
3/1(تهیونگ) Journey to the dream میدونم خیلی منتظرش بودید ولی دست من نیست تستچی صفش شلوغه ✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶ / چا اون وو ^}🌿

زودی نرفته رفتم دخترا رو بیدار کردم و رفتم شرکت وقتی وارد شدم همه چشمشون به من بود رفتم خودم معرفی کردم بعد اتاقم رو نشون دادن و من رفتم داخل بعد گفتن مدیر جایگزین شرکت میخواد شما رو ببینه من رفتم اتاق مدیر جایگزین رو پیدا کردم در رو باز کردم وقتی وارد شدم دیدیم خیلی اشناست & سلام وقتتون بخیر مدیر.ج : سلام همچنین..... شما دختر اقای آلن هستید؟؟ &بله ... ملینا آلن هستم مدیر.ج : منم چا اون وو هستم فکر کنم شناختی؟ & همون چا اون وو که با خانواده اش تازه اومده بود کالیفرنیا و همسایه بودیم و بعدا هم کلاسی هم شدیم ؟؟ ✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶ / چا اون وو ^}🌿✨ علامت اون وو هم اضافه شد😊 و در این وانشات چا اون وو مدیر هست و بازیگر و خواننده نیست

عکس چا اون وو ✨👆🏻 ^ اره همونم😁 &خیلی بزرگ شدی وقتی رفتین ۱۶ سالت بود و من ۱۳ سالم... البته فکر کنم ^ تو هم خیلی بزرگ شدی و کاملا فرق کردی &یعنی چطوری فرق کردم ؟؟ ^یعنی ام ...راس..تش خیلی خوشگل تر شدی &مرسی ماشاالله تو دست ما رو از پشت بستی 😆 کمی با هم حرف میزنن و بعد جلسه شروع میشه میرن جلسه ملینا در ذهنش ( اون «چا اون وو» بود ما خیلی دوست های خوبی بودیم چهار سال و بعد اینکه رفته بودن خبری ازشون نداشتم خیلی خیلی تغییر کرده بود هنوز مثل قبل بود رفتارش )

🤍از زبان دخترا و بی تی اس 💜 #(بعد از اینکه ملینا رفت من و کارا خونه رو تمیز کاری کردیم بعد کیک سفارش دادیم و لباس های شیک پوشیدیم و بعد ناهار زنگ زدم به تهیونگ) مکالمه ::: #سلام خوبین؟ @سلام مرسی شما خوبین #مرسی ...ملینا خونه نیست و از صبح رفته ما کمی از کار ها رو انجام دادیم زنگ زده که بیایید دیگه @باشه ما اماده میشم میاییم چیزی لازم ندارین که #نه مرسی @باشه فعلا خداحافظ #خداحافظ عکس کیک ملینا که سفارش دادن 🍰

لباس سمت چپی برای کارا و سمت راستی برای ایسان و لباس بی تی اس💜✨😍
@پسرا بیایید اماده شید زودی بریم ∆لباس هایی که خریدی ست کنیم خیلی خوبن @ما اینیم دیگه 😁 پسرا سوار ون شخصیشون شدن و رفتن ✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶ / چا اون وو ^}🌿✨ در رو زدیم و باز کردن+ سلام #سلام خوش اومدین همه اعضا : سلام😊👋🏻 ∆بادکنک ها رو باد کردین؟؟ #اره یه چندتاش فقط مونده؟ ∆اونا رو بده من کمکتون کنم #مرسی بفرما @منم اینجا درست میکنم +باشه شروع به کار میشن تقریبا نیم ساعت مونده بود به هفت ¶ هی میدونید کی میاد؟؟ + اره ساعت هفت نامجون : یه زنگ بزنید شاید زودتر اومد #باشه رفتم زنگ بزنم بعد از کمی مدت شوگا : داره میاد؟ # اره گفت تا هفت میرسه
🌼از زبان ملینا 🤍 جلسه تموم شد و من و اون وو در اومدیم & واقعا خوشحال شدم که دیدمت ^ منم همینطور & چطوره امشب بیایی خونه ما شام ^ نمیدونم ...بیام یا روز دیگه ای بریم بیرون؟ & بیا به هر حال بعد چند سال دیدمت ^ باشه & یه لحظه من برم گوشیم زنگ خورد ( ایسانه زنگ زده) ^ من منتظرت میمونم تو ماشین &اومدم ببخشید منتظرت گذاشتم ^ نه بابا ... برم کجا ؟؟ & از اینطرف برو .....( ادرسو نشون دادم و رفتیم و رسیدیم )
🌼از زبان همه 🤍 @میرم چراغ ها رو خاموش کنم ده دقیقه مونده برید وایستید اونجا +,#,¶,∆ باشه @[چراغ ها رو خاموش کردم رفتم به زور پیششون ] بکش کنار جین منم جا بشم _ بیا سه دقیقه بعد #اومدش ساکت باشین & ( چند باری در رو زدم کسی باز نکرد ) بزار کلیدم رو در بیارم ^ عجله نکن &( در رو باز کردم چراغ ها خاموش بود و کسی خونه نبود ) کاراااا .... آیسان مگه خونه نیستین ( چراغ رو روشن کردم) کارا و ایسان و همهی اعضا : سوووپرررااایییززززز بعد از اینکه سوپرایز رو گفتن تازه اون وو رو دیدن و شک شدن & سلام ...مرسی # ،+ و همه اعضا سلام
@تهیونگ[ وقتی از پشت میز بلند شدیم و سوپرایز گفتیم دیدم ملینا با یه پسر هم سن و سال من که کنارش هست وایساده .... نکنه دوست پسرش بوده باشه ولی نه کره ای بود واقعا نمیدونم ولی داشتم عصبی میشدم و حسودی میکردم ولی سعی کردم لبخند بزنم به زور] ^سلام همه : سلام # ملینا میشه این اقا رو معرفی کنی؟ & اوه ... ایشون چا اون وو هستن ایسان یادت نیست همسایه و هم کلاسیمون بود # وای اون وو تویی چه قدر فرق کردی نشناختمت ^تو هم همینطور خوشحالم دیدمت &اون وو ایشون کارا دوستم هستن + خوشبختم. ^همچنین & و اونا هم بی تی اس هستن فکر کنم بشناسی ^ خوشبختم اعضا : همچنین خوشبختم ^ نمیدونستم با بی تی اس دوستی & اونا از وقتی اومدیم کره خیلی کمکمون کردن و یه جورایی دوستیم باهم @[ وای دلم میخواست کمی اون پسره رو از ملینا دور کنم خیلی بهش نزدیک بود و ملینا صاف زل میزد بهش و اون وو صداش میزد معلوم بود چند سال با هم دوست بودن واقعا نمیدونم چرا گفت یه جورایی با بی تی اس دوستم دیگه تحملش رو نداشتم نمیدونستم چرا اینجوری شدم ] خب بیایین تولد بگیریم + اره ملینا بیا وایسا. ∆ ما یدونه سوپرایز داریم برات & وای من که فقط امروز سوپرایز میشم @میخواییم برات اهنگ بخونیم و برقصیم &وای تو رویام هم این روز رو نمیدیدم ¶کدوم اهنگ رو دوست داری بخونیم &وای خیلی سخته .... لاو یور سلف رفتن به اسپیکر ریتم اهنگ رو وصل کردن ( برید اهنگ love yourself و butter رو پخش کنید....خیلی حال میده💃🏻 شما چه اهنگی رو میخواستین براتون بخونن ) شروع کردن اول اهنگ لاو یور سلف رو خوندن و بعد باتر و خوندن و رقصیدن ( موقعی که اجرا داشتن میکردن اون وو و دخترا میان پیش ملینا ) & مرسی ....واقعا عالی بود ^ ببخشید من نمیدونستم تولدته کادو نخریدم & هی اشکالی نداره اون وو همین که اینجایی کادو هس @بیایین عکس بگیریم ... دوربین رو اماده میکنم برید وایستید برای من جا بزارید همه رفتن کنار تا تهیونگ بیاد پیش ملینا و یه طرف ملینا اون وو بود اون طرف @ لبخند بزنید [ رفتم پیش ملینا و عکس انداختیم ] نامجون : حالا شما رو فوت کن جیهوپ : اولش ارزو کن & باشه چشمام رو بستم و ارزو کردم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد
اوکی میزارم
اوووومددد
اره منتطرش بودم بیاد
پارت های بعد رو گذاشتم
وایییییییییییی عاایییییییییییی
مرسی💜
عالییییییی عالییییییی منتظر پارت بعدی هستیم
مرسیی
واقعا الان سوپرایز شدم چون خیلی وقته دیگه منتشر نمیشد و باعث شد بد قول بشم ولی من همون روزی که شرایط پر شده گذاشتم
پارت های بعدی رو گذاشتم