10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝐋𝐮𝐧𝐚♡ انتشار: 3 سال پیش 78 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
💜PT12
های من اومدم. خب پارت 12 اما بگم حمایت های پارت 11اصلا خوب نبود🙄و ببخشید دیر گذاشتم درسها نمیزارن بمولا😔خب بریم شروع😉
از زبان شاینی: اونی که دهنمو گرفت کوک بود واقعا زهر ترک شده بودم😒شاینی: کوک؟ ترسیدم چرا اینجوری میای؟ 😐. کوک: متأسفم اما طرفدارا نباید منو میدیدن بابات راضی نشد؟. سرمو پایین انداختم از ناراحتی چون بابام هنوز لجباز بود😔. شاینی: نه متأسفانه😫خیلی باهاش حرف زدم اما گوش نمیده😿نمیدونم چیکار کنم. جونگ کوک هوفی از خستگی کشید واقعا باید هووف بکشه چون واقعا تو وضعیت خسته کننده ایه 🙄. شاینی: اشکال نداره کوک تحمل کن مطمئنم همچی درست میشه😀. کوک: امیدوارم چون واقعا حوصلم سر رفته از این وضعیت.بعد از اون باهم به یه کافه رفتیم و دوتا قهوه سفارش دادیم☕و خوردیم.از زبان کوک: بعد از کمی وقت گذروندن با شاینی الان تو خوابگاه بودم و کمی دراز کشیده بودم که دیدم جین اومد. جین: هی جونگ کوک با دوست دخترت رفتی بیرون بلا؟ 😉. کوک: آره هیونگ رفتیم کافه. برق توی چشماشو دیدم و فهمیدم باز حس مادرانش گل کرده. جین: پسرم دوست دختر داره باهاشم بیرون میری تو کی انقدر بزرگ شدی؟ 😍.کوک: هوووف هیونگ نه بمولا تو بزرگم نکردی یه ننه بابا دارم اونا بزرگم کردن به خداااا میگم🙄. جین: بچه ی بی ادب کم زبون درازی کن پاشو برو یکم تمرین کن زود😒.و بعد دمپاییه زیباشو مورد عنایت من بیچاره قرار داد(#مادر_ایرانی) 😐
از زبان جنی: رفتم دانشگاه و سهونو دیدم.من: اوه چطوری سهون؟. سلام جنی خوبم تو چطوری؟😊. من: منم خوبم 👍. یکم با سهون قدم زدیم و رفتم خونه و شاینی رو دیدم که داشت با کوک حرف میزد لبخند غمگینی زدم و جلو رفتم😔. من: عااام سلام شاینی. شاینی با هول سمت من برگشت😪اصلا چرا هول کرد؟🧐هوووم عجیبه. شاینی: اوه س سلام جنی خوبی؟ تو کی اومدی؟. با یه حالت ودهل نگاش کردم😐. من: الان😐. شاینی نفس راحتی کشید. من:مشکوکی😕. شاینی: اوه نه چرا اینطور فکر میکنی😵💫. من: عاام هیچ ولش کن من میرم درس بخونم تا یه هفته دیگه فارغ التحصیل میشم🤩😍. شاینی: واقعا؟ 🤩خیلی برات خوشحالم عزیزم🥰. من: مرسی شاینی جون😉😍❤️🔥. بعد از اون به اتاقم رفتم و دراز کشیدم هوووف واقعا خستم....
فرداش پاشدم و صبحونه خوردم تصمیم گرفتم برم خوابگاه و به پسرا سر بزنم به هرحال جونگ کوک دوستمه😉لباسامو پوشیدم و رفتم خوابگاه. زنگ درو زدم و با چهره ی خواب آلود جین روبرو شدم😅. من: اوه سلام جین ببخشید مزاحم شدم😁. جین: سلام جنی خوش اومدی نه بابا مراحمی بیا تو🥰.رفتم داخل و فهمیدم همه خوابن جر جین و شوگا🙃. من: سلام شوگا. شوگا: سلام خوش اومدی اگه اومدی کوکو ببینی خوابه اون از همه دیر تر بیدار میشه😜. من: اوه خب من اومدم یه سری بزنم به همه. بعد از این حرفم تهیونگ رو دیدم که با موهای فرفری و لباس خواب خرسیش اومده بود پایین و اون لحظه خیلی کیوت بود🥺😍. من: اوه تهیونگ خیلی کیوت شدی🥺. تهیونگ نق نقی کرد و دوباره رو مبل خوابش برد و من به کیوتیش خندیدم😍😅. کمی بعد پاشد و رفت اتاق کوک و بغلش کرد و آوردش پایین و رو مبل پرتش کرد که کوک با شتاپ پاشد😂. کوک: تهیونگ گاو این چه وضعشه😠. به تهیونگ نگاه کردم که خیلی بیخیال نگاش میکرد و کوک از عصبانیت هی غر میزد😂.
نظر بدیدا❤️🔥💜💜💜💜❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
کوک متوجه شد و منو دید و فورا پاشد😂.کوک: عاااام چیزه جنی تو اینجایی؟ 😅. من: اوهوم. بعد همگی صبحونه خوردیم
بعد از یه مدت رفتیم کمپانی....
پایان پارت. مرسی که خوندید. چالش: کدوم فرند شیپ بی تی اس؟
دوستون دارم حمایت کنید❤️🔥
بابای💜
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالیه ادامه بدههههههههههههههههه💜🥺💞
فدای تو بشمممم ممنونمم عزیزمم😍😍❤❤
پارتتتتتتتتت
چشوم•-•♡
ولی مثل همیشه قشنگگگگگگ
ببخشید من چند وقت بود نمیومدم تستچی🥲💔
اشکال نداره عزیزم💙
حیح چه گشنگگگگ