10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Teahiung انتشار: 4 سال پیش 1,093 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم از پارت پنج .بریم داستانو شروع کنیم حرفی ندارم😂
آنچه گزشت
آر ام به داهیون زنگ زد و داهیون الکی گفت داره تو خیابون قدم میزنه.ولی هنوز تماسو قط نکردن
داهیون:راستی هیونگ میشه امروز با بچه ها بیاین آدرسی که میدم.و آدرس یه رستورانو داد.
شب میشه و اعضا همه اونجا تو رستورانن
رستوران فقط برای اونا رزرو شده
بعد یه مدت داهیون میره پیششون
داهیون:سلام بچه حالتون خوبه.
اعضا :ممنون
تهیونگ:چرا گفتی بیایم اینجا
داهیون:میخام با یه نفر آشناتون کنم.
هوپی:کی؟
الان میارمش.
و میره به جایی که اون پسره قایم شده بود تا اعضا نبیننش.
دستشو میگیره و میارتش پیش اعضا.
تهیونگ از خود بیخود میشه و بلند میشه هلش میده و پسره میوفته رو زمین میخاد یه مشت بزنه که داهیون میره جلو و ازش دفاع میکنه.
تهیونگ:داهیون من بهت اعتماد کرده بودم.چطور دلت اومد باهام اینکارو کنی.🥺
داهیون:از چی حرف میزنی؟🥺
تهیونگ:خودت خوب میدونی
بچه ها آرومش میکنن و مینشوننش سر جاش بعد میگن
جین:حالا خودت بیا توضیح بده
اون پسره که هنوز رو زمینه:آخ .آی.چه خبره اینجا
داهیون میره سمتش بلندش میکنه و یه دست رو سرش میکشه و میگه:حالت خوبه.چیزیت نشده؟
اون پسر:خوبم.
تهیونگ:خوب طرفداریشو میکنی
داهیون وپسره میرن پشت میز میشینن
جیمین:خب حالا تعریف کن چرا بین تهیونگ و این یکی نامزدت اونو انتخاب کردی
کوکی:راس میگه مگه تهیونگ چش بود؟
بعد منو اون پسره میزنیم زیر خنده.
پسره :نامزد؟؟؟😂منو داهیون😆😂
داهیون:پس بگو چرا آقا غیرتی شده
دیوونه ها این داداشمه😂😂😂😆
تهیونگ:داداشت😳
کوکی:تهیونگ م نحرف.😂
جیمین:اه به خیر گذشت
شوگا:از آشنایی باهات خوشبختم داداشش😑😂
هوپی:واو تو داداش داشتی و ما نمیدونستیم
جین:آیم ورد واید هندسام .یو نو؟
آر ام:اسمت چیه؟
پسره :اسمم ی...یونجون هست
آر ام:همه از یونجون و داهیون معذرت خواهی کنین
مخصوصا تو تهیونگ
تهیونگ: یونجون ببخشید که پرتت کردم رو زمین
و داهیون ببخشید که بهت شک کردم😔
داهیون:پیش میاد دیگه اشکال نداره.
یونجون:من خستم آجی(در گوشش میگع)
داهیون:بچه ها میتونیم بریم؟یونجون خستست.
جین:یونجون بیا امشب پیش ما.
یونجون:مزاحمتون نمیشم.خودم خونه دارم
اعضا تا خونش میرسوننش و برمیگردن
تهیونگ:ولی داداشت چه کیوت بود.همسنین؟
داهیون:نه کوچیکتره.باید بیشتر وقتا مراقبش باشم
ولی خیلی زود رو پای خودش وایستاد و الان دیگه مردی شده واسه خودش.
تهیونگ: منو بخشیدی😔
داهیون: آره بابا.مگه چیکار کردی. ولی نباید بهم شک میکردی تو که میدونی چقد دوست دارم.
تهیونگ: خودت جای من بودی چه فکری میکردی.
داهیون: راس میگی ببخشید😔
تهیونگ: حالا که گذشت دیگه ناراحت نباش.
داهیون: بچه ها من فردا هم میرم خونه داداشم.
تمرین نداریم که؟
آر ام: نه .برو .زیاد تمرین کردیم.
جیمین: آره.یکم استراحت کنیم بد نیست
من: باشه پس من فردا میرم.اگه خاستین شما هم میتونین بیاین.
کوکی: نه دیگه ما نمیایم.کلی طرفدار بیرون هست.همینجا بمونیم بهتره.
من: آره حواسم نبود.
شب موقع خواب
داهیون تو دلش: وای خدا .تاحالا یه پسر انقد روم غیرتی نشده بود.ینی انقد منو دوست داره🥰😍💜
تو همین فکرا بودم که خوابم برد.با آلارم گوشی پا شدم.ساعت ۱۰ بود😐
یا خدا الان شوگا میخاد کلی گیر بده که بیشتر از من خوابیدی و من اونقدرام نمیخابم.
در اتاقو آرووم باز کردم.
داشتم آرووم میرفتم سمت آشپزخونه.
جین: به به. چه عجب خانم بیدار شدن.
جیمین: هفتصد هزار و سیصد و پنجاه و شیش بار صدات کردم.فکر کردم مردی ولی دیدم نفس میکشی.😐😑
شوگا: دیدین من زودتر بیدار شدم😏
داهیون: ای بابا هیونگ باز شروع کردی .این اتفاق هر سال برام یه بار میوفته که دیر بیدار میشم وگرنه که از همه سحر خیز ترم.
تهیونگ: اِ.کیوتمو اذیت نکنین.
داهیون: کیوت؟🥰😅
تهیونگ: آهوم.کیوتی دیگه😑
کوکی: امروز بهترین روز زندگیم بود .
هوپی:چرا 😐
آر ام: معلوم نیست دوباره چیکار کرده داره میپیچونه.
کوکی: امروز صبح بیدار شدم دیدم شیر موزم سر جاشه.😃
تهیونگ: خاک.😐😑به خاطر این خوشحالی .😑
داهیون: اوه اصلا حواسم نبود میخاستم برم پیش داداشم.حتما کلی منتظر مونده.
من برم آماده شم .
جین: بیا یه چیزی بخور حداقل.
داهیون: تو راه یه چیزی میخورم.
بعد رفتم آماده شدم ولی وقت نکردم تو راه چیزی بخورم .داشتم میرسیدم دم در خونه دیدم یه عده آدم جمع شدن.
این پارت تموم شد .
امیدوارم خوشتون اومده باشه .
اینو یه روز بعد قسمت چهارم گزاشتم.
بای👋🏻💜😘
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالی
کیوتا من مشکلی برای گوشیم پیش اومده که باید فلش کنم اگه نتونستم این اکانتمو پیدا کنم یه دونهوجدید مینویسم و ادامش میدم.
عالی بود مجددا دارم میمیرم👻💀☠
به تست های منم به سر🥰😇
خیلی عالی عالییی بود خیلی قشنگ ممنون
خیلییییییییی خوب بود😂😂خیلی خوشم اومد واقعا دوس داشتم💜💜🤍🤍
داستان خیلییییی باحالیه💜🤍
منتظر پارت های بعد هم هستم
وای خدا مگه بهتر از این میشه عالی بود
فقط اون تیکه که تهیونگ پسره رو هل داد من داشتم میگفتم حقش بود پسره ی ...........
بعد که فهمیدم داداششه داشتم با خودم میگفتم که چقدر فحش بار داهیون بیچاره کردم😝😝😂😂
وای خدا خیالم راحت شد
وقتی که تهیونگ زد توی صورت پسره داشتم میگفتم حقش بود پسره ی .............
بعد که فهمیدم داداششه داشتم به خودم میخندیدم که چقدر فحش بار اون داهیون بدبخت کردم😂😂😝😝
خیلی عالیه واقعا دمت گرم❤️نویسنده ی عالی هستی😍موفق باشی عزیزم🌹💐 بی صبرانه منتظر پارت بعدیم😢🙏
بقیش لطفاااا😭😭😕💓💓💓😱😁
عااالی
همه جاش عالی بود ولی سر اینجا مردم از خنده اینجا عالی بود خیلی خوب بود👇🏻👇🏻
کوکی: امروز بهترین روز زندگیم بود . هوپی:چرا 😐 آر ام: معلوم نیست دوباره چیکار کرده داره میپیچونه. کوکی: امروز صبح بیدار شدم دیدم شیر موزم سر جاشه.😃 تهیونگ: خاک.😐😑
اصلا حرف نداشت عالی بود حرفی ندارم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم خیلی خوب بود
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
وای خدا من که اونجا جرر خوردم از خنده بعد مامانم اومد ازم پرسید چرا میخندی منم پیچوندمش😂😂
مرسی🤣پارت بعدی گزاشتم .باید تایید بشه