
حمایت کنید تا زودتر پارت بعد رو بذارم😁🙏🖤
از اونجا زدم بیرون و نفس عمیقی کشیدم.خیالم راحت شد که هویتم لو نرفته. دستای یخ کردم رو گذاشتم توی جیبم و پیاده به سمت خونه حرکت کردم. هوا کم کم داشت سرد میشد و منم سرعتم بیشتر میشد. قطره باران کوچکی گونه ام رو قل قلک داد. سرعتم رو کم کردم و سر جام ایستادم. دستم رو از جیبم بیرون آوردم و زیر بارون گرفتم. +چرا الان باید بباری. موهام رو با کش بستم و کلاه هودی رو سرم کردم و هندزفری رو توی گوشم گذاشتم. +خیلی خوب بزن بریم. شروع کردم دویدن. دویدن زیر بارون برام آرامش بخش بود پس بهش ادامه دادم. بارون سرعتش زیاد تر میشد و منم سرعتم رو بیشتر میکردم. انگار بین من و بارون مسابقه گذاشتن. با شنیدن صدای جیغ،ایستادم. هندزفری رو در آوردم و گوشم رو تیز کردم. +مثل اینکه اشتباه شنیدم.
کلید رو انداختم توی در و وارد شدم. توی تاریکی خونه میتونستم به وضوح چشم های آبی رنگ هولی رو ببینم. سمت کلید پریز رفتم و برق ها رو روشن کردم. هولی دوید سمتم و به پاچه شلوارم چنگ میزد. با لبخند کوچکی بغلش کردم. +سلام پیشی کوچولوی من. لیسی به لپ های من زد و آروم میو میو کرد. هولی رو گذاشتم سر جاش و به سمت اتاقم رفتم. +بعد از دویدن زیر بارون یه دوش آب گرم میچسبه نه؟ هولی با چشم های آبیش به من خیره شد و سرش رو خم کرد. وسایلم رو روی تخت گذاشتم و به سمت حمام رفتم. هر وقت میرم حمام احساس سبکی میکنم و تمام اتفاقات بد روزم رو فراموش میکنم. "بعد از حمام" خودم رو محکم روی تخت پرت میکنم و نفس عمیقی میکشم. +اوف..امروز هم گذشت. یاد تکالیف دانشگاه میوفتم و آهی از سر ناراحتی میکشم و به سمت اتاق کارم میرم. عکس ها و روزنامه های روی میز رو کنار میزنم و جزوه دانشگاه رو روی میز میذارم. +مثل اینکه از این به بعد قراره یه بچه درس خون بشم. نیشخندی میزنم و شروع میکنم به خوندن جزوه.
با صدای زنگ گوشیم نگاهی به ساعت ميندازم و متوجه میشم ۲ ساعت داشتم درس میخوندم. بلند شدم و گوشی رو جواب دادم. =فردا بعد از دانشگاه میام دنبالت. +چیزی شده؟ =نه فقط حواست باشه.ممکنه نقشمون لو بره. بعد از گفتن حرف تلفن رو قطع کرد. فکرم خیلی مشغول شد. +چرا ارشد باید این ساعت شب به من زنگ بزنه و چرا باید تاکید کنه حواسم جمع باشه. با صدای هولی از فکر های توی سرم بیرون اومدم و نگاهی بهش انداختم. +پیشی کوچولوی من متاسفم امشب نمی تونم ببرمت بیرون. بوسی روی دماغ صورتی رنگ کوچولوش زدم و بردمش توی اتاقش.
"فردا صبح" با صدای زنگ ساعت از خواب پاشدم. خمیازه ای کشیدم و به ساعت نگاه کردم. دست و صورتم رو شستم و به سمت آشپز خونه رفتم. عادت نداشتم صبحانه درست کنم و این اولین بارم بود. در یخچال رو باز کردم و با صحنه ای مواجه شدم که امیدم رو از دست دادم. فقط سیب،فقط سیب توی یخچال داریم اونم به لطف هولی. هولی عاشق سیبه برای همین همیشه سیب توی خونه پیدا میشه. با نا امیدی در یخچال رو بستم و روی صندلی پشت اُپن نشستم. واقعا نمیدونستم چه کار انجام بدم. با صدای زنگ در وحشت زده شدم. +کسی آدرس خونه من رو بلد نیست پس این کی می تونه باشه؟نکنه... ×هی ا.ت بیا در رو بار کن منم. +لی هو؟
+لی هوووووووووووو🤩 ×مهمون نمی خوای؟ +کجا بودی تو پسر؟ لی هو وارد خونه شد و پلاستیکی رو روی اُپن گذاشت. ×ماموریت😐 +چه ماموریتی؟ ×آدم ربایی. +اوووووو بابد جالب باشه .بگو ببینم چه کردی؟ ×چجوری میتونی صبح به این زودی انقدر انرژی داشته باشی.میدونم صبحانه نخوردی پس بیا با هم بخوریم. به سمت پلاستیک روی اپن رفتم و اون رو باز کردم. +او صبحانه هم جور شد😌
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام
اگر دنبال کمپانی میگردین ولی پیدا نمیکنید کمپانیZEJهست بیاید و به ما محلق شین♥️🌹
بیاد و آیدل شید
بابت تبلیغ بیان😥
اوکی او اوکی ایس اوکی اوکی اوکی
اهنگ کرهای 😐💔
پارت بعد موخام
به زودی میذارم😊🖤
چقدر سال فصل ماه روز ساعت دقیقه و ثانیه رو موخام
یا چند دقیقه دیگه میذارم یا فردا صبح ساعت ۱۱😅
خوب چند مین دیگه میشه ۱۱
همین الان میذارم😅
زوددددددددددددد تو نزدم بشت گوشی بره چشت
توی برسی هست خدا😂🤦♀️
ناظر کجایی تو کجایی تو کجایی نبینم پر سرت جز تو هوایی
صیلام کایوت خوفی🌼👋🏻
ما گروهʙʟᴀᴄᴋᴘɪɴᴋهستیم🙂✨
با چهارتا دختر خفن،کیوت،جذاب😉🌸
جیصو💕
جنی💕
لیصا💕
رزی💕
اسم فندوم همBLINKهست😉☘️
تازه دبیو کردیم و برای معروف شدن به کمکت نیاز داریم🥺💕
خوشحالم میشم بلینک بشی و با ما همراه باشیی🐣💓
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ساری بابت تبلیغ کیوتیح🥺🍓
تستت هم عالی بود🙂👋🏻
نه مشکلی نداره😊
ممنون🥺❤