پدر من یه خلافکاره پارت ۲

های گایز من اومدم با پارت جدید

پدر من یه خلافکاره پارت ۲ مرینت شام و آماده کرده بودم پدرم اومد شام خورد حس کردم چیزی رو ازم مخفی میکنه................................................................. یک هفته از اون قضیه گذشته بود پدرم هر شب همون جوری بود و بعد شام میرفت تو اتاقش بعضی شبا هم اصلا شام نمیخورد

تا اینکه یهو وسط شام گفت: دخترم خودت میدونی که من شغلم چیع و چیکار میکنم من سر تو شرط بندی کردم و باختم و تو قراره که با آدرین آگرست ا*ز*د*و*ا*ج کنی...... مری: وقتی پدرم این حرف رو زد اصلا باورم نمیشد نمیدونستم چی کار کنم گفتم پدر خودتون میدونید که من لوکا رو دوست دارم تام: خوب دیگه باید کنار بذاریش اینو گفت و رفت.... من میدونستم که آدرین آگرست بازیگره

رفتم عکساشو زدم ازش خوشم اومد پولدارم که هست(خواستم داستانم متفاوت باشه 😐😂)

امــــم داستانمو ادامه بدم به نظرتون

خـــدایــی داستانم متفاوت نیست بقیه جاها مرینت طراحه و آدرین مدل اینجا مرینت نویسنده و آدرین بازیگر.... بقیه جاها مرینت اگه با آدرین ازدواج اجباری میکرد ازش بدش میومد اینجا خوشش میاد خوب برو بعدی میخوام یه چیزی راجب داستان بگم که مهمه