از زبان ا/ت: (فلش بک ) داشتم میرفتم پایین که کوک رو دیدم همینجوری هی نگام میکرد فکر کنم خیلی خوشکل شده بودم😌😌 بالاخره بعد از گذشتن از ۱۰ تا پله رسیدم پایین و رفتم سر صندلی نشستم و شروع کردم به خوردن هیچ کدوم مون حرفی نمیزد ( که کوک همون حرفی رو که توی اسلاید قبلی نوشتم گفت ) ایششش خیلی مسخره بود بعد از اینکه غذامون تمام شد کوک رفت توی اتاق منم رفتم سراغ تلویزیون و روشنش کردم ( یکم بعد) دیدم کوک داره میاد پایین و لباساش هم عوض کرده سوالم شد که داره کجا میره ٪ کوک داری کجا میری ؟ ÷ چرا ؟ ٪ هیچ همینجوری فضولیم گل کرده بود ÷ اها دارم میرم بیرون ٪باش خدافظ ÷ خدافظ گفت دارم میرم بیرون انگار خودمم نمیدونم داره میره بیرون یا نمیبینم 😑😐
عالی بود بعدی
پارت بعدی 🥲💔
عالی بود پارت بعد را بذار
بعدییییی
عالی
عالی
عالی بود پارت بعد رو بزار