سلااااااااام چطوریییین خوبین خوشینمنو یادتونههههه سپهرممممممم اومدم که رمان رو ادامه بدم لطفا فالو کنینننن لایک کنین و کامنت بزارین لتس گو
که یهو منو بوسید کت: باشه میمونم عشقم سابین: وای تام بگیرم که دارم غش میکنم تام: تو منو بگیر خدااااایاااا مرینت: باشه بزرگش نکنین تام: باشه کت: خوب عزیزم میای بریم گشت بزنیم و بیایم مرینت: معلومه بریم و هردو با هم رفتن از اون طرف در دنیای زیرین قلمرو خون آشامان شاهزاده خون آشام هیرو اس تسوروگی: (بله من شاهزاده خون آشاما هستم توی واقعیت هم هستم و ۱۴۵ نفر کشته دادم اون زامبی هایی که میگید خون آشامن نه زامبی و هیچ کاری با انسان ها ندارن) هیرو: خب من و شینوا(تو داستان رلمه😐و بله درست حدس زدین من روی شینوا توی اسرافیل پایانی کراش دارم😐😶) میخوایم بریم به کمک کت نوار و لیدی باگ پس جانشین من ارسلان داداشم جانشینم هست
از فرمان هاش خوب اطلاعت کنین و پورتال رو باز کردم و رفتیم در برج ایفل مرینت: کت کت: جانم پرنسس مرینت: واقعا دوستم داری کت: نه مرینت: چ..چ...چی کت: من دیوونتم عاشقتم فقط دوستت ندارم مرینت: اووف خیلی بدی سکته کردم کت: نباید سکته کنی پرنسسم تا من هستم نباید مرینت: خیلی دوستت دارم کت: من بیشتر و همو بوسیدن و همون زمان پورتال باز شد 😐🤣 هیرو و شینوا: ااااااااام اون دوتا بنده خدا هم که زهر ترک شدن و مرینت نزدیک بود پرت شده ولی هیرو زود پرواز کنان گرفتش هیرو: مواظب باش مرینت: یا خدا تو پرواز میکنیییی شینوا: چیز عجیبیه مرینت و کت: نیییییییییستتتتت؟؟؟؟!!!!!!!! هیرو و شینوا: کر شدیمممم کت: صبر کن ببینم مرینت فرار کن! مرینت: چرا کت: چون اونا ومپایرم!!!!! هیرو: آرومم اره هستیم ولی خوبیم برای کمک اومدیم
(خب من یادم نی تا کجا نوشتم پس تا جایی یادمه مینویسم) هیرو: ارووووم اره هستیم ولی خوبش برای کمک اومدیم کت: کمک چی هیرو: کمک برای شکست شدوماث کت: آهان ولی چه کمکی میتونین بکنین هیرو: خب ما قدرتمون خیلی زیاده و هویت شدوماث رو میدونیم و هویت تو و لیدی باگ هم میدونیم کت: آهان باشه خب هویت شدوماث چیه(نمیدونم چیه یا کیه) هیرو: گابریل اگراست کت: چ...چی مرینت: هاااااان هیرو: اره کت: خب...باشه ب..بریم بگیریمش مرینت: پس من برم خونه کت: من میبرمت و هیرو شینوا شما دوتا میتونین هیپنوتیزم کنین گابریل اگراست رو هیپنوتیزم کنین تا من و لیدی باگ دستگیرش کنیم شینوا و هیرو: باشه
نیا چیزی نیست
گفتم نیااااا
حرف حالیت نمیشه
باشه پس لایک کن
فالو کن و کامنت بزار حالا برو بعدی
کت: خب جان اینجا امنه جایی نرو تا من بیام مرینت: باشه عشقم کت: خداحافظ عزیزم و رفت مرینت: خب تیکی وقتشه تیکی اسپاتس آن و تبدیل شدمو رفتم تو راه به کت نوار خوردم کت: سلام لیدی لیدی: سلام کت کت: دیگه کار شدوماث تمومه لیدی: اره خب حرف زدن بسه بریم کمک اونا کت: باشه بریم و رفتیم هیرو: بالاخره اومدین دیگه نمیتونیم تحمل کنیم زود میراکلس هاشون رو بردارید لیدی و کت: باشه و میراکلس پروانه و طاووس رو برداشتنو هیرو و شینوا هم گابریل رو ول کردن لیدی باگ: گابریل اگراست شما به جرم شورش و تخریب شهر و مکان ها و کشور های مختلف بازداشتی گابی: شما نمیتونیم این کار رو بکنین کت: حالا که کردیم گابریل: هه نورو بال های سیاه دوسو پرام رو باز کن و به شدوماث تبدیل شد لیدی باگ چطوریییین گابریل اونا تقلبی بودن هیرو: اره ولی از شاهزاده خون آشام نمیتونی رد بشی بت خون بنوش و تبدیل به یه خون آشام فوق ترسناک شد ترسناک بود فوق ترسناک شد شینوا: دینکس حمله کن و شینوا هم به یه موجود چیتا مانند تبدیل شد و درگیر شدن ولی گابریل قوی تر بود و اون دوتا رو تحت کنترل گرفت و به لیدی باگ و کت نوار حمله کردن لیدی باگ زخمی شد و روی زمین افتاد کت نوار رفت کنارش لیدی: ک..ک..کت کت نوار: جانم لیدی: قول بده که ... نا امیدم نمیکنی کت: قول میدم...
به نظرتون بعدش چی شد منتظر قسمت بعد باشین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام
آقا بقیش کو؟
بعد یه چیزی همیشه برای داستان هات مگر تک پارتی باشه یه بیوگرافی بذار
ببخشید
من دو سال پیش عضو شدم
بعد که موبایل جدید خریدم یادم رفت رمزم چی بود و اون موبایل قدیمیم کلا شکسته بود
برای همین دیگه بیخیال تستچی شدم
رفتم بلاگفا
الآنم هستم
و من تابستون عضو شدم و کلی نوشتم کلی پارت دادم ناظر که انگار مشکل ناموسی داره باهام کلش رو حذف کرد
منم بیخیال شدم
ولی الان بازم پارت میدم
به امید خدا ناظر قبول کنه
آهان ببخشید
خواهش همین الان دارم مینویسم