رمان♡تعطیلات تابستانی...

از زبان ریوجین:) حوصلم سر رفته بود این تابستون کلا کسل کننده بود هیچ سرگرمی جدیدی نداشتم مامان و بابا هم که زیاد اهل مسافرت نبودن تازه مسافرت فقط با دوستاتم حال میده😉رفتم تو گروه بلک وایت آخ جو لیسا و پانی آنلاینن *)

پیام های دخترا:ریوجین:سلام دخترا چطورید😉❤️)پانی:سلام ریوجین خوبی😍❤️)لیسا:سلام خوبم ولی یکم حوصلم سر رفته☹️)ریوجین :آره منم خیلی حوصلم سر رفته😢)پانی:منم😓)ریوجین:نطرتون چیه بریم مسافرت؟😍)پانی:اخ جون مسافرت من رفتم چمدونمو ببندم😜😅)پارک جون که تازه آن میشه:شنیدم که گفتید بریم مسافرت😙😍)لیسا:آره خیلی خوبه منم حوصلم سر رفته😥😍)پانی:کی بریم؟)ریوجین :دو روز دیگه خوبه؟ )پانی:اوکی🤟😆)

پارک جون:کیتی هنوز آن نیس)لیسا:اون پیش منه الان بهش میگم )پارک جون:پیش تو؟😶)لیسا:اره داریم رو دنس اهنگ جدیدمون کار میکنیم😁الان ان میشه)کیتی:سلام دخترا🙂)پانی:میای؟)کیتی:یس😁)پانی:ریوجین!!)پارک جون:آفه☹️)لیسا:کجا رفت😑)ریوجین :اینجام😍داشتم با مدیر هماهنگ میکردم😊)کیتی:چی گف؟)ریوجین:گف برین😇)پانی:اوکی پس امشب بریم خونه بلک وایت؟(خونشون)😁)ریوجین :اوکی☺️)پارک جون:منم میام🤩)پانی:اوکی😛)لیسا:هنوز که مشخص نیس کجا میخوایم بریم😑)

ریوجین:خو معلوم تایلند😍)کیتی:تایلنددد😳)ریوجین:یسسس🤩)پارک جون:چرا تایلند😒)ریوجین:خب هم میریم یه مسافرت هم پانی بعد یه مدت خوانوادشو میبینه😄❤️)پانی:وایی مرسی ریوجین جونم😘😍ولی اگه بخاطر منه اونجا نمیریم هرجا خودتون دوس دارین میریم😇)پارک جون:نه بابا منم تایلند خیلی دوس دارم😗)پانی:خیلی ممنونم بچه ها😍😘)لیسا:مگه ما بچتیم میگی بچه ها😐)همه میخندن😂:::)ریوجین:اوکی من میرم بلیت بگیرم شمام برید خونه (خونه بلک وایت)منم میام اونجا)همه:اوکی😊