
هایییی خببب همین الان ک اینو گذاشتم میرم یدونه ری.کشن ام درس میکنم و یکی دو ساعت دیگه میزارم ...شب ام اگه تونستم پارت ⁸ رو میزارم
ب سمت موتورم رفتم تا برم شرکت که یکی دستاشو گذاشت رو چشمام ...ی لگد زدم تو شکمش پخش زمین شد برگشتم دیدم جونگکوک عه🔫🥲(خودم:هوی چخبرته زدی بایسمو ناکار کردی ا/ت:ببند خودم:شما چیزی جز این ببند بلدین احیانا؟😐)جونگکوک:چخبرته دختر زدی ناکارم کردییی 🖤از زبان ا/ت💜 با اینکه از خجالت داشتم آب میشدم ولی در کمال پرویی گفتم اگه مث ادم میومدی اینجوری نمیزدم تو شکمت
جونگکوک:باشه بابا ...بیا بریم اماده شی ا/ت:کجا بریم؟چرا آماده شم جونگکوک:بمولا حافظت از حافظه ماهی ام کمتره😐💔بریم جشن مامانم دیگههه ا/ت:اها اها من میرم خونه اماده شم جونگکوک:بیا برسونمت ا/ت:عاها لابد موتورم اینجا چغندره جونگکوک:بسم الله چته تووو ندیدمش خو(خبر مرگم کوکی مافیا عه چرا انقد مهربون برخورد میکنههه جونگکوک:برا اینکه شک نکنه یاح یاح یاح)
🖤از زبان جونگکوک💜تا ب خودم اومدم دیدم رفته😐💔دستی ب پشت گردنم کشیدم و سوار ماشین شدم رفتم خونه 💜پرش زمانی🖤کت و شلوار مشکی رنگم رو پوشیدم موهام رو مرتب کردم و ساعت مچی گرون قیمتم رو انداختم ادکلن خوش بوم رو برداشتم و ب گردنم زدم با خودم گفتم اوهههه جذاب کی بودم منممم(خودم:آرمییی😹)ا/ت امشب کارت تمومه ...تو دام عشقم میوفتی یاح یاح یاح...از خونه خارج شدم و سوار بی ام و مشکی رنگم شدم و به سمت خونه ا/ت رفتم ...دوتا بوق زدم تا بیاد پایین ..حدود پنج دقیقه ای منتظر موندم ...امان ازین دختراااا(ببین من از ا/ت بهترم پنج دقیقه ای آماده میشم بیا داماد ننم شو🔫😹)
دیگه کم کم داشت خوابم میبرد که در باز شد ...ا/ت با اون پیراهن مشکی رنگش که تا پایین زانو هاش بود و موهاش که روی شونه هاش ریخته بود با اون ارایش ملیح و زیفاش(این زیفای من ب همه سرایت کرد😹)که قند تو دل ادم آب میکرد اومد بیرون ...اومد توی ماشین و گفت:چته مث ب.ز نگا میکنی😐جونگکوک:خوشگل شدی بیب باید حواسم باشه ندزدنت ا/ت:هوییی مث اینکه این قضیه دوست دخترت بودن رو جدی گرفتیاااا دماغشو کشیدم و لبو لوچمو جم کردم گفتم کیوتتتت(اصن استاد دلبری کردن جئون جونگکوک)🖤از زبان ا/ت💜نمیدونم چرا وقتی بهم گفت بیب قند تو دلم آب شد یا وقتی گفت کیوتم🥲
هوففف ب خودت بیا ا/ت جونگکوک:رسیدیم ا/ت:چقد زود ...سرمو بالا گرفتم و با خونه ای ک دست کم از یه قصر نداشت روبه رو شدم ا/ت:وووووااااااااوووووووووووو جونگکوک:اخرین باری نیست ک میای اینجا و دستشو ب سمتم دراز کرد ا/ت:الان دستتو بگیرم؟ جونگکوک: ن قعطش کن ..دستشو گرفتم و باهم وارد اون خونه ک واسه من مثل قصر بود شدیم ...داشتیم ب راهمون ادامه میدادیم ک ی خانم با سرعت ب سکتمون اومد م.ج:به به منتظرتون بودم پسر گلم ...ا/ت:س..سلام م.ج: سللم عروس گلم ...سرم رو بوسید لبخند ضایه ای تحویلش دادم جونگکوک:مث اینکه عروستو دیدی منو یادت رفتااا بغلش کرد و گفت:نه پسرم مگه میشه تورو یادم بره ...حالا بیاین بریم تو دیگه
🖤پرش زمانی💜حدود ² ساعت گذشته بود و من یک دقیقه ام ازجونگکوک جدا نشدم جونگکوک:ا/ت بدبخ شدیم ا/ت:منظور؟ جونگکوک:مامانم میخواد این هفته رو پیشش بمونیم ..یعنی ..توی اتاق و... ا/ت:جیغغغغغغغ جونگکوک:اروم همه دارن ب ما نگا میکنن ...نگاهی ب دورو ورم کردم و رفتم نزدیک جونگکوک و اروم در گوشش گفتم ببین منو ب چ روزی انداختی جونگکوک:حالا مگه بدهههه؟؟ ا/ت: استغفرالله ادم باششششش بعدم محکم پاهامو میکوبیدم ب زمین و از کوک دور میشدم ...داشتم توی باغ قدم میزدم که یه تاب دیدم ...رفتم روش نشستم و چشمامو بستم ...بعد از چند دقیقه حضور یکیو کنار خودم حس کردم ... مطمئنم جونگکوک نبود ...چشمامو باز کردم و...
🖤از زبان جونگکوک💜ا/ت رفت تو باغ و منم ی فکری ب سرم زد ...باید کاری کنم ک فک کنه قهرمان زندگیش منم😹😹و حتی ی فرصت بود واسه ب هم نزدیک کردن سلین و جیمین ...بهشون زنگ زدم و نقشه رو بهشون گفتم جیمین:شوخیت گرفتههه؟؟من این کارو بکنم؟؟اونم با سلین که حتی نمیتونم تو چشاش نگا کنم؟؟؟جونگکوک:چرا نمیتونی؟جیمین:یادت رفته امروز چقد ناراحتش کردم؟؟ جونگکوک:سلین دختر مهربونیه تورو میبخشه جیمین:هوف باشه ...فقط بکم بهش نزدیک شو ...سلین:چیییی؟؟؟شوخیت گرفتهه؟؟من این کارو بکنم اونم با جیمین ک این همه دلمو شکستتت؟ جونگکوک:ولی اون پشیمونه خیلیم زیاد ...خوش گفت سلین:هوف باشه ...تلفن رو قطع کردم ...این همه شباهت توی حرف زدنشون خیلی عجیبه ...الحق ک واسه همدیگه ان ...از زبان ا/ت:چشمام رو باز کردم و ...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
*حال
دیدم منتشر میکنم😂😌
اصن نمیره صف برسی🥲
عاقاااا پارت بعدو میزارم منتشر نمیشه زد خال میخورم عیشششش
این چ وضع کات کردنهههه یااا پارت بعدی مخامممم مهشر بیدشش😐❤
اگبدسمننمیریدیهههنمیمیریخو؟😐
چرااا اینقددد حساااسسس😐💕
فرزندم من فقط اونجا چغندرو دارم و پتو پیچ شده پفیلا میخورم و فیلمنامه رو نوشتم🤣🤣کسی ک تو خطره ا/ت اسسس🤣
ریووووو🙂
ژونمممم
هچیبیخیال😂👌🏻
ا.ت خدتیییییی والااا خدتیییی سراسر خدتیییییی😐
مدونمممم😐💔
بمولا من فقط نویسنده ام😂🥸
اوک😔😂🚬
پارت بعد رو کی میزاری؟
شاید امشب ...تستچی جدیدا خیلی زد حال میزنه خورد تو ذوقم جررر
باشعر😍❤
💔
عالییییییی بودد😍😍
ممنونننن
عالیههه حرف نداره داستانت
هقق میسی🥲💜
محشررررررررر
تنکیییی
میگم اسم اکانتت رو میدی ندارمش
اون یکی اکم؟؟اگه اون یکیgirl group
میسی
ی ریکشن گذاشتم منتشر نمیشه حیحی
سلام خوبی دونات🍩اینجا پیج آفیشال مال گروه ♡کوکو♡هست🍩🍪خیلی خوشحال میشم فنم شی🍫🍫🍫اعضا:☆بنیفشا ☆مین سو☆خب اکر خوشت اومده عضو شو خوشحالم میشم🍪🍩🍩🍩آیا کوکونات میشی ¿