
سلامی دوباره.من اریسا عباسی هستم ۱۰ ساله از شهرستان لنگرود.امیدوارم از این تست لذت ببرید.اگه تست رو دوست داشتن نظر بدید.ممنون😘😘
از زبان ادرین:(مرینت!؟داری چیکار میکنی؟) از زبان مرینت که از یکه خوردن ادرین جا خورده بود:آآآآآ......اممممم......دارم......دارم سعی میکنم روی حملات اخر مایورا تمرکز کنم و اشپزی....خب بالا خره چی....اولین اشپزی نامزدیمون.چقدر غذا های بیرون رو بخوریم.😆 از زبان ادرین:(اهان ولی بهتره زود تر تغییر شکل بدی.) مرینت:چرا؟نکنه بازم یک گربه روی درخت گیر کرده ادرین:آههههه.....اره دقیقا دوباره و البته اقایه جغد هم سر رسیده. مرینت:وایی دوباره.....باشه وایسا زیر گاز رو خاموش کنم. تیکی دختر کفش دوزکی اماده. پلگ پنجه ها بیرون.
از زبان ناتالی:اندفعه باید ادرین رو گیر بیارم.اون وقت مرینت دیگه دستش به عشقش نمیرسه و اون وقته که جعبه ی معجزه اسا ها و معجزه اسای خودش رو تقدیمم میکنه از زبان دوسو:اما بانو ناتالی مرینت چجوری قراره مجبور به این کار بشه؟ از زبان ناتالی:خب معلومه.وقتی جون ادرین تهدید بشه!!!!! دوسو:اما بانو ناتالی شما که نمیخواید واقعا ادرین رو بکشید.این کار خیلی وحشت ناکه) ناتالی:چرا نباید بکشمش معجزه اسا ها رو میگیرم اون وقت دیگه هیچ کدومشون اهمیتی ندارند.😎 قیافه ی دوسو😱😨
از زبان لیدی باگ:اقای جغد شما دوباره شروع کردید؟ از زبان جغد:خب دختر کفش دوزکی من میدونم شما به من احتیاج فراوانی دارید.😊 از زبان کت نوار:آهه خب اقای جغد بهتره از این به بعد بیشتر به حرفامون فکر کنید.مطمئنم به نتیجه ی درست میرسید. لیدی باگ:اُه .... اره درسته....کت نوار راست میگه... از زبان جغد:باشه چرا که نه. لیدی باگ و کت نوار دفعه ی بعد نا امیدتون نمیکنم. خال ها خاموش. پنجه ها داخل. ادرین: آه مرینت این موضوع دوباره داره دردسر ساز میشه. مرینت:اره درسته.
دوسو پر های من رو اماده کن. از زبان مایورا:آههههه.... لیدی باگ بیچاره...چقدر حیف شد که دیگه گربت رو نمیبینی.ولی این باعث خوشحالی منه.😏 اموک من.خودت راه میدونی.یک سر گرمی کوچیک درست کن تا بتونم اون گربه رو بدزدم.بعدش برگرد پیش خودم.
مرینت:اههه.... بعد ۵روز یک هیولا ی اموک. تیکی خال ها روشن. پلگ پنجه ها بیرون. لیدی باگ:آهههه مایورا با خودش چی فکر کرده که فقط یک طاووس عظیم الجثه ساخته. گردونه ی خوش شانسی یک طناب برای لیدی باگ اورد. از زبان لیدی باگ:کت نوار باید طاووس رو به اون سمت بکشونی.اون وقت من با طناب میگیرمش.چون نمیدونیم اموک کجاست باید از پنجه ی برنده استفاده کنیم. از زبان مایورا:خوبه نقشه داره همونطوری که من میخواستم پیش میره.وقتشه طاووس خشمگین خودش رو نشون بده. از زبان گربه ی سیاه:چی؟.....مایورا!..... مایورا:اره گربه کوچولو.مایورا.یا بهتر بگی طاووس خشمگین.
از زبان ادرین:وقتی بیدار شدم خودم رو توی یک قفس توی یک مقر دیدم.یادم افتاد اینجا همون جایی هست که پدرم رو کشتم.وایی....نه....معجزه گرم... صدای مایورا از اون طرف میگفت :اخیییی....پیشی کوچولوی بی چاره.خب یک سری کارای بد کردی و حالا باید تنبیه بشی.از اخرین روز زندگیت لذت ببر پیشی کوچولو.فردا اخرین روز زندگیت میشه. ادرین:چی؟نه.... اما لیدی باگ.... اصلا این کار چه صودی برای تو داره؟
از زبان لیدی باگ:وقتی اون هیولا رو گرفتم خبری از گربه نبود و هیولا هم خود به خود نابود شد.ولی باز هم خبری از گربه ی سیاه نبود.نگران بودم. تیکی گفت:مرینت تو نباید نگران باشی.حتما ادرین یک کار مهم داشته.تازه اون از پس خودش بر میاد نباید نگران باشی. با اینکه حرف های تیکی ارامش بخش بود ولی قلبم اروم نمیگرفت.چند قطره اشک از گونه هم سر خورد.حتی بدون این که بفهمم.با بغض خیلی شدید دویدم به سمت خونه.چون اخرین بار یادم رفت زیر گاز رو خاموش کنم غذا هم سوخت.هنوز هم خیلی نگران بودم.شب قبل خواب بغضم ترکید و یک دل سیر گریه کردم.یعنی ادرین کجا بود.
از زبان ناتالی:به حالت عادی برگشتم.حالا دیگه به حدفم رسیده بودم.چیزی نمونده تا به رویای واقعیم برسم.اگه مرینت مضاحمت ایجاد نکنه کار تمومه.با یک حقه ی ساده هردوشون رو به فنا میدم و به رویام میرسم. از زبان دوسو:بانو ناتالی شما از این کار مطمئنید؟این کار جرم بزرگی به حساب میاد! ناتالی:نگران نباش دوسو.اگه معجزه اسا ها رو به دست بیارم میتونم به این شهر حکومت کنم و اگه حویتم و فاش نشه کاملا در امانم.
خب دوستان این پارت هم تمام شد.پارت بعد به اتفاق های خیلی جالب تری میرسیم.و البته به احتمال زیاد تعدادش رو بیشتر میکنم.امید وارم از تستم راضی بوده باشین😘😘 دوستون دارم.فعلا خدانگهدار🙋💛💜
با تشکر فراوان از تست چی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییییییییی
بوددددددددددددددددذددددددددددددددد به خدا دارم راست میگم از این زیاد تر ننویس تو هر پارت
راستی من هم کلی داستان دارم ولی در حال برسی هستش میشه بگی چقدر طول میکشه بیاد ۶ روز شد دیگه آخه
عاااااالی
الان پارت بعدی اومده پس من برم بخونم!!!!!!!!
عالیی ادامه بده خیلی خوب مینویسی
سلام عزیزم.پارت بعدی خدارو صد هزار بار شکر اومده💖💖💖💖
عالی💕💕💕