های گایز اینم پارتی که منتظرش بودین شاید باورتون نشه اما من چند بار این پارت رو نوشتم اما یا یادم رفته که چی نوشتم و مجبور شدم پاک کنم یا هم کلا خوردم به بن بست و نمیدونستم چی بنویسم 🙄 این پارت رو توی ۶ تا سوال مینویسم تا این مشکلی که نمیدونم چی بنویسم حل بشه و از پارت بعد سعی میکنم دوباره بشه ۱۰ تا سوال
با دیدنش کارل که لبخند به لب جلوم ایستاده بود خون توی رگام جوشید و دستام مشت شدن ولی از یه طرف حس ترس به وجودم رخنه کرد. کارل یه قدم نزدیک شد و من یه قدم عقب رفتم که با ناراحتی ساختگی گفت: هی خانوم کوچولو این رفتارت رو دوست ندارما یکم مهمون نواز باش این همه خطر کردم و به قلمرو دشمن اومدم فقط بخاطر تو! کنترلم رو از دست دادم و بلند گفتم: آشغال عوضی چطور جرعت کردی بیای اینجا، بخاطر من اومدی... بخاطر من بابامو میخواستی بکشی؟! کارل در کمال بیرحمی خونسرد گفت: آره! همه چیز بخاطر توعه، اگه تو اونروز بدون سروصدا باهام میاومدی الان جان (پادشاه) بیهوش روی تخت نیوفتاده بود مسبب همهی این اتفاقا تویی یا بهتر بگم مادرت و تمام نسلی که از اون اژدها بدنیا اومده هستن! با این حرفاش باعث شد تحریک بشم و نفسهام کشدار شد خون جلوی چشمام رو گرفت به سمتش حمله کردم...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
ترا خدا بزار
کی میزاری
فکر کنم تنها کسی که هنوز منتظر پارت بعده منم😂
ن منم هستم😐✋🥲
عه خوش بختم💓پس تنها نیستم😂
پیر شدم از پس منتظر موندم پس کی میزاری???!!!!!
ﭺرا پارت بعد رو نمیزاری????!!!!!😐😐😐😐😐😐😐😐
دوماه گذشت چرا پارت بعد رو نمیزاری یادمون رفت داستانو🤕
دوماه گذشته هنوز قصد نداری قسمت بعدی رو بزاری 😞😦
بعدی رو کی میزاری؟؟؟؟
بعدی کی میاد به نظرم کاری کن کارل عاشق الیسیا بشه
کجایی بعدی
عالی هست