10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Teahiung انتشار: 4 سال پیش 1,227 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم از پارت ۴ .بریم داستانو شروع کنیم .همونروزی که پارت ۳ رو گزاشتم اینو دارم میزارم
آنچه گذشت
تهیونگ بیشتر وقتا جوری که نفهمه تعقیبش میکنه
تا ببینه سالم به مقصدش میرسه اما یه روز
از زبان تهیونگ:رفتم مثل همیشه دنبال داهیون.
ولی نرفت دانشگاه چون تعطیل بود.دیدم یه
پسره داره باهاش حرف میزنه.بعد همدیگه رو بغل کردن و پسره بهش کادو داد.خیلی حرصم گرفت.
پسره گفت فردا میبینمت.داهیونم براش دست تکون دادو رفت سمت پارک که یکم تفریح کنه.
همه آرزوهام خراب شدن.
برگشتم خوابگاه و باحالت کسل نشستم رو مبل.
کوکی:سلام تهیونگ برگشتی.داری چیکار میکنی.
تهیونگ:مگه نمیبینی.دارم تلویزیون نگاه میکنم
کوکی:تلویزیون که خاموشه 😆😶
تهیونگ اشک تو چشاش جمع میشه و میگه
شاید قسمت این باشه که نه من مال کسی باشم نه کسی مال من🥺😭
کوکی:از چی حرف میزنی.
تهیونگ:من دیگه منِ سابق نیستم🥺
کوکی:وات؟؟؟؟بچه ها بیاین ببینین تهیونگ چش شده.داره هزیون میگه.
جین :چی شده تهیونگ
تهیونگ:دلم واسه حس هایی که وقتی باهاش داشتم تنگ شده.
آر ام:داهیون چیزی گفته؟
تهیونگ:از زندگی کسی حذف شدم که برای داشتنش خیلی ها رو از زندگیم حذف کردم🥺😭
هوپی:یه جور میگی انگار هزار بار عاشق شدی😂
تهیونگ:منو تنهایی به هم عادت کردیم😔
شوگا:عین آدم حرف بزن دیگه.دنیا به آخر نرسیده که😶😬😐😑🔪
تهیونگ:هیچکس بعد هیچکس نمرده ولی خیلیا بعد خیلیا زندگی نکردن😔
شوگا:بچه ها میزارین بکشمش
جیمین:اون الان شکست ع شقی خورده باید دلداریش بدیم.تهیونگ،داهیون بهت چی گفت
تهیونگ:شاید اونجوری که میخاست نبودم
جیمین:همون بکشیش بهتره😑🔪
تهیونگ:اون بهم چیزی نگفت.ولی با یه پسری بود🥺
هوپی:خب شاید هم دانشگاهیش بوده
تهیونگ:آدم هم دانشگاهیشو بغل میکنه؟ یا هم دانشگاهیش یهش کادو میده؟🥺حالا پسرم هست
کوکی:خب پس بهتره فراموشش کنی
اعضا .اِ .کوکیییییییی🤬
تهیونگ:فراموش کردن کسی که دوسش داری مثل به یاد آوردن کسیه که هرگز ندیدیش🥺
جین:اه .دوباره شروع کرد.مگه مسابقه شعر خونیه😑
تهیونگ:تازه فردا دوباره قرارر دارن😒
جیمین:خب این که خوبه میریم میبینیم چه خبره
از زبان داهیون:فردای اون روز من باید دوباره به یه بهونه ای میرفتیم بیرون پیشش.
تهیونگ:کجا میری داهیون شی.
داهیون:میرم یکم بیرون قدم بزنم
تهیونگ:میخای همراهت بیام
داهیون:نه دوس دارم یکمی تنها باشم تو هم تو زحمت نمیوفتی
تهیونگ:هرجور مایلی
از زبان تهیونگ :وقتی رفت منو بچه ها هم سریع تعقیبش کردیم .رسیدیم به یه پارک .
تهیونگ :که میخاست تنها باشه 🥺😒
جین:حالا چی شده مگه وایسا
تهیونگ میخاست بره طرف داهیون و اون پسره که اعضا مانعش میشن.
و بارم تعقیبشون میکنن.تا میرسن به یه خونه.
داهیونو پسره میرن داخل
تهیونگ:اینجا کجاست داهیون چرا رفت داخل🥺
من داهیونمو میخام😫😭شوگا:مگه اسباب بازیه
جیمین:اِ بچه ها یه پنجره اونجاست.
رفتن دیدن از پنجره داهیون داره کیک میپزه.
دوباره یهو اون پسره از پشت ب غلش میکنه میگه
داری چیکار میکنی کوچولوی من😁
داهیون:دارم کیک درست میکنم
خب چرا زحمت کشیدی میگفتی بخرم برات
داهیون:خودم درست کنم بیشتر کیف میده.
-باشه.مزاحمت نمیشم کی داری برمیگردی.
داهیون:باید زود برگردم که شک نکنن
-همش تو بیگ هیتیا .فکر کنم باید بدزدمت
هردو باهم میخندن
تهیونگ:من ساده رو ببین آخه.چقدم باهم خوشن🥺
دیدی آر ام مارو میپیچونه میاد پیشا این پسره😭
آر ام:خودتو ناراحت نکن.درستش میکنم.
و زنگ میزنه به داهیون.
اون پسره:داهیون گوشیت داره زنگ میخوره
نوشته آر ام هیونگ.جواب بدم؟
داهیون :نه بدش به من.
الو سلام آر ام هیونگ.
آر ام:سلام داهیون.چه خبرا.امروز اصلا ندیدمتت.
الان کجایی.
داهیون:ام.....چیزه....الان من دارم تو خیابون قدم میزنم.
آر ام :آها باشه😐
خب این پارتم تموم شد.امیدوارم خوشتون اومده باشه.
حدس بزنین که واقعا داهیون به تهیونگ خیانت کرده؟؟؟.
نظرتونو کامنت کنین
بای💜💜👋🏻
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
داداششه.
بیخود میکنه به ته ته خیانت کنه.
سلام به سازندهی این داستان جذاب
دستت درد نکنه
خیلی تخیلاتت قوی هست
منم باز قلبم اومد تو دهنم
عالی بود
من داهیون میکشم ته ته روچرا ناراحت مردی اخه
فایتینگ بیب
پارت بعدی:)
تورو خدا پارت بعد و سریع بزار اما من فک کنم برادرش باشه
عالی مرسی لاوم 💜
پارت بعد🔫😐🔪🔪
پارت بعدی هم باید همین روزا تایید شه چون خیلی وقته گزاشتم😂😂