ادرین راه افتاد و گفت: میا میخوام برم یه جا که مامانت عاشق اونجاعه ولي تو تا حالا اونجا رو ندیدي.. میا: جدي؟ حالا کجاست؟ ادرین: بیا تو گوشت بگم مرینت: اي نامردا به منم بگیننننن.. ادرین: نمیشه.... تو فکر این بودم کجا میخواد مارو ببره که با صداي ادرین به خودم اومدم _از فکر بیا بیرون دیگه چقدر فکر میکني خانومي... از افکارم بیرون اومدم و پیاده شدم اما با چیزي که دیدم شوکه شدم
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
استغفرالله🙄😐
زشته به خدا😐😂
😂
بعدی
نامرد انقدر لحظات حساس کات نکن
چشم
سه شنبه میزارم
مرسی
عالی مثل همیشه
مرسی🤍
عالی بود یع سوال چه میکنی کع بدون سانسور میزاری اما داستانت منتشر میشه
اگه دوست داشتی یه سر به داستان منم بزن
مرسیییییییی
یه سریا که مطمئنم منتشر نمیشن رو سانسور میکنم چون همچی رو سانسور کنم رد میشه
باشه
عالی بود
مرسي
عالی بود
مرسی
عالی
ممنون
واقعا استغفرالله 🙄😂
😂👌
عالی بود تو رو خدا پارت بده🥺🍨
در ضمن فالویی بفالو
ممنون فردا میزارم
فالويي
من مودم ناظرا چطوری تستت رو گذاشتن منتشر بشع 😑😪
چطور؟
منظورش صحنه های هستش 😑
خب دوست نداری می تونی نخونی😊
اها...
خب من که بیشترشو سانسور کردم 😐
مگه گفتم بده... من خودم عاشق این صحنه ها هستم 😑کلا میگم یعنی من یه تستی ساختم چیز بدی هم نداشت ولی رد کردن
جان من دعوا نکنین😐😹
اره عزیزم میدونم منظوري نداشتی 💕