

از زبان آدرین: مرینت گفت: آقای.... گفتم:مگه قرار نبود آدرین صدام کنی؟گفت:آره...خب آدرین ممنون که به استقبال ما اومدی☺️گفتم:بانو مرینت ای دوست قدیمی مگه میشه نیام استقبال شما؟🙁گفت:ممنون😊 رفتیم پیش ماشین گفتم:یکی بیاد جلو پیشه من راننده بشینه🥺 از زبان مرینت:ماری گفت: آبجی جونم تو برو جلو بشین😄 گفتم:ب.ب.اااش.ه آدرین در رو برام باز کرد و بعد برای ماری🤭توی راه گوشیم زنگ خورد،به آدرین گفتم: ببخشید😊و بعد جواب دادم:(مرینت:مگه قرار نبود دست از سرم برداری؟ناشناس: پنجاه دلار میخوام مگر نه ماری جونت.... مرینت: باشه وقت میخوام ناشناس: باش) قطع کردم یکم آروم گریه کردم جری که نه آدرین نه ماری بفهمم😢از زبان آدرین: صدای مرینت نمیومد وقتی بچه بودیم وقتی صدایی ازش نمیومد یعنی داشت آروم گریه میکرد🥺نگاهی کردم دیدم بله مثل بچگی مون هست باهمین گریه ها ع.ش.ق.م شد🥺جوری که ماری نفهمه گفتم:بانو مرینت چیشده عزیزم😟 گفت:رسیدیم بیا خونه تا بگم 😢 گفتم: باشه🥺(یک عکس که دل تنگی مون برای کفشدوزک و گربه رفع بشه🤗)
از زبان مرینت:رسیدیم رفتیم داخل ماری گفت:من برم وسایل رو بچینم باشه گفتم: باشه عزیزم من هم با آدرین کار دارم😊 یک خنده ی زوری بردم🥺نشستیم گفتم: آدرین چند وقت پیش ی ناشناس بهم زنگ زد گفت باید با هاش ا.ز.د.و.ا.ج کنم منم گفتم هر کاری بخوای میکنم این ازم نخواه بعد گفت ده دلار میخواد، به مامان و بابام نگفتم چون میشد میگفتم که چی بگم بابام بره مرد رو به.ک.و.ش.ه ده دلار داشتم بهش دادم گفت دست از سرت برداشتم بعد الان تو ماشین بهم زنگ زد گفت پنجاه دلار میخوام منم که این همه پول رو ندارم مگر اینکه برم کار کنم که اونم به گوش بابام میرسه چون گفت آقای گابریل آگراست یعنی بابای شما منو قرار استخدام کنه ولی کار استخدام من یک هفته طول میکشه این ناشناس سه روز بیشتر بهم وقت نمیده اگر ندم ماری رو م.ی.ک.و.ش.ه راهی نمونده اون به درخواستش با اینکه نمیخوام جواب مثبت بدم😭گفت:بانو مرینت من بهت این پول رو میدم بهش بده خیالت راحت باشه☺️گفتم:عمران قبول کنم آدرین این پول زیادی هست😭گفت:مگه ما تو بچگی بهم قول انگشتی ندادیم؟گفتم:کدوم😢 گفت:تو قهر ها.... گفتم:اون😭🥺😊گفت:آره بیا انگشتت رو بده☺️گفتم: باشه🥺☺️انگشتامون رو بهم دادیم گفتیم:تو قهر بودن ها آشتی میکنیم،تو سختی ها بهم کمک میکنیم،تا همیشه ع.ا.ش.ق هم میمونیم💗 به آدرین تو همون حالت همدیگه رو داشتیم نگاه میکردیم😍

گفت:مرینت تو نه تنها دوست بچگیم هستی تو ع.ش.ق بچگیم تا الانی🥲من مثل بچگی مون هنوز ع.ا.ش.ق.تم🥺گفتم:تو فکر کردی من نیستم🙁گفت:پس الکی تو قول مون نگفتیم تا همیشه ع.ا.ش.ق هم میمونیم☺️ گفتم:آره😊هم دیگر رو به.غ.ل کردیم🤗 گفت:حتی اگر فراموشی بگیرم فراموش نمیکنم که ع.ا.ش.ق.ت هستم☺️گفتم: آدرین دلم برات خیلی تنگ شده بود🥺🥺 گفت:منم دلتنگت بودم🥺از هم ج.د.ا شدیم آدرین گفت:چشمات رو ببند☺️بستم،از زبان آدرین:گردنبندی که بهم برای یادگاری داده بود رو انداختم دور گردش و بستم «نویسنده:گردنبند هنوز برای مرینت مناسب بود یعنی بچه گونه نبود عکس اسلاید گردنبد💝»
بعد بستن گونش رو ب.و.س.ی.د.م گفتم:باز کن😌 گفت:چیشده؟دستن رو به سمت گردنبند نشون دادم،از زبان مرینت:چیزی که دیدم باور نمی کردم گفتم:آدرین تو این رو نگه داشتی؟🥺🥺🥺گفت:مگه میشه نگه ندارم؟☺️ گفتم:به بابام زور کردم اول اسمت رو پلاک بگیره🤗گفت:بانو مرینت من برام شب میام دنبالت یک مهمونی خونمون به افتخار تو قرار بگیریم💗گفتم:باشه خان خانواده آگراست💓گفت:خداحافظ ،گفتم:خداحافظ☺️رفتم پیشه ماری گفتم:آبجی جونم بیا بیا بغلم🤗🤗اومد بغلم گفت:چی شده چی گفتید؟گفتم:شب مهمونی دعوتیم به خاطر اومدن مون خانواده ی آگراست قرار جشن بگیرن☺️گفت:آها ع.ش.ق شما پس آنقدر بزرگه که مامان و بابای آدرین از الان عروس شون رو پیدا کردن😁
«شب»از زبان مرینت:همه ی کار ها رو انجام دادیم حمام هم رفتیم،ماری گفت: آبجی میگم امممممم گفتم:بله عزیزم☺️ گفت:اگر با آدرین امشب برقصی دختر های پاریس خ.و.د.خ.و.ر.ی میکنم😂 گفتم:چرا؟گفت:مدل معروف فرانسه هست دختر ها آرزو دارن آدرین بهشون سلام کنه😂گفتم:باشه بابا بدو آماده شو بدو، رفتیم لباس بپوشیم😁(لباس مرینت و ماری عکس اسلاید)ماری رو دیدم دهنم وا مونده😧گفتم:ماری😧😧 گفت:بله عزیزم بد شده؟گفتم:ماری هر پسری تو رو ببینه ع.ا.س.ق.ت میشه خیلی خوشگل شدی خواهرکم😍😍 گفت:مرسی آبجی جونم تو هم دست کمی نداری میخوای با خوشگلیت آدرین رو س.ک.ته بدی ببین تو رو س.ک.ته قلبی میکنه ها!!!! گفتم:نزدیکه در این حد خوشگل نشدم😬آخه ببین چقدر بعد این لباس رو دوختم🙁 گفت:چیییی خودت دست کردی؟😨😨 گفتم:آره😊 زنگ خون رو زدن رفتیم پایین نزدیک بود پاک پیچ بخوره کفش پاشنه بلند نسبیتی هست😬در رو باز کردم آدرین بود گفت: سلام بر خانم ها😊از زبان آدرین:نگاهم به مرینت دهنم وا مونده بود😨 گفتم:م.م.م.ررینت گفت:بله؟گفتم: وقتی داشتی آماده میشدی فکر قلب منم میکردی😨😨 گفت: ممنون عزیزم ولی آدرین س.ک.ته کرده به درد من نمیخوره«نویسنده:🤣🤣»گفتم:چرا؟ گفت:چون دوست ندارم بیهوش باشی😞🥺 گفتم:وای تو رو خدا چشما ی خوشگلت اینطوری نکن بغضم میگرها🤧🤧 گفت:باشه☺️

«شب»از زبان مرینت:همه ی کار ها رو انجام دادیم حمام هم رفتیم،ماری گفت: آبجی میگم امممممم گفتم:بله عزیزم☺️ گفت:اگر با آدرین امشب برقصی دختر های پاریس خ.و.د.خ.و.ر.ی میکنم😂 گفتم:چرا؟گفت:مدل معروف فرانسه هست دختر ها آرزو دارن آدرین بهشون سلام کنه😂گفتم:باشه بابا بدو آماده شو بدو، رفتیم لباس بپوشیم😁(لباس مرینت و ماری عکس اسلاید)ماری رو دیدم دهنم وا مونده😧گفتم:ماری😧😧 گفت:بله عزیزم بد شده؟گفتم:ماری هر پسری تو رو ببینه ع.ا.س.ق.ت میشه خیلی خوشگل شدی خواهرکم😍😍 گفت:مرسی آبجی جونم تو هم دست کمی نداری میخوای با خوشگلیت آدرین رو س.ک.ته بدی ببین تو رو س.ک.ته قلبی میکنه ها!!!! گفتم:نزدیکه در این حد خوشگل نشدم😬آخه ببین چقدر بعد این لباس رو دوختم🙁 گفت:چیییی خودت دست کردی؟😨😨 گفتم:آره😊 زنگ خون رو زدن رفتیم پایین نزدیک بود پاک پیچ بخوره کفش پاشنه بلند نسبیتی هست😬در رو باز کردم آدرین بود گفت: سلام بر خانم ها😊از زبان آدرین:نگاهم به مرینت دهنم وا مونده بود😨 گفتم:م.م.م.ررینت گفت:بله؟گفتم: وقتی داشتی آماده میشدی فکر قلب منم میکردی😨😨 گفت: ممنون عزیزم ولی آدرین س.ک.ته کرده به درد من نمیخوره«نویسنده:🤣🤣»گفتم:چرا؟ گفت:چون دوست ندارم بیهوش باشی😞🥺 گفتم:وای تو رو خدا چشما ی خوشگلت اینطوری نکن بغضم میگرها🤧🤧 گفت:باشه☺️

«لباس ماری👆👆»از زبان مرینت: رفتیم خونه ی خانواده ی آگراست، همه جمع بودن با ماری رفتیم پیشه خانم امیلی واقعی گابریل😄 ماری سلام کرد و رفت اون طرف من گفتم: سلام خانم امیلی سلام آقای آگراست😊خانم امیلی گفت: سلام دختر گلم آقای آگراست گفت: سلام عزیزم☺️گفتم: آخرین باری که شما رو دیدم ۶سال بیشتر نداشتم☺️گفتن:بله از اون وقت تا الان خیلی گذشته😄بعد هم رفتم پیشه ماری نشستم😊یکم بعد آهنگ بخش شد یک آهنگ خیلی ملایم☺️از زبان آدرین:رفتم پیشه مرینت گفتم:بانو مرینت به من افتخار میدین؟گفت:البته🙃داشتیم با هم ر.ق.ص.ی.د.ی.م، داشتیم میرقصیدم من گفتم:بانو مرینت این لباس رو از کجا خریدی؟گفت: نخریدم،گفتم:چی😨😨 گفت:نخریدم خودم طراحی کردم بعد هم دوختم😌 گفتم:اکلی میگی مرینت😲😲 گفت:نه بابا ی شما مگه طراح نیست بعد رقص میریم از پدر شما میپرسیم ببینیم خودم درست کردم یا نه☺️ گفتم: باشه ولی بعید میدونم😑😑بعد رقص رفتبم پیشه بابام گفتم:بابا مرینت میگه لباسی که پوشیده رو خودش درست کرده به نظر من که خودش درست نکرده از زبان مرینت:وای شیطون میگفت کفشم رو در بیارم با پاشنه کفشم بزنم تو چشماش که دیگه نتونه ببینه😬😬(نویسنده:🤣🤣) آقای آگراست گفت:این لباس دست سازه ولی بعید شما درستش کرده باشی دخترم چون ای لباس خیلی سخته😌😌 گفت: آقای آگراست فیلم دارم داشتم درست میکردم یکی از دوستام گفت:باید فیلم بگیری منم گرفتم براش فرستادم،گفت:هم از طراحی فیلم گرفتم هم وقتی داشتم می دوختم☺️ فیلم رو نشون دادم هم آقای آگراست و هم آدرین خشک شوند زده بود😆 ماری آقای آگراست رفتن من و آدرین بودیم☺️ ماری اومد پیشم گفت: آبجی میترسم😰گفتم:چیشده؟گفت:آبجی احساس میکنم یکی دنبالم هست😰 نگاهی به آدرین کردم فهمید منظورم چیه، بله فرد ناشناس😬😬
تمام شد 💓
چالش:به نظرتون کی داره ماری رو دنبال میکنه😯😯؟؟؟؟؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
داداش ده دلار پول هیچی نمیشه
ج چ : همون فرد ناشناس
اینجاش خوب بود 👌👌👌
عالیــــــ بود آجو
😘
عالییییییی بود ابجی قشنگم
مرسی آجی جونم 😍
پارت بعدی درحال بررسی هست 😘
عالی نیست 🤓
عالی نیست☹
محشر نیس😬
محشر نیس😧
فوق العاده اس🤠
فوق العاده اس😲🤩
💖💖💖
عالی بود ♥
💖
آبجی یه کاربر هست به اسم 👑کتی👑 برو تست آخرش رو ببین
باشه عزیزم 💓
سلام آبجی عزیزم💓🥰 پارت بعدی اومده
ممنون
عالی بود خیلی خوب بود این پارت
نظرات هم از اونی که باید بیشتر شده باید سریع پارت بعدی رو بزاری حتما 🌹
ب نظرم لوکا دنبال مرینت هس
سلام عزیزم ممنون بله امروز میزارم 😘
نه لوکا نیست کلا هیچ کدوم از شخصیت ها نیست فقط بگید آشنا هست یا نه؟
هنوز نیومده چرا؟
یک مونده😰😰😰😰😰😰😰
چقدر!
یکمی وایسید