
روزی بود و روزگاری...در یک روز برفی که از قضا شبش کریسمس بود رون به هری گفت:هری میای بریم خونه ما؟🤩هری:نه نمیام😐رون:نیای مامان منو میکشه😣خواهش میکنم هری:نه گفتم که😐رون:تورومرلین هری:نچ😐 حالا هی از رون اصرار از هری انکار.آخر سر رون گفت:باشه پس من میرم برای مامان نامه بنویسم🙄رون که رفت مک گاناگال داد زنان گفت:این کریسمس همه باید برن خونه هاشون!هری رفت پیش رون و گفت:رون منم میام باهات خونتون رون:نه دیگه من گفتم نمیای نمیشه بیای😐
هری:رون جان خودت😶رون:به جان تو نمیشه بیای😑حالا هی از هری اصرار و از رون انکار آخر رون گفت:باشه میتونی بیای.خلاصه رفتن خونه ویزلی ها و یه مهمونی داشتن اونجا همینطور که داشتن میرقصیدن هری یه دختری رو دید و خیلی خوشش اومد ازش رفت پیشش و تا خواست خودشو معرفی کنه دختر رفت و لنگه کفشش افتاد رون گفت چی شده هری؟🤔هری:اون دختره مو قرمزه هست من خیلی دوستش دارم لنگه کفششو جا گذاشته خواستم برم بهش بدم😂رون رگ غیرتش زد بالا به هری گفت:تو برای چی به خواهر من می چسبی؟😠هری:مگه خواهر تو بود؟رون:آره دیگه پس چی؟حق نداری بهش نزدیک بشی!😏
خلاصه هری مانده بود تنهای تنها😂ناگهان خانم ویزلی گفت:رونالد ویزلی بیا اینجا ببینم.رون رفت خانم ویزلی گفت:خب رونالد یه دختره بود میگفتی دوسش داری کی بود؟هرماینی بود درسته امروز لباس بپوش بریم پیشش.رون رفت تو اتاقش هری رفت پیش هدویگ و بهش جریانو گفت هدویگ گفت:هو هو هو هوووووو هری:ها؟هدویگ:هو هو هوهووووووووو هری:ها؟هدویگ:ابله میگم پشت سرتو نگاه کن.هری برگشت دید رون اینجاست.رون اینجا رون اونجا رون همجا😂هری:عع رون اینجا چیکار میکنی؟رون:از این اتاق گم بشو بیرون لطفا.هری رفت و از اتاق گم بشد بیرون خلاصه بریم سر رون اینا وقتی رسیدن وقت ناهار بود و خانواده هرماینی رون مرغ تدارک داده بودن😂هرماینی ا مد جلو رون مرغا و به رون گفت:سلام رون!رون:سلام عشق هایم سلام جون هایم سلام ای کسانی که قلبم برای شما میتپد.هرماینی گفت:وای رون خیلی خوب خوندی فقط نباید فعل جمع بیاری فعل جمع برای چند نفره رون گفت:خب پس درسته هرماینی گفت:من چند نفر نیستم رون هرماینی رو زد کنار و گفت:بیشین بابا با رون مرغا بودم.😐هرملینی سکوتی کرد بدتر از فریاد خلاصه نگم بچه ها رون و هرماینی همونجا باهم ازدواج کردن البته هرچی اصرار کردن رون نذاشت هرماینی کنارش بشینه چون مرغشو اونجا گذاشته بود😂😂😂اخرم یه صندلی دیگه برای هرماینی آوردن ولی رون بجا اینکه هرماینی رو بگیره باهاش برقصه رون مرغو گرفت.😑خلاصه هری جینی رو پیدا کرد و کلی باهم حرف زدن آخرم تا هیچکی نبود باهم ازدواج کردن😂
وقتی برگشتن و رون متوجه شد خواست به هری ........یگه که مالی گفت:بابا رون بزار جینی هم بره سر زندگیش راحت شم از دست شما.ملفوی از پشت شاخه ها اومد بیرون گفت:هه پاتح هیچی نداره.بزار بپرسیم.تو خونه داری پاتح؟هری:نه دریکو:تو َوسیله برا خونت داری؟هری:نه دریکو:تو ماشین داری؟هری:نه...البته چرا دارم!عوض خونه و اینا صدتا ماشین دارم.رون خیلی ذوق کرد گفت:نشونم بده!هری گفت:بیاید تو حیاط پارکشون کردم...وقتی رفتن رون گفت:اینجا که چیزی نیست.هری:چرا زمینو نگاه کن.چندتا ماشین اسباب بازی ریخته بود هری رفت یکیشو برادشت و گفت:مثلا این انگشتم منم این انگشتم جینی خب سوار شدیم درارو بستیم موزیک گذاشتیم قام قام قام قام.دریکو هم یه ماشین برداشت گفت:منم این تو.دریکو افتاد به جون هری که ماشینشو بزنه هری گفت:اصلا صدای موزیکو بلند میکنم.نانای اصغرو و صغرا نانای اکبرو کبرا نانای افعل و فوعلا دریکو:باشه منم زیاد میکنم:می زدم و لولم مستم و شنگولم حال خوشی دارم.و ناگهان تصادف کردن.هری گریه کنان ماشینشو برد پیش خانم ویزلی:مامان مالی این ماشین منو زد بزنش😭دریکو:اینم مال منو زد بزنش😭خلاصه رون گفت باشه حالا که خیلی اصرار داری.رفت یک سیلی زد به دریکو.بعد گفت این برای هری.بعد وباره زد تو گوش دریکو و گفت:اینم برا دریکو.😐اینطور بود که دراکو هم تصمیم گرفت بره و به زندگی خودش برسه البته تصمیم بر این شد که دریکو یکی از ماشینای هری رو ببره😂
این داستان رو یک ماگل برام تعریف کرد😂لایک کن بزن بعدی خواهشا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج.ر خوردم لعنت بهت خیلی خوب بود🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خیلی سخته که نصفه شبی بخوای جلو جرررر خوردنتو بگیری تا خانواده بیدار نشن🤣🤣
دمت گرررررم🤣🤣🤣🤣🤣
جرررررررر
به ریش دامبلدور قسم میخورم الان که ساعت 6 زیر پتو انقدر اروم خندیدم مرلین میدونه 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
دهنت سرویس اینا رو از کجا میاوریدددد
عشق منی😘🤩
منم خودم مشنگه شب داشت تو خوابو بیداری برام می گفت غش کردم زیر پتو از خنده😂نمیدونم والا بنده خدا ذهنش خلاقه😂
😂😂😂😂😂
فقط رالی هری و دریکوووو:)
دقیقا😂
جرررر😂
😂
به مرلین که مرغ همسره بدی نمیشه چونکه خودش غذا هست لازم نیس غذا بپزه شب و روز به ناخوناش میرسه شایدم لاک قرمز زد😂😂
والا به مرلین😂😂😂😂
وای خیلی خوب بود 😂😂😂😂😂😂😂
خوشحالم خندوندمت جوجویم😘😂
❤❤😂😂
خیلی سم بود خیلی خندیدم🤣🤣
خوشحالم خندونمت عزیزکم😍🤩
😂😂😂😂خیلی خوب بود
بما ناموس رون (مرغ) بازی نکن هرماینی😂😂
عشق منی تو😘😂
والا به مرلین😂