10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Armlink❤ انتشار: 4 سال پیش 52 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام دوستان اینم بخش ۷ تا بخش قبلی تمام کتابها کتابهایی بود که شما معرفی کردین اما این کتابها که در این تستن از انتشارات پرتقال هستن و با اینکه نخوندم به نظرم قشنگن😉💜💜💜💙💙💙💛💛💛💚💚💚❤❤❤
یانکا و افسانه جنگل سفید....نویسنده:سوفی اندرسون....مترجم:پریا لطیفی خواه.....ژانر:فانتزی تخیلی.....انتشارات:پرتقال....توضیحات:یانکای 12 ساله در دهکده ای بزرگ شده بود که هیچگاه به آن احساس تعلق نداشت. روزی از روزها از خواب بیدار می شود و می بیند که پاهایش، تبدیل به پای خرس شدهاند! بعد از این اتفاق عجیب، به جنگل سفید پا می گذارد تا خودش را کشف کند. سفری که او را از رودخانه های یخ زده تا کوه های عظیم می کشاند. آیا یانکا می تواند در این سفر خطرناک، حقیقت وجودش را کشف کند؟
افسانه ایکاباگ.....نویسنده:جی.کی.رولینگ.....مترجم:سید عمادالدین خاتمی.....ژانر:فانتزی تخیلی....انتشارات:پرتقال......مارشلندزیها افسانهی ایکاباگ را نسلبهنسل و سینهبهسینه نقل کرده بودند و شهرت آن به همهجا و حتی تا شوویل هم رسیده بود. دیگر کسی نبود که این داستان را نشنیده باشد. طبیعتاً مثل همهی افسانهها، داستان بسته به راویِ آن کمی متفاوت نقل میشد. بااینهمه، موضوع همهی داستانها این بود که هیولایی در شمالیترین بخش این سرزمین در باتلاقی سیاه و معمولاً مهآلود که هیچ انسانی جرئت نزدیک شدن به آن را نداشت، زندگی میکرده. میگفتند خوراک هیولا کودکان و گوسفندان بودهاند. حتی بعضی وقتها، زنان و مردان بالغی هم که راه گم میکردند و در دل شب بیش از اندازه به باتلاق نزدیک میشدند، طعمهی هیولا میشدند...
عمارت مرموز(۱) راز ساعت بلک فورد....نویسنده:گرگونا فونارو....مترجم:محمد ورزی....ژانر:وحشت تخیلی....انتشارات:پرتقال.....توضیحات::لوسی و اولیور تینکر، هنگامی که به واچ هالو رسیدند، مطمئن بودند که همهچیز سرجایش است و خطری تهدیدشان نمیکند. غریبهای مرموز، به پدرشان پیشنهاد وسوسهکنندهای داده است: آقای تینکر باید ساعت عمارت را درست کند و بعد از آن، مقدار بسیار زیادی سکهی طلا، از آن اوست! اما بچهها سریع متوجه میشوند که این عمارت باشکوه، آنطور که بهنظر میرسد نیست و اتفاقات عجیبی درحال شکلگیری است. اولیور و لوسی، باید با هیولایی بیرحم به نام «گار»، مواجه شوند. هیولایی که میخواهد خانهی بلکفورد را تصاحب کند و هرچه که برای تینکر ها عزیز است را نابود کند!
عمارت مرموز(۲)شبح کیمیا گر......نویسنده:گرگوری فونارو....مترجم:محمد ورزی....ژانر:وحشت فانتزی تخیلی....انتشارات:پرتقال.....توضیحات::لوسی و الیور بعد از شکست گار، هیولای درختی خبیثی که در اعماق سحرآمیز جنگل سایه ساکن بود، حالا در خانهای زندگی میکنند که همیشه آرزویش را داشتند: عمارت بلکفورد. این عمارت که با ساعتی جادویی کار میکند، با اتاقهای پر رمزوراز و دیگر وقایع اسرارآمیزش نوید ماجراجوییهای تازهای را میدهد. اما وقتی سروکلهی پرستاری عجیبوغریب به همراه دوقلوهای کوجیما یعنی آگاتا و اَلجرنون از انگلستان پیدا میشود، آیندهی روشنی که بچههای تینکر در انتظارش بودند در برابر چشمهایشان تیرهوتار میشود. کوجیماها مدعیاند که ورثهی حقیقی عمارت بلکفورد هستند و کمی بعد از حضورشان، نیروی شیطانی مهیبی وارد خانهی جدید تینکرها شده، آن را طلسم و به هزارتویی تبدیل میکند که مدام تغییر شکل میدهد. تمام اینها در حالی به وقوع میپیوندد که هیولایی جدید در کمینشان نشسته است...
لالانی،دختر دریاهای دور.....نویسنده:ارین انترادا کلی.....مترجم:نیلوفر امن زاده....توضیحات::یک روز صبح مثل روح سر و کلهاش پیدا شد. نه، مثل روح نه. دختری معمولی بود، از جنس گوشت و خون. وقتی از راه رسید که خورشید تازه داشت آب را لمس میکرد. توی قایق کوچکی پارو میزد؛ یک پاهالوسک هم کنارش...
او لالانی بود، دختر دریاهای دور.
....
لالانی، دختری ماجراجو و کنجکاو است. محل زندگی او، جزیرهی زیبایی است که حالا دچار خشکسالی شده است. لالانی، تمام تلاشش را میکند تا از جزیره و همچنین مادرش مراقبت کند تا او نیز به سرنوشت پدرش دچار نشود. گیاهانی که قبلاً برای درمان بیماران استفاده میشده، نایاب شدهاند. لالانی میداند که پشت کوهها و دریای اطراف جزیره، رازی نهفته است. او میداند که خوشبختی در آنسوی این کوهها انتظارش را میکشد اما هرکه به سمت این کوهها رفته، دیگر بازنگشته است تا راوی آن خوشبختیای که مردم جزیره از آن حرف میزنند باشد. لالانی میداند برای نجات خانوادهاش باید رهسپار این سفر خطرناک شود...
.یک کودک ربایی....نویسنده:پِگ کِرِت....مترجم:صبا زرد کانلو.....ژانر:کاراگاهی تخیلی معمایی....انتشارات:پرتقال .....توضیحات::کِندرا دختربچهی شیرین زبانی است و اِیمی با وجود سن کم، پرستاری نمونه برای او است. همه چیز عالی پیش میرود تا اینکه دو مرد شرور دخترها را می دزدند و در کلبهای جنگلی مخفی میکنند. وحشتی سنگین در فضا معلق است که از همه طرف به اِیمی فشار میآورد. او خودش را مسئول میداند و هر کاری به ذهنش میرسد انجام میدهد تا کندرا را پیش خانوادهاش برگرداند. آیا نقشههای او برای فرار به نتیجه خواهد رسید؟ آیا کسی رمز پیامهای هوشمندانهای را که او مخفیانه از طریق فیلمها میفرستد کشف خواهد کرد؟
«اِیمی» یک پرستار بچهی دورهدیده است و چیزهای زیادی راجع به نگهداری و مراقبت از بچهها میداند؛ بهخاطر همین هم او پرستار فوقالعادهای برای «کِندرا» کوچولو محسوب میشود. اما اگر دو تا بچهدزد سر برسند چه؟ اِیمی در مورد این شرایط هم اطلاعات کافی را دارد؟ آیا او میتواند از پسِ چنین وضعیتی بربیاید؟!
جغدها امده اند مارا ببرند......نویسنده::رونالد ال.اسمیت.....مترجم:محمد حامد شاهمرادی.....ژانر:علمی تخیلی/وحشت....انتشارات:پرتقال....توضیحات::سایمونِ دوازده ساله، بدجور ذهنش درگیر موجوداتی فضایی شده: خاکستریها؛ همانهایی که مردم را میبرند و رویشان آزمایش انجام میدهند. او وقتی آنقدر میترسد که خوابش نمیبرد، به صدای هوهوی جغدها گوش میدهد؛ جغدهایی که چشمهایشان درست مثل چشم فضاییها است؛ سیاه و شوم.
بعدها وقتی میروند توی یک اردوگاه تا چادر بزنند، اتفاق عجیبی میافتد و سایمون به شک میافتد که شاید فضاییها او را ربودهاند. اما آیا این اتفاق واقعاً افتاده، یا همهاش نتیجهی تخیل یک بچه است؟ پسری که عاشق بازیهای کامپیوتری و کتابهای فانتزی است، اما در مدرسه به او زور میگویند و توی خانه، پدرش او را مسخره میکند.
دزدهای خوب......نویسنده::کاترین راندل....مترجم:سینا یوسفی....ژانر:ماجراجویی....انتشارات:پرتقال.....توضیحات::این کتاب، داستان دختری است که به این سادگیها دربرابر زورگوها تسلیم نمیشود. داستانی پرپیچوخم دربارهی ماجراجویی چند دوست، که نیروی محرکهی آنها عشق به خانواده و وفاداری و اعتماد است.
«ویتا» که به تازگی به نیویورک آمده است، متوجه میشود که فردی با نفوذ و بدطینت، عمارت خانوادگی آنهارا با دوز و کلک از پدربزرگش گرفته است. در این میان، با دو نفر که در سیرک کار میکنند و یک جیببر آشنا میشود و آنها نیز در این مسیر همراه ویتا میشوند. نقشهی آنها ساده است: به عمارت نفوذ کنند، چیزی که مال پدربزرگ است را پسبگیرند و به خانه برگردند. اما این نقشهی بهظاهر ساده، آنقدرها هم ساده نیست!
رام کننده باد.....نویسنده:ویلیام کامکوابا،،برایان میلر....مترجم:سینا یوسفی....ژانر:اتوبیوگرافی.....انتشارات:پرتقال.....توضیحات::زمانی که یک قحطی بسیار وحشتناک به دهکده ی کوچک «ویلیام کامکوامبا» در مالاوی می رسد، خانواده ی او تمام محصولات زراعی خود را از دست می دهند و دیگر چیزی برای خوردن و آشامیدن و فروختن ندارند. ویلیام در کتاب های علوم موجود در روستا به تحقیق پرداخت تا بلکه بتواند راه حلی پیدا کند. سپس موفق شد به ایدهای دست پیدا کند که زندگی خود و خانواده اش را برای همیشه تغییر می دهد: یک آسیاب بادی. با استفاده از قطعات قدیمی دوچرخه و آهن پاره، توانست یک آسیاب بادی بسازد. این اختراع برق را به خانه ی آن ها برگرداند و توانست جان آن هارا نجات دهد.
خانه ای روی پل......نویسنده:پادما وانکاترامان....مترجم:سینا یوسفی.....ژانر:رئال (دوستان رئال یعنی اینکه این داستان واقعی هست یا ماجراش واقعی هست و شخصیت ها تغییر کرده).....توضیحات::زمانی که یک قحطی بسیار وحشتناک به دهکده ی کوچک «ویلیام کامکوامبا» در مالاوی می رسد، خانواده ی او تمام محصولات زراعی خود را از دست می دهند و دیگر چیزی برای خوردن و آشامیدن و فروختن ندارند. ویلیام در کتاب های علوم موجود در روستا به تحقیق پرداخت تا بلکه بتواند راه حلی پیدا کند. سپس موفق شد به ایدهای دست پیدا کند که زندگی خود و خانواده اش را برای همیشه تغییر می دهد: یک آسیاب بادی. با استفاده از قطعات قدیمی دوچرخه و آهن پاره، توانست یک آسیاب بادی بسازد. این اختراع برق را به خانه ی آن ها برگرداند و توانست جان آن هارا نجات دهد.
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
کتابایی که معرفی کردی محشررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
بودن من همشونو دارم میخونم
عالیییی بود.
اگه به داستان من هم سر بزنید خوشحال میشم.
ممنون از لطفتون.
❤❤❤
واااییی من عاشق این کتابام عاجی😻
خیلیی خوبن👌
تو هم کتاب دوس داری؟😝💕
منم میرم کتابخونه یا انلاین میشینم میخونم☺😄
من دیوانه کتابم اجی ارمیتا...دقیقا مثل خودت
خیلی عالی بود مرسی من کتاب ایکاباگ رو تازه شروع کردم و الان توی فصل بیستم هستم ^_^
راستی یه سئوال دارم اگه میشه جواب بدی!
من سه روز پیش یه تست گذاشتم درباره ی کتاب های مورد علاقم، چند تا از کتابهایی که شما نام بردی توی تست منم هست چون خیلی دوستشون دارم و این کتابها رو چون قدیمی ان پدرم بهم داده و یه معرفی کوچیک هم ازشون کردم ولی از روی تست شما کپی نکردم! اگه تستم منتشر شد ناراحت نشی چون من فقط کتابهایی که دوستشون داشتم رو معرفی کردم همین ^_^
راستی اگه میشه اجازه هست اسم تستت رو به بقیه معرفی کنم (اونم توی تستم) اگه ناراحت نمیشی؟ اگه میشه لطفا جواب بدی ممنونت میشم❤
سلام گلم نه عزیزم اشکالی نداره که معرفی کتاب تو هرتستی خواستی کپی کن یا کلا تست رو کپی کن تا کتاب دوستا که نمیدونن تستت رو بخونن
نه عزیزم ناراحت نمیشم خوشحالم میشم خواستی معرفی کن عزیزم❤❤❤❤❤
مرسی عزیز دلم خیلی مهربونی❤❤❤❤❤❤❤❤❤
باشه حتما ^_^
وای چه کتابای خوبی معرفی میکنی واقعا ممنون :)
ممنون متینا جون
عالییییی من عاشق پرتقالم😍😍🧡🧡
منم همینطور ممنون