
سلام به همه اینم پارت دو قراره از اینجا به بعد هیجانی بشه امید وارم دوست داشته باشید الان هم بریم پایین😘
شوگا = رفتم سمت پله ها میا رو دیدم شوگا = بلخره بهوش اومدی میا = اینجا چه خبره من کجام دیدم شوگا داره میاد جلو انقدر اومد جلو که چسبیدم به دیوار (بچه ها سریع منحرف نشین😂) شوگا داری چیکار می کنی شوگا = دهنتو باز کن میا = برای چی😐 شوگا = میگم باز کن میا = باشه بعد دهنمو باز کردم شوگا یه نگاه به دندونام انداخت شوگا = خب دیگه نیشات هم در اومده میا = نیش چی 😓 شوگا = خودت ببین میا = بعد از حرفش به اینه اشاره کرد یه نگاه به خودم کردم دندونام نیش دار شده بود رنگ چشمام هم قرمز شده بود 😲 شوگا چه بلایی سر من اومده دیدم داره بر میگرده از پله ها پایین شوگا کجا داری میری شوگا = بیا پایین بهت همه چی رو میگم میا = بعد رفتم پایین دیدم اون دوتا پسرا که تو جنگل دیدم هم هستن شوگا = بیا بشین جک و گیما = سلام میا=سلام خب نشستم بگو چه بلایی سر من اومده شوگا = خب تا الان موجه شدی که ما انسان نیستیم میا= خب شوگا = هرکی ما رو ببینه باید کشته بشه اما من دلم نیومد تو رو بکشم بنا بر این تو رو هم تبدیل به خون آشام کردم میا= ها😐
یعنی من الان یه خون آشامم جک = آره گیما = و دیگه نمی تونی بر گردی جایی که زندگی میکردی میا = من خانواده دارم نمیتونم جک = همینه که هست خودت باید یه جوری با یه راهی به خانوادت بگی نمیتونی پیششون بمونی میا = خب من قرار بود به پاریس برم به مدت سه سال بهشون میگم میرم پاریس شوگا = باید همین کارو بکنی همون لحظه یکی با شدت در زد گیما رفت درو باز کرد یه پسره ای بود
جک = لی رانگ تو اینجا چیکار می کنی لی رانگ = باید هرچی سریع تر از اینجا بریم شکار چیا اومدن شوگا = چی پس سریع از اینجا باید بریم میا = یکی به من بگه چه خبره شوگا = بعدن بهت میگم الان باید بریم میا = بعد هر چهار تاشون مثل جت رفتن من پای اونا لاک پشت بودم گفتم وایستین منم بهتون برسم شوگا برگشت شوگا = تو هم بدو میا = نمی تونم به این سرعت شوگا = تو تا یاد بگیری شکار چیا ما رو گرفتن میا = چیکار کنم الان بعد شوگا منو رو هوا بغلم کرد شروع به دویدن کرد نزدیک یه ماشین شدیم شوگا منو گذاشت زمین از بقیه خدافظی کرد بهم گفت سوار بشم سوار شدم شوگا = باید جای دیگه بمونیم چه شانسی میا = خب من برم خونمون شوگا = نمیشه میا = چرا شوگا = چون الان تو تازه تبدیل شدی ممکنه یه دفعه حالت بد بشه مامان بابات رو با دست خودت بکشی میا = یا خدا شوگا = همین الان باید به مامان بابات اون چیزی که می خواستی بگی بگو امشب پرواز داری باید بری میا = باشه بعد رفتم خونه مامان بابام قبول کردن وسایلم رو جمع کردم گذاشتم تو ماشین شوگا حالا کجا می خوایم بریم شوگا = فعلا خونه من میا = میگم شوگا من قبلا تو رو جایی ندیدم انگار دیدمت شوگا = تعجبی نداره میا = چطور شوگا = بی تی اس رو میشناسی میا = آره همون گروه معروف برتر کره شوگا= دقیقا خودش میا = خب شوگا = من همون شوگا عضو بی تی اس ام میا = شوخی می کنی شوگا = بنظرت من شوخی دارم میا = نه😅 بعد رسیدیم به خونه شوگا اصلا فکرش رو نمی کردم
بقیه اعضا هم اونجان جین درو باز سلام شوگا میا =سلام شوگا رفت تو گفت چرا وایستادی بیا تو منم رفتم داخل دیدم بقیه اعضا دارن برای خودش یه کاری می کنن جین = شوگا این دختره کیه شوگا = همون که صبح بهتون گفتم شکار چیا اومدن جنگل مجبور شدم بیارمش اینجا اشکالی که نداره جین = نه فقط اگه خونمون رو نخوره 😂شوگا=نه حواسم هست😊 خب میا بیا با بقیه اشنات کنم میا = باشه بعد با اعضا سلام کردم رفتم بغل مبل نشستم در سکوت فرو رفتم😶
تهیونگ اون ور نشسته بود داشت با چاقو سیب خورد می کردم یه دفعه انگشتش رو با چاقو برید خون اومد منم یه دفعه دیگه هیچی متوجه نشدم هجوم آوردم به تهیونگ می خواستم خونشو بخورم شوگا = بعد از اینکه تهیونگ انگشتش رو برید میا حمله کرد بهش رفتم بگیرمش با بقیه بزور گرفتمش تو بغلم قفلش کردم چاره ای نبود از قدرتم استفاده کردم میا بیهوش کردم تهیونگ داشت نفس نفس میزد تهیونگ = چرا یه دفعه اینطوری شد😲 جین = خوبه ترکید کردم😶 جیمین = من دارم سکته می کنم دیگه😓 نامجون= نزدیک بود خون تهیونگ رو بخورده😐 کوکی = خدا رحم کرد 😰جیهوپ = میگم از این قدرتا هم داشتی ما خبر نداشتیم😂 شوگا = از همتون معذرت میخوام بعد میا بلند کردم بردم تو اتاق خودم گذاشتمش رو تخت از خودم ناراحت بودم که تو این جریان ها واردش کردم بعد از اتاق رفتم بیرون پیش بقیه اعضا کوکی = میشه ازت یه سوال بپرسم شوگا = بپرس کوکی = تو چند سالته شوگا = 345 کوکی = ها 😐 تهیونگ= این طبیعیه جیهوپ = خوب موندی ها 😂 شوگا = بعد حرف زدن رفتم بالا رو مبل کنار تخت گرفتم خوابیدم
میا = صبح از خواب بیدار شدم هیچی یادم نمیوند دیدم شوگا رو مبل خوابیده بی سر صدا رفتم بیرون تهیونگ رو دیدم داشت ازم دوری میکرد ازم می ترسید تهیونگ چیزی شده چرا ازم می ترسی تهیونگ = هیچی از دیشب یادت نیست میا = نه واقعا یادم نیست رفتم پایین بقیه هم ازم فرار می کردن منم رفتم توی حیاط رو تاب نشستم بی هوا گریم گرفت شوگا = از خواب بیدار شدم دیدم میا نیست رفتم بیرون کوکی گفت رفته تو حیاط رفتم دیدم رو تاب نشسته متوجه شدم داره گریه می کنه رفتم پیشش رو تاب نشستم
شوگا = لطفا گریه نکن چون همه ی اینا تقصیر منه میا = میشه از اینجا بریم دوست ندارم بقیه دارن اینطوری ازم فرار می کنن شوگا = باشه بعدش می خوام بهت یاد بدم چطوری خون آشام باشی میا = باشه فقط چرا تو چشمات قرمز نیست من دیشب به مامانم گفتم لنز گذاشتم شوگا = خب منم همین کارو کردم میا = میگم من دیشب چی کار کردم شوگا = تهیونگ دستش برید تو هم بوی خون بهت خورد حمله ور شدی به تهیونگ می خواستی خونش رو بخوری میا = از خودم بدم میاد شوگا= نه چرا......
تو واقعا دختر خوبی هستی میا = الان دیگه نمیتونم خانواده عشقم رو ببینم شوگا = عشقت 😐 میا = آره من دوست پسر دارم شوگا تو دلش = با شنیدن این جریان انگار بهم چاقو زدن میا = دلم براشون تنگ شده شوگا = باید بخاطر محافظت از اونا ازشون دوری کنی میا = درسته شوگا = الان بریم جنگل که بهت یاد بدم چطوری از قدرت هات استفاده کنی میا = باشه بعد با بقیه خدافظی کردیم رفتیم جنگل جک و گیما رو دیدیم از اون ور یهو..
خب این پارت هم تموم شد تا پارت بعد خدافظ اگه کامنت نزارین از پارت بعد خبری نیست گفته باشم پس کامنت فراموش نشه دوستون دارم فعلا بای😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دارم خودمو موقع خوندن خودمو می زنم مامانم میگه دخترم اینا برات ضرر داره یهو دیدی سکته کردی😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
عالی بود
به تست های منم سر بزن😇
ببخشید پارت یک چرا نذاشتی ؟؟
توی یک اکانت دیگه هست سرچ کن تو تستچی میاد
عالی بود.
💙
پارت بعدی پلیززززز 💜🙏🏻🥺
حتما در حال برسیه
قسمت بعدی خیلی قراره باحال بشه
چقدر تخیلی من از اینجور داستان ها خوشم میاد
لطفا ادامه نویسنده با تخیل بالا
💜😂
لی رانگ رو از روباه نه دم اسمشو گرفتی☺😂
آره😂سریال مورد علاقه حالا قسمت بعد این سریال تو داستان من خودشو نشون میده😉
الان داره تو پرشیانا فیلم روباه نه دم رو پخش می کنه ساعت هشت با دوبله
چه عجب منتشر شد😐😂