
اسید لازم میشود (◉‿◉) 🐛
شب بود ممد که سرکار قهوه خورده بود خوابش نمیبرد داشت در دنیای خیال پرواز میکرد که صدای در بلند شد به سوی در دوید و باز کرد حنا بود! این وقت شب؟ قیافه حنا غمگین بود ولی تا ممد را دید لبخند کمرنگی زد ممد: عه سلام حنا خانم خوبید😁 حنا نگاه معنا داری به ممد انداخت و گفت سلام راستش یه مشکلی پیش اومده اینو ببین حنا گوشی را حلوی ممد گرفت پیامی برایشان فرستاده بودند که ما ارتش بزرگی هستیم شما باید خود را تسلیم و سایت را به ما بدهید مگرنه دمار از روزگارتان در خواهیم اورد و کاری میکنیم پشه های اسمان بر شما بِگریند ممد متعجب به صفحه خیره شد به داخل خانه رفت اولین کتی را که به دستش رسید پوشید و از خانه بیرون امد حنا گفت که همین الان باید به دنبال کاربران برویم که انان عده ای زیادند و ما به تنهایی در برابر انان شکست خواهیم خورد سپس به سمتی شروع به حرکت کرد ممد نیز به دنبال حنا به راه افتاد

در بین راه ناگهان ممد متوجه شد کتی که پوشیده کتی گل گلی ابی روشن و بر اساس مد روز است بسیار خجالت زده شد و بر خود لعنت فرستاد و ارزو کرد ایکاش بیشتر دقت کرده بود استایل ممد👆🏻 که ناگهان حنا گفت همینجاست رسیدیم به سمت خانه ای رفتند و در زدند ماجرا را که تعریف کردند کاربر چپ چپ نگاهشان کرد و گفت شما همش تست های منو شخصی میکردید الان انتظار دارید بتون کمک کنم😒 ممد گفت: خب به درد صفحه اصلی نمی خورد که شخصی شد دیگه😐 اما کاربر در را به روی انها بست و انها با ناراحتی به سمت خانه شخص دیگری راه افتادند از قضا تیتاپ ان شب خوابش نمیبرد و در بیداری به سر میبرد ممد و حنا که در زدند در را به رویشان باز کرد هرچند با دیدن کت ممد نزدیک بود پخش زمین شود ولی خودش را کنترل کرد و چیزی نگفت حنا گفت: ما به کمکتون نیاز داریم الان! و گوشی را به سمت تیتاپ گرفت تیتاپ که پیام را دید گفت تو خواب ببینن تستچیو بگیرن😐 از خانه بیرون امد و به دنبال ممد و حنا به راه افتاد
انها در خانه تمام کاربران را زدند و چه بسیاری که در را به رویشان ببستند و چه بسیاری که با انان همکاری نمودند تا این که صبح شد و تعداد زیادی از کاربران دور میدان جمع شده بودند ممد به روی بلندی ای رفت و گفت همینجور که خودتون میدونید ما شما رو اینجا جمع کردیم که بتون بگیم یه عده قصد به دست اورد تستچی رو دارن و ما باید جلوشون وایسیم! در این هنگام عده ای از کاربران دست به اعتراض گشودند که تو تست های مارا شخصی نمودی و بر ما حق مدیری ایفا نکردی و پیوی ندادی و اک هایمان را پراندی با چه رویی الان از ما انتظار حمایت داری😐 ممد در پاسخ به انان گفت همانا که پیوی مایه مزاحمت بر شماست و تست هایی که شخصی شدند به درد صفحه اصلی نمیخوردند و هیچکاری بدون حکمت نبوده و ما هیچگاه بر شما ظلم ننمودیم و هرچه شده بر صلاح شماست و همچنین اگر قوانین را رعایت مینمودید اکانت هایتان پا برجا میماند و اما دوستان من الان وقت رسیدن به اعتراضات شما نیست زیرا که دشمنان از شرق و غرب بر ما میتازند و وقت تنگ است باید چاره ای نماییم حالا چه کسی مرا در این نبرد سهمگین یاری خواهد کرد؟ بدانید که خطر های ان بسیار است و راه طولانی و دشمن قوی میباشد هرکس که جگر شیر و صبر ایوب دارد با ما هم سفر شود
ر این هنگام کاربران سخت در فکر فرو رفتند ولی در اخر به ممد گفتند که اگر چه بر ما ظلم بسیار نمودی اکانت دوستانمان را پراندی و بر ما پیوی ندادی ولی ما تو را یاری خواهیم کرد و تنهایت نخواهیم گذاشت اکنون مارا راهنمایی کن که چه باید کنیم در ان شب تعداد زیادی نیزه، کمان، شمشیر و سپر بین کاربران پخش شد تا همه مسلح و اماده شدند چندی نگذشت که لشکر دشمنان نمایان شد همه ارایش جنگی گرفتند تا دو لشکر به هم رسیدند فرمانده لشکر دشمن پوزخندی بر ممد و ممدیان زد و گفت هه پس واس خودت لشکر هم جور کردی خیلی بدجنسی که میخوای این همه ادمو با خودت از به این ببری من جای تو بودم همون اول خودمو تسلیم میکردم😐 در این هنگام کاربران را جو گرفت و در جواب او فریاد کشیدند که ای نادان ما تا پای جان ممد را همراهی خواهیم کرد و تو پشه ای بیش نیستی و ان کس که باید تسلیم شود تویی 😐 در این هنگام دو لشکر بر هم تاختند و جنگ شروع شد جنگ تن به تن و شمشیر بر شمشیر بود همه سخت مشغول جنگ بودند و عده زیادی از دو سپاه بر خاک افتادند و در اخرین لحظات، برتری نصیب ممدیان شد و فریاد پیروزی بلند شد و انان که از لشکر دشمن باقی مانده بودند پا به فرار گذاشتند همه با شوق بر هم نگریستند و ان لحظه در تمام تاریخ ثبت شد🗿 مجسمه ای هم در این لحظه از ممد و ممدیان به ثبت رسیده است (◉‿◉) 🐛
تا اینجا اومدی لایک کن بپر نتیجه هم چالشه هم یه کرم دارم موج سواری میکنه (◉‿◉) 🐛
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ایول عجب چیزی😂😂ممد و ممدیان؟😂
🤣🤣🤣🤣🤣
ادامه داره؟؟؟
خیلی سم بود
بلی دارم روش کار میکنم (◉‿◉) 😂
اسپویل کنم🗿😂؟
ممد بلاخره داستان اکسیر سیمرغ رو تموم کردم🗿
خیلی قشنگ بود (◉‿◉)
ادامه هم داره یا تموم شد (◉‿◉)؟؟؟
ن نه اسپویل نکن .
اکسیر سیمرغ عالیه. قسمت دومش رو ندارم
پارت دوم منتشرشد (◉‿◉) 🐛
عه سلام ممددددد❤😀
سلام مممد با من بحرف
😭😭😭😭😭😭مممدددد میشه تو تست منم کامنت بزاری¿¿¿¿اگه بزاری دیگه هیچوقت هیچوقت هیچوقت نمیگم قابلیت جدید تروخداااااااااااااااا😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
واااااای خیلی باحال بوددددددد😂😂😂😂😂
ممد جان بخونش پر اسید بیده 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
عععععععرررررر😂😂
بسی سم 😂😂😂😂
یعنی اگه ممد اینو نخونه من خودمو دار میزنم زود برو بهش بگو بیاد بخونتش خیلی باحال بود 😂😂😂😂
عالی بود😹🍭
خیلی سم بود 😂😂😂😂😂💔