سلام دوستان👋این اولین تستیه که مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد
من یه آرمی هستم و اسمم هم نگارهستش.من یه تهیونگ لاورم.
از زبان نگار:امروز خیلی خوشحال بودم نمیدونم چرا و فک میکردم که امشب ماه کامله.چون من معتقد بودم که وقتی ماه کامل باشه من خوشحالم و برام یه اتفاق خوب میوفته.امروز قراره با سارا بریم سمت محله ی مادربزرگمینا بعد با دوستام بریم کافه.رفتیم توی محله اول رفتیم دنبال جولیا(همه با دوچرخه میخواستیم بریم)جولیا:سلام بچه ها یه دیقه وایسین برم دوچرخم رو بیارم بیام.سارا:دوباره این رفت دنبال یه چیزی که بیاره.حالا بشین ببین تا سال بعد ما میتونیم دنبال بقیه هم بریم؟!😑
نگار:راست میگی این تا سال آینده هم نمیاد،بیا بریم داخل خودمون دوچرخش رو بیاریم.گفت باش.رفتیم داخل.من رفتم دوچرخه ی جولیا رو بیارم سارا هم رفت به جولیا بگه من دوچرخش رو آوردم بیرون.جولیا و سارا اومدن راه افتادیم و رفتیم دنبال فلیسی.رفتیم دنبال فلیسی.وقتی رسیدیم دیدیم فلیسی آماده شده و با دوچرخش جلوی خونشون منتظره.صداش کردیم اومد
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
عالی 👌 👌 💜
بچه ها پارت دوم منتشر شده
عالییییی بود عاجو😍😍😍💜💜💜
میسی عاجیی😘
بچه ها پارت دوم رو دیروز گذاشتم درحال بررسیه
سلام دوست عزیز
این تستت اسمش شبیه یک داستان تخیلی یک نفر دیگه است
اگر دوست داری به نظر من اسم داستانت رو عوض کن که اشتباه گرفته نشه
سلام ممنون اگه منظورت داستان منه❤😊خیلی خوشحالم که داستانمو دنبال میکنی.نویسنده ی عزیز داستانت جالبه ولی اسم داستان من هم ماه کامله😊😅
عزیزم من این داستان رو با توجه به زندگی خودم نوشتم
و اگه مثل داستان کسی هست یه چیزی جلوش میزارم که قاطی نشه
راستی قطعا کسی اشتباه نمیگیره چون من عکس تهیونگ رو روی داستانم میزارم حالا برای اینکه قاطی نشه جلوش مینویسم(تهیونگ)