از زبان ادرین
من همین جوری داغونم این نویسنده هم اذیت میکنه
از زبان مرینت
با دو از بیمارستان خارج شدم و رفتم به سمت خونه
۲ سال بعد:
یه سریع دوسال گذشت حالا من آناستازیا استیل هستم یه دختر معمولی که تونست مادرش را درمان کنه و یک طراح مد مشهور بشه البته با یه نام دیگه و قیافه ی دیگه
از زبان نویسنده
سلام مجدد دوستان گرامی برای اینکه گیج نشین میگم چی شده
مرینت بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد و فرار کرد تو راه خونه با یه خانمی آشنا شد که خورد به اون و کیفش افتاد زمین و ورقه ی طراحی اش افتاد بیرون خانمه هم میگه که میتونه کمکش کنه تا یه طراح بشه بعد که مرینت مشهور میشه واسه مامانش داروهاش را میخره و اون رو درمان میکنه😁
همه فکر میکنن مرینت دوپنگچنگ مرده و دیگه کسی با این نام نیست و مرینت هم نامش را به آناستازیا استیل تغییر داده و با این نام مشهور شد همچنین لباس و مدل و رنگ موهایش را عوض کرد و برای چشم هایش لنز گذاشت
(ازش عکس میدم) کسی نمیدونه که اون در حقیقت کیه و پیشنهاد میکنم شما هم چیزی به کسی نگین😉😉😉😉
خبر خبر مرینت همون اناستیاز😁😁
عالی بود.
فقط یک چیزی چرا اینقدر کم میزاری نصف پارت حرف های خودت بود❤❤
😐😐😐حب مشکل داری نخون کم میزارم این داستان
شما حتی اگر کمه کم بزاری من بازم از داستانت حمایت می کنم گلم 🥰🥲
عالی عالی بود ❤❤❤
پارت لطفا😆😃خیلی عالی بود من لایک کردم❤
💚💚💚💚
مرسی
فوقالعاده بود
ممنون
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود👍🏻❤😃
مــــمــــنــــاــنـ
عالیییییییییییی بود راستی پارت بعد عشق از حنشچس نفرت هم بزار لطفا
امروز میزارم اگه وقت داشتم
ممنون
عالی بود
مرسی
عالی بود
💟💜