11 اسلاید صحیح/غلط توسط: Katherine انتشار: 3 سال پیش 174 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ببخشیدبابت تاخیربخاطرامتحاناوق نمیکردم زیادبنویسم ازین به بعدسعی میکنم زودتربزارم🥺🥺❤️❤️❤️ویه چیزییی ازقسمت ششم به بعدداستان قراره کلا جالب بشه های های های های های هایییی😁یادتون نره نظرتونوبگید😇❤️
خلاصه ای از قسمت قبل معشوق زیبایم:
مرینت:کت نوار الان خوبی؟؟؟ کت: مرینت راس میگم من اصلا منظورتو نمیفهمم😕لیدی چی چی!؟ 😐 مرینت : تو قلبت خوب شده ما باید شیرینی بدیم؟؟؟😑😑 ادرین: مرینتتت 😃 مرینت : هویییییی کجا میاییییی😒😒...
زنگ خورد خانم بوستیه تکلیف رو گفتو بچه ها یکی یکی از کلاس رفتن بیرون آدرین داشت وسایلشو جم میکرد که دید لایلا مثه همیشه داره سر به سر مرینت میزاره😑 اینجا بود که اون روی آدرین از بالا دیگهههه😂مثه قهرمانا رف مرینتو کشید عقب اومد رو به روی لایلا و با عصبانیت تو چشاش نگا کردو گف: هی لایلا مواظب حرف زدنت باش من اجازه نمیدم با مرینت اینجوری حرف بزنی اگه یک بار دیگه فقط یک بار دیگه ببینم داری بد باهاش حرف میزنیو تحدیدش میکنی با من طرفی فهمیدی؟؟؟؟ لایلا دمبشو گذاش رو کلشو الفرار😂 آدرین برگشت سمت مرینت و گفت:کاری ک... مرینت حرفشو قطع کرد،،،، خودم میتونستم از خودم دفاع کنم،،،،، و رفت😐قدر نشناس 😑😑😑 یک هفته گذشت...
خببب تو ای یه هفته کت نوار برگشت به کارشو مثه قبل با لیدی باگ شهرو نجات میدادن ولی بدون هیچ خاطره ای از گذشته انگار کت از اول شروع کرده بود مثل همون روزای اول رفتار میکرد(خب تو پرانز اینم بگم که وقتی آدرین برگشت خونه ناتالی و گابریل همش سوال پیچش میکردن که کجا بودیو ازینجور حرفا آدرینم یه بهونه های ضایعی میآورد ولی جوری تعریف می کرد که اگه شمام که داستانو میدونید از زبون آدرین که میشنیدید باورتون میشد😐😂 کتم که قول داده بود هر شب به مرینت سر بزنه) خببب بزارید خلاصه براتون تعریف کنم چون اگه بخوام کلشو بگم تا پس فردا باید بشینید بخونید😐 لیدی باگو کت نوار تونستن تو برج ایفل معجزه گر حاکماث رو بگیرن کت نوار که فهمید پدرش همون کسیه که هر روز باهاش مبارزه میکنه خیلی جا خورد لیدی باگ به پلیسا خبر داد وقتی داشتن گابریلو سوار ماشین میکردن که ببرنش کت نوار گفت: چن لحظه صبر کنید،،،،،، رفت یه دو محکم خوابوند زیر گوش گابریل، گابریل که رو زمین افتاده بود کت رفت دم گوششو گف:تا آخر عمرم نمی بخشمت... پدر،،،، با این کلمه آخر گابریل خشکش زد و وحشت زده به کت نوار که عصبانی بالای سرش ایستاده بود نگاه کرد، کت نوار با جدیت گفت: فقط از جلوی چشمام دورش کنید،،،،،، لیدی باگ گفت: کت نوار... ح.. حالت خوبه؟؟؟،،، کت نوار: اره خوبم فقط یکم خسته شدم امروز میدونی... خب اصلا باورم نمیشد گابریل اگرست حاکماث باشه...ا..اخه من... ولش کن میرم استراحت کنم بعدا میبینمت،،،،لیدی باگ سریع خودشو رسوند خونه و منتظر موند تا کت برسه اخه معمولا وقتایی که خیلی خسته و ناراحت بود میومد پیشش...
ولی کت پیش مرینت نرفت رفت توی کوچه خلوت و تغییر شکل داد و شروع کرد به غر غر کردن اصن امون نمیداد من و پلگ بهش یاد آوری کنیم که باید بره پیش مرینتتتت😑😑😑 شب شد مرینت بیچا منتظر بود تا کت بیاد ولی نیومد که نیومد🥺 ظهر روز بعد آقاااا تازه یادش افتاد باید بره پیش پرنسسش😑 رفت پیششو یه جوری راضیش کرد که کار مهمی براش پیش اومده بود دیگه خودتونم میدونی با دلبریو ازین جور کاراش از دل مرینت در اورد😑😂صبح روز بعدش کت نوار برگشت تو اتاقش تغییر شکل داد چن دیقه بعدش ناتالی در زد و اومد تو،،،،،، آدرین باید راجب موضوعی باهاتون حرف بزنم،،، ادرین: راجب چه موضوعی؟ اینکه پدر رفته زندان😒،،،،، ناتالی:خیر خببب خاستم بگم که آلان که ایشون نیستن شما باید کارای ایشونو بر عهده بگیرید،،، ادرین: من؟؟؟،،، ناتالی :بله به همین دلیل شما دیگه نباید به مدرسه برید و اگه لازم باشه خودم تو خونه بهتون درس میدم،،،، ادرین : ا... اما من....،،،،،ناتالی:پایین منتظرتونم بیاید لیست کار هارو بگیرید،،،، و از اتاق رفت بیرون
پلگ: آدرین حالا واقعا میخوای دیگه مدرسه نری؟؟؟،،،،،، ادرین: نمیدونم من چاره دیگه ای ندارم😞،،،،،،،، پلگ: مرینت چی؟؟؟،،،، ادرین :شوخی میکنی؟ معلومه همیشه پیش مرینت میرم پلگ🥰،،،،،،، شب شد آدرین کاراش تموم شد پرید رو تختش یهو گفت: اوخ اوخ من باید برم یه جاییییییی،،،،، تبدیل شد و رسید پشت پنجره مرینت،،،، کت: تق تققق پرنسسسسس؟؟؟😁،،،، مرینت پنجره رو باز کرد : سلام چقد دیر کردی🙁،،،،، کت: ببخشید کار داشتم،،،، بعد بغلش کرد،،،، شب بعد کاراش بیشتر بودو نتونست بره پیش مرینت یک هفته یه روز درمیون بهش سر میزد تا اینکه اینقد کاراش زیاد شد که کلا فراموش کرد که پرنسسی هر شب منتظر تا گربش خبری ازش بگیره🥺آدرین اصن کلا عوض شده بود طرز حرف زدنش طرز برخوردش طرز لباس پوشیدنش همه چیش🥺💔 یه مدت بعد پلگ تصمیم میگیره با آدرین حرف بزنه
پلگ :آدرین؟؟؟؟؟ آدرینننننن؟؟؟؟،،،،،،ادرین:بله پلگ چن لحظه صبر کن بزار این طرح رو تموم کنم بعد صحبت میکنیم،،،،، پلگ :میگمممم.. يه چيزیو فراموش نکردی؟؟؟،،،،، ادرین:الان به ناتالی میگم پنیر کممبر سفارش بده،،،، پلگ :نه نه منظورم این نبود...،،،،، آدرین : گفتم چن لحظه صبر کن پلگ مگه نمیبینی کار دارم؟؟؟ حالا برو تو اتاق،،،، اینم بگم که الان مرینت نگهبان معجزه گراست بجای کت نوار پلگ بهش سر میزد مرینت ازش میپرسید:اون منو فراموش کرده مگه نه؟؟🥺💔،،،،، پلگم برا اینکه دل مرینتو نشکنه جواب میداد: نههه بابااا این چه حرفیه اون همش درمورد تو ازم میپرسههه😅،،،،، مرینت :پس چرا خودش نمیاد حداقل یه خبر از من بگیره حتی یه خداحافظی ساده هم ازم نکرده😭💔،،، پلگ:مرینت گریه نکنننن نگران نباش ببین اون یه کاری براش پیش اومده به محض اینکه کارش تموم شد زود میاد پیشتتتت نگران هیچی نباش😉،،،،،
مرینت : راوی تو چرا چیزی نمیگییی کجاسس؟؟؟ چرا دیگه نمیااااد؟؟ 😭،،،،، خببب مرینت حق با پلگه یه کاری داره زند برمیگرده نگران نباش😓،،،،،، پلگ:ببین تو میتونی هر حرفی که بخوای به من بگی تا من بهش بگم مطمئنم اینجوری زود تر کارشو تموم میکنه😄،،،،، مرینت :واقعا؟؟؟ ا.. آخه... 🥺،،،،، نگران نباش مرینت راحت باش به کسی چیزی نمیگیم شرو کن😙،،،، مرینت :خ.... خیل خب....،،،، و شرو کرد این بگم اینجا کوامیا میتونن صدارو ضبط کنن و هولدر وقتی تبدیل شد میتونه صدای ضبط شده رو بشنوه،مرینت همینجوری که داشت حرف میزد بغضش گرفته بودو با گریه حرف میزد🥺🥺تقریبا ساعت 4 صبح شد پلگ برگشت خونه دید آدرین هنوز داره با اون ماس ماسکه که همیشه باباش باهاش کار میکرد کار میکنه😑،،،،،، پلگ :آدرین...،،،،، ادری: پلگ تو هنوز بیداری؟،،،،،، پلگ :باهات کار دارم خیلی سریع،،،،، ادرین: پلگ الان کلی کار دارم کلیم خسته هستم بزار برای بعد...
پلگ :آدرین چرا نمیفهمیییی مرینت خیلی دلتنگتهههه،،،،، راس میگه آدرین بس کن این کاراتو،،،،،، ادرین:مرینت!؟ کارام که تموم شد بهش سر میزنم،،،،پلگ :تو همیشه همینو میگی من همین الان از پیش اون میام...،،،، ادرین:چیییی!؟!؟!؟؟ پلگ تو میدونی چه دست گلی به آب دادیییی؟؟؟؟،،،،، پلگ :خودت چییی تو چه دست گلی به آب دادیییی دل یه نفرو شکوندی نه یه نفر عادییی یه نفر که عاشقتهههه بفهممممم،،،،، ادرین :تو از عشق و عاشقی چی میفهمی پلگ ها؟؟؟؟،،،،، پلگ :الان معلوم شد از تو بیشتر میفهممممم😠 زود باشششش تبدیییل شووووو،،،،، ادرین :تووووو حقققق نداری به من دستور بدی چیکار کنم چیکار نکنمممم منننن صاحب اینننن انگشتم پس منم که به تو دستور میدممم😡،،،،،، بعدش آدرین حلقشو در آوردو رفت گذاشت توی کشو توی اتاقش😔 بیچاره مرینت دیگه حتی پلگم نمیتونست بهش سر بزنه😢 دوهفته گذشت...
بعد از مدت ها آدرین بالاخره رفت تو اتاقش و نشست رو تختش زیر بالشش چند تا دونه عکس بود عکسای مسخره بازیای خودشو مرینت🥺 حلقشو از کشوش در آوردو دستش کرد پلگ اومد بیرون تا چشمش به آدرین افتاد گف: آدرین!؟ انتظار داشتم زودتر بیای سراغم😒،،،،، ادرین:متاسفم پلگ من اون روز حالم خوب نبود :(،،،،،،، پلگ: باش عذرخواهیتو میپذیر حالا بگو چن وقت انگشتر دستت نبود؟؟؟،،،،، ادرین: دقیق نمیدونم ولی فک کنم دو هفته،،،،،، پلگ: اهااا دوهف... چییییی؟؟؟ دوهفتهههههه؟؟؟؟؟،،،،،،،، ادرین: گفتم که ببخشید پلگ☹️،،،،،، پلگ: از من نباید عذرخواهی کنی از مرینت باید بکنی،،،،،، ادرین: اصن کلا یادم رفته بوددددد،،،،،،، پلگ: دیدی چی شددد من بهش قول داده بودم که هر روز بهش سر بزنم گفته بودم تو زودتر میری دیدنشششش😕 خیل خب مشکلی نی الانم میتونی بری ببینیش البته اگه کاری نداشته باشی😒....،،،،،،،،، ادرین:خیل خب باشه نمیخواد هی تیکه بندازی😑کلازاوتتتت،،،،،،،، تبدیل که میشه میبینه لیدی باگ کلی باهاش تماس گرفته،،،،،،، کت:مگه ما هاک ماث رو شکست نداده بودیم لیدی باگ چیکارم داره :/شاید میخواد هویت همو بدونیم :| وللش بعدا بهش زنگ میزنم دید یه صدای ضبط شده تو میلش هست میخواس بازش کنه که یهو
ناتالی در میزنه کت نوار سریع از پنجره اتاق میره بیرون رو یه پشت بوم وایمیسته،،،،،،،، کت:واووو خیلی وق بود این حسو نداشتممممم😌خبببب الان که خونه نیستم میتونم راحت حرف بزنم درسته؟؟؟؟ اااااااایییییییییوووووووللللللللل😆 خب خببببب کجا بودیییمممم میلشو برمیداره شروع میکنه به گوش کردن صدای ضبط شده که ازین قرار بود...خیل خب باشه اممم پلگ بهش بگو که...
خب خب خببببب اینم ازین پارتتتت امیدوارم لذتتتتتتت کافی رِ برده باشیددد😇خدایی این اسلایدو خودم گذاشتم اضافه نیومد این دفعه 😐😌 یه نصیحت میگم بعد بریم سراغ چالش آخر پست😎 ببینید این دنیا اصلا ارزش نداره خودتونو اذیت کنید دوستان گلم🥺عوضش دیگرانو اذیت کنید یَککککک حال میدهههههه🤩😌😂❤️❤️
و اما چالش اخرررر:پنج نفر تو اتاقن شما دونفرو میکشید حالا چن نفر تو اتاق هستن؟؟؟؟ 😐
11 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
پارت بعدی رو کی میزاری؟
عالی بود💕
مرصییی*-* به محض اینکه نوشتنش تموم شد میزارمش^~^ البته اگه تو بررسی گیر نکنه😑🥺💔
عالی
ج چ:۴😐
تنننکصصص😂❤️