من بهت نیاز دارم 💜 پارت4

(علامت عمو الیکا π) πخانواده عزیزم خبر مهم اینه که من تصمیم گرفتم که الیکا و رابرت عزیزم با هم ازدواج کنن.فردا روز مراسمه و برای تو و رابرت یه بلیط برای ماه عسل به کره گرفتم برای پس فردا . فردا صبح هم میتونید برای خرید برید💜 @اره فردا حتمی میریم.😉 πنه ساوین خودشون دوتا میرن. خیلی دلم خنک شد که خورد تو ذوق ساوین😅 πبرید و با هم صحبت کنید. #عمو اگر میشه من کمی به بیرون برم . و برای اولین بار رفتم با خیال راحت خونه رایا دوستم یعنی کسی که دارو کرونا رو کشف کرده💜 عکس رایا 👆👆 و لونا گربه رایا

رسیدم ساعت حدود ۱۱ شب بود و رایا با جونکوک تازه از کره اومده بودن.مثل همیشه جمع شدیم و بازی کردیم و بعد کوکی برامون خوند💜خیلی صداش خوبه لعنتی 💜تازه جالبش این بود یه بار همه با هم خوندیم و بعد جرات حقیقت بازی کردیم 💕 آناستازیا لب تابش رو آورد و چند تا از کلیپ های زمان بچگی که تو ایران بودیم نشونمون داد و خاطرات رو مرور کردیم😅کلی حالم بهتر شد صبح حدود ساعت ۱۱ صبح بود که...

رابرت بود که زنگ میزد 😡 +عزیزم سلام خوبی دم در منتظرتم #برای چی؟ +میخواهیم بریم خرید برای امشب وای اصلا یادم نبود امشب رو دیشب آنقدر با بچه ها و کوکی خوشگذشت که یادم رفت به رایا بگم جریانو 😐 بش گفتم اونم کمی دل داریم داد و تنها چیزی که خوشحالم میکرد این بود که رایا هم کرست و همینطور قراره به کنسرت بی تی اس برم💕فقط اینا بهم کمی امید میداد😕 لباس اسپرت پوشیدم و رفتم پایین. رابرت👆👆

لباس اسپرت پوشیدم و رفتم پایین. +این چیه پوشیدی؟؟؟ #لباس های همیشگی که +بود تو الان دیگه زن منی باید تیپا رو عوض کنی همین الان میریم و برات لباسی که میگم میخرم و میپوشی همیشه نگار این موضوع بودم که همسر آیندم به لباس گیر بده😡😡 رسیدم منو نبرد خوش رفت و لباس رو آورد. پوشیدم و بعد رفتیم ماشین رو انتخاب کردم که چی باشه برای شب من هم لامبورگینی رو انتخاب کردم.امشب برای من شب عزا بود. راستی یادم رفت براتون بگم من قبلا موقع ازدواج رایا و کوکی به کره رفتم و عضای بی تی اس رو دیدم😊 اونجا تهیونگ کلی دور من بود و انگار منو دوست داشت🙂🙂 خلاصه از ماجرا دور نشیم رفتیم آرایشگاه بعد از ماشین و لباس رو هم خریدیم و تاج و دسته گل 😕 دلم میخواست زمان استب شه خلاصه شب شد و موقع عروسی رایا برای فرار نقشه کشیده بود خلاصه مراسم شروع شد من تو اتاق بودم و میخواستم برم بیرون که رابرت اومد تو و کنارم وایساد و دورم چرخید +الان دیگه برای همیشه مال منی دیدی تو عاشقمی ❤️ بعد نزدیک شد و خواست که لباس رو بزار روی لبام که رایا اومد و گفت ¢اماده ای الیکا #اره رایا بریم قبل از اینکه حلقه رو دستم کنه به بهانه دستشویی رفتم و با رایا و کوکی فرار کردیم دم در یکی وایساده بود که اصلا انتظارش رو نداشتم اون اون ....

خب ببخشید جای حساس کات کردم منتشر پارت بعد باشی کامنت برسه به ۱۰ و لایک حداکثر ۵ پارت بعد رو میزارم💜💜💜 ماچ به روتون منتظر لایک و کامنت هستم 💜💜