روش اثر کرده همش چرت و پرت میگفت گذاشتمش رو زمین که دوباره اومد بخوره زمین گرفتمش چشم تو چشم شدیم که یکدفعه....‌