خانم لجباز و آقای مغرور پارت ۹

ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

توی جشن بعد از ر*ق*ص بالاخره آهنگ لع**نتی تموم شد ورفتیم پیش بقیه ایستادیم. مانی:خیلی خوب می رقصین مهندس...البته هر کسی جای شماهم باشه با یه خانوم فوق العاده زیبا برقصه رقصش خوب می شه دیگه آدرین:خب آره من مرد خوشبختی هستم نکنه شما حسو**دیتون میشه؟ مانی سرش رو آورد جلو یه چشمکی زد وخیلی آروم گفت:نباید بشه؟مرینت خانوم خیلی خیلی زیباست نینو: چرا بلندنمی گی سارا جو*نم بشنوه؟ سارا:مانی چی گفت؟من نباید شنید؟

نینو:مانی داشت از زیبایی مرینت تعریف میرد مانی:اِ...نینو؟ سارا:واقعا مرینت زیبا هست و آدرین زیباتر پشت چشمی برای مانی نازک کرد و به آدرین چشمک زد.چشمای من و مانی گرد شده بود.نینو ولوله هم فقط می خندید.سارا رفت کنار آدرین ایستاد و بازوی آدرین رو محکم تو دستاش گرفت.آدرین یکم اخماش رفت توهم،بعدباخنده ی مصنوعی بازوش رو از دستای سارا بیرون کشید و گفت:خواهش می کنم منو قاطی دعواهاتون نکنید

سارا:مرینت جون بیا بریم پیش دخترا......... سارا:سلام دخترها من اومد ونوس:اوه اوه باز سرکله ی تو پیداشد که بلبل جون وبا خنده از بازوی سارا نیشگون گرفت:دوست جدید پیدا کردی سارا:اوه این مرینت هست نامزد مهندس صادقی شریک مانی نیلوفر که دختر زیبا و ارومی بود دستش رو به سمتم دراز کرد:سلام مرینت جان...خیلی خوش اومدی من نیلوفرم دختر مهندس نصیری مرینت:من تعریف شما رو خیلی شنیدم از آشنایی تون خیلی خوشوقتم.واقعا باید بگم که ویلای زیبایی دارید نیلوفر:ممنون قابل شمارونداره مرینت:مرسی مرسانا:جانم؟منو صدا کردی مرینت جون؟ همشون زدن زیر خنده و من متعجب بهشون نگاه می کردم. مرینت: نه ...من صداتون نکردم

ونوس:چرا دیگه همین الان گفتیم مرسی مرینت:مرسی؟مگه اسمشون مرسی هه؟ مرسانا:نه اسمم مرساناست دخترخاله ی نیلی ام دختر دکتر ساجدی محقق شرکت کیانی بچه ها میگن مرسی مرینت:اوه پس شما باید یه پدر بسیار باهوش داشته باشی ونوس:آره ولی کاش یکمی از هوش پدرش رو به ارث می برد...منم ونوسم...دختر عموی نیلی،دختر مهندس ناصرنصیری ام مرینت:نینو می گفت خانواده مهندس نصیری دخترهای خوشگلی داره من باورم نمی شد مرسانا:نح اسمی از کسی نیاورد؟ ونوس:اگرم بیاره اسم شما رو نمیاره مرسی خانوم.مرینت جون چیزی نگفته درموردمن؟ سارا:اوه مرینت تو نباید تعجب کرد...همه اینجا دیوونه نینو هستن او اما توجه نکرد به هیچکس...

مرینت:اما خیلی دنبال یه دختره نازه که عش*قش رو به پاش بریزه نینو یه پسر کاملا فوق العاده ست مرسانا دستاش رو گره کرد توهم سمت صورتش گرفت.توچشماش برق عجیبی بود:وهمچنین خیلی خیلی جذاب ونوس با آرنج به پهلوش زد:دلت رو صابون نزن... نیلوفر:بس کنید بچه ها...مرینت جان نوشیدنی چی میل داری؟ مرینت:ممنون میشم اگه یه نوشیدنی غیرالک****لی بهم بدین