
سکوتــــــ.......
از زبان مرینت: یه باغ که یه راه که با سنگ هایی قهوه ای تزیین شده بود وسطش بود.دو طرفش کلی گل و بلبل و چیزای خوشگل بود.یه پسر که بهش می خورد بابام باشه درو باز کرد(پیتر بهش می خوره 12سالش باشه اونوقت تو اونو بابای خودت حساب کردی😂)بعد جلو ی در یه آقا دیدم فهمیدم اون بابامه نه اون پسره!
از زبان کیت: مرینت داشت آروم میومد جلو.من براش دست تکون دادم! یک پلو اومدم جلو.یهو پام به یه جایی گیر کرد افتادم مرینتم همین طور.قشنگ افتادیم رو هم🤓یعنی قشنگ گ.ن.د خورد تو این صحنه.ایش😒

از اون طرف پیتر داشت غش میکرد ازخنده😑💧بیا آجی(دست مرینتو گرفت)منم باهاشون رفتم.از زبان مرینت: با اون پسر کوچوهه رفتیم تا رسیدیم به سه تا در یکیش طوسی بود اون یکی یاسی یکیم صورتی بود.دختر مو بلنده در صورتیه رو باز کرد 🦜این اتاق توست(تعظیم میکنه)🐞وااااای.عکس اسلاید⬆️

🐞اینجا خیلی قشنگه.مال منه💧اره🦜اون کنارییم مال منه بیا اونم نشون بدم(⬆️)مرینت:خواهرم کیت همه جارو بهم نشون داد بعدم با خوانوادم نهار خوردم.(روز تعطیله)سر غذا:🌼م مرینت تو مدرسه میری؟🐞بله🌼م تو دوتا انتخاب داری یا میتونی تو مدرسه بمونی یا اینکه با کیت تو خونه درس بخونی🐞اااامممم🦜نه مامان!3تا انتخاب داره مام می تونیم باهاش بیایم مدرسه🌼ب کیت ما خیلی در مورد این موضوع حرف زدیم🍁بابا راست میگه حالا که یه فرصتی هم پیش اومده🌼م راست می گه شاید وقتشه برن مدرسه مدرسشم که معروفه و خوبه🌼ب باشه🐞🦜🍁ارههههههه!!!!!

گرومپ. شرور🍁قایم شید 🐞همه قایم شدن منم همین طور و گفتم:تیکی خال ها روشن......بعد شکست دادن شرور🐈⬛بانو ی من انگار ناراحتی!🐞اره🐈⬛خب چی شده؟🐞نمی تونم بگم🐈⬛می دونم!بزن قدش🐞بزن قدش......از زبان کیت:🦜بیا مرینت و بردمش تو اتاقم🦜دادادا🐞وای تو گیتار میزنی 🦜اره(⬆️)🐞راستی فکر کنم فرصت خوبیه تو رو با دوستام آشنا کنم🦜چطور🐞فردا دوستام تو کشتی شون یه کنسرت کوچولو دارن تو هم بیا🦜باشه.....فردا صبح:
بای👋👋👋👋👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییی
فوق العاده بود💖🐾
عالی بود
ممنون