فکت های جالب از هری پاتر

بين بازيگران هری پاتر تنها آلن ريکمن بازيگر نقش سوروس اسنيپ سرنوشت خود را در پايان فيلم می دانست چون جی کی رولينگ به او گفته بود.

جی کی رولينگ در اصل برنامش اين بود در کتاب پنجم آرتور ويزلی رو بکشه ولی جاشو با سيريوس بلک عوض کرد🥺🥺🥺

جی کی رولينگ در اصل برنامش اين بود که نويل بلاتريکس رو بکشه تا انتقام پدر و مادرش رو بگيره ولی بعد تصميم گرفت مالی ويزلی اين کارو بکنه تا عشق مادرانه و قدرت زنان رو نشون بده.

اسنيپ از نويل متنفر بود چون به جای هری او می توانست پسر انتخاب شده باشد ، در اين صورت ليلی زنده بود و چون اسنيپ عاشق ليلی بود اين موضوع معنی پيدا می کرد.

ريچارد هريس ، بازيگر نقش دامبلدور در هری پاتر ، تنها علت پذيرفتن نقش را نوه ی 11 ساله اش اعلام کرد. نوه اش به او گفته بود اگر اين نقش را بازی نکند ديگر با او حرف نمی زند.

از وقتی رون عاشق هرماينی شد بوگارتش از عنکبوت به ديدن هرماينی در حال درد کشيدن تغيير کرد.

وقتی صحنه بوسه هرماينی و هری فيلمبرداری می شد روپرت گرينت صحنه را ترک کرد چون نمی توانست جلوی خنده های بلند خود را بگيرد😂😂😂

مادر و پدر دراکو هيچوقت از ازدواج او با آستوريا راضی نبودند.

روپرت(رون ويزلی) با پولی که بعد از بازی در هری پاتر و تالار اسرار دريافت کرد ، برای پدر و مادرش يه خونه خريد.

اما واتسون از کسايی که اونو هرماينی صدا ميزنن بدش مياد.

بازيگران کودک در فيلم هری پاتر برای اينکه واقعا حس درس خوندن و مشق نوشتن را به مخاطب القا کنند ، تکاليف واقعی مدرسه خودشان را می نوشتند.

در قسمت اول هری پاتر و يادگاران مرگ وقتی هری و رون و هرماينی در جنگل درحال فرار از راهزن ها بودند ، کارگردان مجبور بود به فيلمبرداران دستور دهد سريعتر حرکت کنند چون هری و رون و هرماينی بيش از حد انتظار تند می دويدند.

قبل از نبرد هاگوارتز بلاتريکس لسترنج در عمارت مالفوی دختری از ولدمورت به دنيا آورد به نام دلفی که موهای آبی و نقره ای داشت و مار زبان بود.

پيتر پتی گرو تنها مرگ خوار گريفندوری بود.

سوروس اسنيپ پدرخوانده دراکو و مادر لونا لاوگود ، مادر خوانده او می باشد.

تا به حال به اين فکر کرديد که وقتی فرد و جرج از پشت به پرفسور کوييريل برف ميزدند در واقع برف رو به کله ولدمورت می کوبيدن؟

اسکورپيوس ، پسر دراکو مالفوی ، يه مار زبانه.

نويل لانگ باتم پدر خوانده پسر دوم هری پاتر ، آلبوس سوروس پاتره.

وقتی جرج و فرد برای اولين بار آيينه نفاق انگيز رو پيدا کردن خودشون دو تا رو داخلش ديدن برای همين فکر کردن که يه آينه معموليه ولی بعد از مرگ فرد وقتی جرج دوباره سراغ آينه رفت فرد رو کنار خودش ديد که به او لبخند می زند. دامبلدور: فقط خوشبخت ترين آدم های دنيا خودشون رو توی آيينه ميبينن.... ( اينو ديدم اصن گريم گرفت🥺🥺😭😭)