از زبان جین:بعد از کلی حرف زدن با یونگی و کوک گفت دیگه نمیتونم تحمل کنم هیونگ ی سوال دارم و جواب میخام
کنج کاو بودم بدونم سوالش چیه یونگی: ام کوک هیون با من بودی یا با جین کوک:هر دوتاتون جین:خوب سوالت چیه؟ کوک:خوب سوالم اینکه که
از زبان ا/ت:داشتم با این سوک حرف میزدم که یهو اون دخترای جدید اومدن تقربن 60سانت فاصله داشتیم می چا:او سلام ا/ت ا/ت بودی دیگه ا/ت:اره از زبان راوی:می چا هه جونگ رو به ا/ت و این سوک معرفی کرد و ا/ت با خودش گفت اینا دخترای خیلی خوبه هستن و تصمیم گرفت با هاشون دوست بشه
از زبان نامجون:(دو نکته نکته1:همه پسرا تو داستان هستن نکته دو:نامجون جیمین می هی و او چانگ هم اتاقی هستن) اخه چرا این قدر دیر کردن جیمین:چی نامجون:بابا کوک با یونگی میخان بیان با هم حرف بزنیم و کوک گفت موضوعی هست که باید حضوری بگه و خیلی دیر کرده (بازم نکته کوک به نامجون گفته ساعت 4:30 بیاد سالن عذا خوری و نامجون جیمینم اورده)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
سلام اجی میشی؟
من جیمین بایستم وتو جین لاوری درسته؟
معلومه که میشم گلرخ البته ۱۳ ۱۴اسفند اسفند شد ۱۳ سالم بایسم هم اره جینه
💜💜
اوه چه جالب مثل من متولد سال ۸۸ هستی💜💜
اره ۸۸ به دنیا اومدم😅
افریننننننننننن
ممنون
فدات
اونی به مدرسه سر بزن بچه ها دادن ثبت نام میکنن
اها بله چشم
💛💛
خیلی قشنگ بود پارت بعدی لطفا
مرسی💜
چشم
فقط یه چیز می تونی داستانتو، تو داستان ها بزاری نه تو سایر چون من پیدا نمی کنم ممنون💖
اها باش از این به بعد میزارم🙂
ممنون💖