عاشق برادرم شدم 9

..../۱/ ...... پارت بعد ۲۰ لایک ........ راستی هرکس به عشق تو سوگند میخونه ...... شرایط پارت بعد مثل همیشه ۱۵ تاست

که خودم انداختم جلوی الیا که هوگو بهش صدمه ای نزنه و گفتم هوگو اروم باش . بعد نیم ساعت که هردوشون ساکت‌شدن . روی صندلی   نشستن و گفتن میخوایم جدا شیم . مرینت !: میدونم این مساله خانوادگی شماست و من نباید دخالت کنم اما بهتره دوباره فکر کنید . الیا ؛: این چ حرفیه مرینت تو جای خواهرم میمونی . هوگو / درسته مرینت . الیا-: کی بریم دادگاه .برای ط.ل..اا.ق هوگو‌. فردا ...... الیا :؛ عالیه ......................................

الیا : مری میشع امروز بیام خونه شما . تا ماه اینده که کار ها انجام شد میرم پیش پد و مادرم توی ترکیه . مری ؛: حتما عزیزم خونه خودت هر وقت خواستی بیا. بعد از اینکه الیا وسایلش جمع کرد به سمت خونه راه افتادیم خونه ما و اونا زیاد فاصله نداشت ..... زنگ در خونه رو زدم لایلا  (خدمت کار )در‌باز کرد . گفتم  برادرم‌خونه است / لایلا : بله از پله ها با ترس همراه الیا بالا رفتم در اتاق که رسیدیم الیا دستم گرفت و گفت مرینت از مسائل من بگذریم خودت چی ها متوجه شدم که از صبح ذهنت درگیریه . مری : کی من ن ن من چیزیم نیس و این همیشه دستم پشت گردنم گذاشت و خواروندمش . الیا دختر من میشناسمت لازم نیس گولم بزنی . مری / الیا حق با توعه ولی فهلا خودمم نمیتونم باهاش روبه رو شم بهتره ...... الیا : فعلا چیزی نمی پرسم تا خودت بهم بگی چه خبری /ممنون الیا .

الیا : مری میشع امروز بیام خونه شما . تا ماه اینده که کار ها انجام شد میرم پیش پد و مادرم توی ترکیه . مری ؛: حتما عزیزم خونه خودت هر وقت خواستی بیا. بعد از اینکه الیا وسایلش جمع کرد به سمت خونه راه افتادیم خونه ما و اونا زیاد فاصله نداشت ..... زنگ در خونه رو زدم لایلا  (خدمت کار )در‌باز کرد . گفتم  برادرم‌خونه است / لایلا : بله از پله ها با ترس همراه الیا بالا رفتم در اتاق که رسیدیم الیا دستم گرفت و گفت مرینت از مسائل من بگذریم خودت چی ها متوجه شدم که از صبح ذهنت درگیریه . مری : کی من ن ن من چیزیم نیس و این همیشه دستم پشت گردنم گذاشت و خواروندمش . الیا دختر من میشناسمت لازم نیس گولم بزنی . مری / الیا حق با توعه ولی فهلا خودمم نمیتونم باهاش روبه رو شم بهتره ...... الیا : فعلا چیزی نمی پرسم تا خودت بهم بگی چه خبری /ممنون الیا .