ابشار 2سلام عمه

بلند میشه و سریع میگه امم سلام فورد وووو تو مرد پیر فورد میکه از کجا فهمیدی سریعا میگه انگشتات فردی باهم میگیم فردی میگه اره دیگه من عادت دارم رو همه اسم بذارم فورد سرش زو تاپ میده و میگه متاسفانه

بعد سریعا میاد سمت ما و میگه شما دوتا بچه سیزده ساله هستید؟ چه ببااااحااال من وقتی دوازده سالم بود پرتال ساختم راستی شما اصلاکی هستید میبل گفت من و برادرم برادر زاده هات هستیم اون سریع به عمو ها نگاه کرد و گفت اینا برای سما یکم پیر نیستن

میگن نه ما نه شرمی بچه های اون هستن برادرت نلگهان عمه سرخ میشه و به ما نگاه میکنه و عقب عقب میره و میگه ش ششش شر شششرم شششرمی شرنی شرمی شما بچه های شرمی هستید میگیم اره میگه خب منتظرید که چی بشه خودتان را معرفی کنید من بیست ساله داخل دروازه هستم

همه چیز را توضیح میدیم بعد میگیم میشه صدات کنیم عمه شر میگه چراکه نه بعد یکدفعه صدایی میاد که داره میگه شارلوتان اینجا کجاست و انگار داره زر میزنه عمه میگه اه ویل تو اینجا چیکار میکنی اون صدا میگه میترسیدم اگه بمونم کسی مواظبم نباشه و داداشی سایفر طمعم کنه

عمه سریع سمت صدا میره و یک چیزی را بیرون میاره

خب این پارت تمومه