
خب تخیل من حد مرز نداره پس داستان جدید من اون یکی داستانم تو برسیه برسی نمیشه خدایا 🥲😐
خب من اتم با یه زندگی بدرد نخور شاید اگه یه نفر دیگه جایه من خوشبخت بود من هشتمین عضو گروه بی تی اس سال پیش من قرار داد بستم ولی تو دیبو اتقاق خوب نیافتاد (فلش بک به اون روز از دید ات :امروز اولین کنسرت من با بی تی اسه خیلی هیجان دارم چند ساعت بعد کنسرت داشت تموم میشد و ما داشتیم خدا حافظی میکردیم که اون اتفاق افتاد آره دکور داشت می افتاد رو من اما اما جین اون منو هل داد و خودش زخمی شد(خدا نکنه زبونم لال)دکور افتاد رو پاش از پاش کلی خون اومد رفتم کنارش و داد زدم :جیییییییییییین اعضا کنار جین بودن و جین رو تکون میدادن (جین بیهوش شده زبونم لال)فن ها داد میزدن گریه میکردن از پشت صحنه چند نفر زنگ زدن آمبولانس ات:جین بیدار شو تورو خدا من میترسم تو تو فقط میتونی آرومم کنی جین بهتر شد ولی من بد تر اخبار شبکه هایه اجتمایی شروع کردن به صحبت حادثه ناگوار در کنسرت شایعه ها آیا ات و جین رابطه داشتن که جین اینکارو کرده جین دیگر نمیتواند مثل قبل برقصد بلاگر ها اگه اوت دختره نمیاومد الان جین حالش خوب بود پایان فلش بک )به سمت تختم میرفتم رو تختم دراز کشیدم و به سقف زل زدیم جین با ازون چوببااومد (چیه نگاه داره نمیدونم چیه اسمش😐)جین:چته باز ات:چمه واقعا میپرسی چمه خب اعضا بهم محل سگم نمیزارن فقط تو خوبی طرفدار هاتون کم شده و همش تقصیر منه پات اینجوری شده و تقصیر منه جین:منو که داری ات:هه اما اونا از من متنفرن جین:بجا این کارو پاشو بریم سالت تمرین کنسرت داریم ات سریع پا میشه:راست میگی و به سمت سالن حرکت کرد جین زود تر ات داخل رفت میشد صدا هایه اونا رو شنید شوگا:باز اون تو هنوزم بهش رو میدی اون داغونمون کرده جین:اما اونم عضو گروهه جیمین:میخواست نباشه رفتم تو بهم بد نگاه میکردم ولی من اهمیت نمیدادم طراح رق اومد و گفت:ات شما بخاطر آهن جدید یه دوست جدا دارید ات:هو راحت شدم طراح رقص:خب اول رقص ات و دنسر میاد تو (خب داستان خوش قیافه هست گفته باشم 😐)ات باهاش میرقصه ولی نیاز به تمرین داره رقص ات مثل رقص تانکو یا زوجا بود با یکم تغیر نسبت رقص اعضا شد انجام دادن و تا روز کنسرت حرفی ردو بدل نشد
از زبون ات:روز کنسرت بود و استرس داشتم سالن پر شده بود دوسه تا آهنگ اجرا کردیم که نوبت آهنگ جدید که اسمش عشق دردناک بود شد اول اعضا خوندن شوگا رپ جین که صداش بهشتی بود نت های بلند زیبا همراه با جیمین کوک و تیعونگ نت هایه رقص من و دنسر جوری که رقص طراحی شده بود رقصیدیم لباسه من قرمز بودبا بند هایه قرمز و کشف چرم بوت بلند قرمز موهایه باز موج دار و لباس اون کت یقه باز بود رقصیدیم و خب لمس توش زیاد بود میخوندم و میرقصیدم اجرا تموم شد یا بهتره بگم کنسرت تموم شد تو ون بودیم و سمت خانه جین :اجرای عالی بود ات:ممنون توهم همینطور و بقیه خونه بودیم دیگه(+۱۴سال) خسته شده بودم از بی اهمیتی هاشون رفتم پشت بوم رو زمین دراز نشستم و آسمون رو نگاه کردم امروز قشنگ بود بهترین روز واسه مردن چاقو رو برداشتم داشتم رو دستم میکشیدم که چیزی مانع شد اون جیهوپ بود چیهوپ:داشتی چیکار میکردی دختره دیونه ات:بار اولم نیست جیهوپ :چی میگی جین به سمت ما اومد وقتی چاقو دید سمتم دوید جین:دوباره داشتی این کارو میکردی ات (با داد)جیهوپ :دو دوباره ات:گفتم که بار اولم نیست جین آره بخاطر شماها آره با داد ات:بسته دیگه هق شماها منو نمیخواین هق بزارین برم دیگه هق جیهوب مو هایه ات رو زد کنار و گفت :معذرت میخوام و ات رو بقل کرد (چه زیبا )با ات رفتیم پاین شوگا :کجا بودید ات رفت تو اتاقش شوگا :گفتم کجا بودین جین:بالا پشت بوم جیهوپ :آروم تر جیمین :اونجا چیکار میکردید جین و جیهوپ به سمت مبل رفتن و گفتن هیچی
از زبون ات :امروز تولدم بود پس لایو گذاشتم تموم شد و رفتم تو کامنتا یه نفر گفته بود دوست دارم سوپرایز اعضا رو به بینم بغضم شکست و شمع کیک رو روشن کردم و با گریه تولدت مبارک خوندم جون کوک :آه این صدا از کجا میاد و سمت اتاق ات رفتم و درو باز کردم اتو دیدم که داشت با گریه تولدت مبارک میخوند رفتم سمت متوجه من شد و اشکاش رو پاک کرد و گفت:کیک میخوای که بغلش کردم کوک:متاسفم من متاسفم واقعا میگم که اتم بغلم کرد منو برد بیرون کوک:تولده اته جیمین :آها چه خوب شوگا :بیا باهام گیم بزن ات رفت سمتش و شوگا رو شکست داد شوگا دهنش باز مونده بود شوگا :تقلب کردی
فکر کنم اونجا که گفتن هیچی تموم کردم جین و جیهوپ چیزی نمیگفتند تا اینکه بچه ها رفتم بیرون وهجوم بردن سمت اتاق ات ات:چه خبره تونه جین:اوف جیهوپ :چیکار داشتی میکردی ها با داد میگه ات بلند میشه و داد میزنه اولین بارم که نیست هق همش تقصیر شماهاس هق من من تنهام جیهوپ سرش رو میندازه زمین و میگه: من من معذرت میخوام کوک با شتاب درو باز میکنه ات:ها میخواستیم کسی با خبر نشه کوک:تو تو و میره بغل ات خیلی احمقی من بدون تو چیکار میکردم اعضا از آشوب تو دل تو خبر ندارن بزار خبر بدم ات:نه نه نمیخوام کوک:باشه فردا صبح به سمت کمپانی میرفتیم داخل رفتم که اونجا یه نفر خیلی عصبانی بود (اون مرد داداش ات بود که رفته بود سربازی و نمیدونست ات آیدل شده و الان عصبانیه مخصوصا چون با هفتا مرد زندگی میکنه اسمش ته سون)ته سون :لی ات کجاست منشی :نمیتونم بهتون بگم ات: تو اینجا که با سیلی داداشش حرف متوقف شد کوک:هی مرتیکه چیکار کردی هان و رفت سمتش ته سان:ات الان رفتی آیدل شدی و با هفتا مرد زندگی میکنی ات با داد :به توچه تو زندگی منو اداره نمیکنی من دوست دارم با اون هفتا مرد زندگی کنم و به سمت اتاق مشترکش با اعضا رفت و نشست رو مبل و سرش رو گرفت تو دستش کوک:اون مرد کی بود ات:داداشم بود جیمین :چی چرا اون کارو کرد ات:من میخواستم آیدل شم اما تو خانواده مون فقط داداشم نمیذاشت وقتی رفت سربازی منم آیدل شدم شوگا :میفهمم متاسفم ات:ممنون
ات رو بردم تو اتاق و خوابوندمش رفتم پیش اعضا و تمام ماجرا رو گفتم تصمیم گرفتیم فردا براش تولد بگیریم فردا صبح به سمت کمپانی رفتیم یه مرد عصبانی اونجا بود ات:تو اینجایی کی برگ که با سیلی حرفش نصفه موند کوک :هی چیکار میکنی ات سریع به سمت اتاقش رفت و ما هم پشت سرش کوک:اون کی بود ات:داداشم اون موافق آیدل شدن من نبود وقتی رفت سربازی من آیدل شدم کوک :میخوای بریم خونه ات:آره و سمت خونه راهی شدیم ات گفت که میخواد باهامون فیلم به بینه فیلم دیدیم و گفت میره حموم ولی قبل حموم آزمون تشکر کرد ات:ازتون ممنونم ات که رفت حموم شروع کردیم به تزئین ساعت ۶شد بود ولی ات نیومده بود جین:من میرم صداش کنم و رفتم پیش حموم جین:ات حالت خوبه ات من چشام رو میبندم میام تو فامیل تو پرده کشیده شده بود و کنار وان خون بود سریع پرده رو کشیدم ات ات خ و دک ش ی کرده بود و غرق خ و ن بود داد زدم ات اعضا اومدن داخل و من سریع ات رو بغل کردم و بردم بیمارستان پرستار تا سر و وعضمون رو دیده بود سریع برانکارد رو آورد و ات رو گذاشتم رو ات رو بردن اتاق عمل دکتر:متاسفم تمام سعی خودم رو کردم جین:نه نه اون نمرده مگه نه کوک .کوک هیچ حرفی نمیزد نشستم رو صندلی که پرستار یه چی آورد و گفت تو لباسش پیدا کردیم لباس ات خونی بو (لباس ات به یقه اسکی گشاد بود که کمر و آستین کشی داشت و شلوارش هم اینجوری بود گشاد مخمل با کمر کشی رنگش سبز تیره بود لجنی )روش هم نامه بود سریع بازش کردم سلام جین الان که اینو میخونی من دارم نگاهت میکنم تا بعدش برم من معذرت میخوام من میتونستم این زندگی رو تحمل کنم پس لطفا درک کن خدافظ جین تا اینو خوند و افتاد زمین دو زانو جیمین نامه رو گرفت و بلند خوند
چند روز بعد از زبون جین رفتم تو اتاق ات وسایلش رو جمع کرده بودن ما قرار بود بریم یه جایه دیگه رفتم بیرون قبل سوار شدن به خونه نگاه کردم و باهش خداحافظی کردم (افکت روح ات کنار خونه بود و داشت با ون اعضا خدافظی میکرد)پایان شاید بگید داستان غمگینی داشت اما ات خوشحال بود این میتونه داستان آیدل هایه دیگه باشه ات با حرف هیتر ها از پا در اومد هیتر ها اونا میتونن این کارو با همه کننن پس مواظب آیدلمون باشم این یه تک پارتی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تسچی قاطی کرده من دوبار یه نوشته رو نذاشتم
خرم من چقدر غلط املایی 🤦♀️اونجا دنسر خوش قیافه هست
خواهران معذرت بخاطر غلط املایی
داستان خودم رو خوندم
عععععععر 🥲😢
واییی عالی بوددددد🤧😊👏