
از زبان آدرین: دکتر گفت: بهشون شک عصبی وارد شده ولی چیز خواستی نیست وقتی سرم تموم شد میتونن مرخص بشن👨🏻⚕️☺️رفتم تو اتاق مرینت،پیشونیش رو ب.و.س کردم گفتم:مرینت پاشو عزیزم پاشو🥺🥺 نفس نفس زنان پاشد گفت آدرین بیچاره شدیم😰😰گفتم:چی شده😨 گفت: آدرین مریانا😰😰 گفتم:مریانا ملکه ی پری ها؟😨گفت:آره اون اون😭😨😰گفتم:اون چی مرینت؟😰😭😨 گفت:اون😰😰 گفتم: مرینت الان نگو به خودت فشار نیار عزیزم💓 گفت:با.باشه😰نفس کشیدودراز کشید💖. نشستم گوشه ی تخت🙂 گفتم:این پیشی کوچولو رو خیلی ترسوندی بانو🥺 دوباره نشست گفت: ببخشید😭 گفت:ایراد نداره عزیزم 😘
صورت مرینت رو با یک دستم گرفتم،میخواستم ب.ب.و.س.م.ش که در باز شد و آدرین بزرگه وارد شد،گفتم: آقا من نمیتونم 2دقیقه با ه.م.س.ر.م تنها باشم😑 گفت:من خودم میدانم میخواستی چیکار کنی خودم تمام اینا رو تجربه کردم😑😑بانو کوچیکه خوبی؟مرینت گفت:منو به این اسم صدا نکن😡😡😡 آدرین بزرگه رفت پشته سوفیا قایم شد(سوفیا داخل بود☺️)گفت:وایی بانو کوچیکه الان منو شت و پل میکنه😖مرینت گفت:منو،بانو،کوچیکه،صدا، نکن😡 گفتم:مرینت آروم باش عزیزم 😁 گفت:اگر این آقابزرگه گذاشته چشم😡آدرین بزرگه گفت:باشه بانو غ.ل.ط کردم😖😖از زبان مرینت: گفتم: آفرین پسر عاقل آدرین گفت:من خنگم🥺 گفت:نه اتفاقا تو پیشی خوبی نسبت به آیندت هستی🤗 آدرین بزرگه گفت: واقعا که بانو🥺 گفتم:پاشید پاشید بریم ببینیم کفشدوزک بزرگه چطوره پاشید ببینم🤪🤪
صورت مرینت رو با یک دستم گرفتم،میخواستم ب.ب.و.س.م.ش که در باز شد و آدرین بزرگه وارد شد،گفتم: آقا من نمیتونم 2دقیقه با ه.م.س.ر.م تنها باشم😑 گفت:من خودم میدانم میخواستی چیکار کنی خودم تمام اینا رو تجربه کردم😑😑بانو کوچیکه خوبی؟مرینت گفت:منو به این اسم صدا نکن😡😡😡 آدرین بزرگه رفت پشته سوفیا قایم شد(سوفیا داخل بود☺️)گفت:وایی بانو کوچیکه الان منو شت و پل میکنه😖مرینت گفت:منو،بانو،کوچیکه،صدا، نکن😡 گفتم:مرینت آروم باش عزیزم 😁 گفت:اگر این آقابزرگه گذاشته چشم😡آدرین بزرگه گفت:باشه بانو غ.ل.ط کردم😖😖از زبان مرینت: گفتم: آفرین پسر عاقل آدرین گفت:من خنگم🥺 گفت:نه اتفاقا تو پیشی خوبی نسبت به آیندت هستی🤗 آدرین بزرگه گفت: واقعا که بانو🥺 گفتم:پاشید پاشید بریم ببینیم کفشدوزک بزرگه چطوره پاشید ببینم🤪🤪
رفتیم اتاق کفشدوزک بزرگه☺️تا گربه بزرگه رو دید خواست بلنده بشه ولی.....از زبان مرینت بزرگه:تا آدرین رو دیدم خواستم بلند بشم و بشینم (نویسنده: یعنی پا ها شو رو تخت دراز کنه ولی بسته☺️)ولی آدرین نذاشت🙁 هم سرم بهم وصل بود هم دستگاه اکسیژن هم دستگاه قلب🙁(نویسنده: دستگاه اکسیژن که توی دماغ میزان)به زور گفتم:آ.آ.آدرین گفت:بله عزیزم☺️🥲زدم زیره گریه گفتم:م.م.م.می.شه ممممن و.و آ.آ.د.ر.رین ر.رو تتتنها ببزارید🥺به نشانه ی تایید سر شوند رو تکان دادن🥲و رفتن،گفتم:آ.آ.آدرین م.م.من ر.ر.و ب.ب.بخشیدی؟🥺 گفت: آره عزیزم تقصیر من بود میدونی وقتی ناپدید شدی چقدر وضعیتم بد بود؟همش گریه میکردم نه صحبت میکردم نه غذا میخوردم نگاهم همش به عکس عروسی مون بود🥺🥺 گفتم: ع.ع.ش.قق.م به تو هیچ وقت ک.ک.م نمیشه بدون ککه ممنم ک.ک.لان به ی.ییادت بودم.ب.بی.صدددا گگریه میکردم😭پیشونیش رو گذاشت رو پیشونیم🥺 چشمام رو بستم😊(فلش بکشیم به قبل از اینکه مرینت بزرگه رو گروگان بگیره لایلا ببینیم سر چی دعوا کردن🤨😑)👈«مرینت: سلام آدرین،جوابی نیومد دوباره گفتم:خوش اومدی عزیزم💓ولی باز جوابی نیومد🙁رفتم پیشش گفتم: چیزی شده؟آدرین:مرینت حال تو یکی رو ندارم ولم کن😠بغض کرد و گفت:پس چرا با من ا.ز.د.و.ا.ج کردی ها نه به اون موقع ای که حمله ی بانوی من از دهنت نمیوفتاد نه به این موقع که میگی حال نداری😢 گفتم: اصلا حال این حرف ها رو ندارم ولم کن تورو خدا،دادزد: باشه،خدایا من ب.م.ی.ر.م تو راحت بشی😢داد زدم:صدات رو برام نیار بالا ببینم😠 گفت: باشه من ط.ل.ا.ق میگیرم😭 گفتم: هرکاری میخوای کن😠و یک س.ی.ل.ی بهش زدم رفتم توی اتاق😠»(نویسنده:چییی این کار از آدرین بعید بود مد گفتم مرینتم رو بهش ندم گوش نکردن🙁ناظر جان به خاطر این نزنی قوانین رو رعایت نکردم، هرجا لازم بود نقطه گذاشتم🥺🥺)
تمام شد ببخشید کم بود🙁🙁مشکلاتی پیش اومد هم تو داستان هم توی زندگی واقعیم داستان رو حل کردم ولی خب، به بزرگی خودتون ببخشید 😓😓

عکس واضه برنامه ای که گفتم👆👆
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد درحال بررسی هست 😘
عالی آجی پارت بعدم بزار
حتما امروز میزارم 😘
عالییی بود خواهر جون ... من اون بر..نامه رو که گفتی دانلود کردم حالا چیکار کنم ؟؟؟
اسم من توی برنامه:مهتا1389 پرفایلم: دخترکفشدوزکی و گربه سیاه ،سیاه سفید فقط چشماشون رنگ خودشون هست💖
من پیدات نکردم ... تو بهم پ..ی..ا..م بده ... اسمم Sadra 12 هست عکسمم عکس دیجی مارشملو هست
داداش صدرا جونم نمیاره میزنه سابقه پیدا نشد🥺
داداشی برات درخواست دوستی فرستادم 😊😊
نه درست شد خواهر جون ... درخواستت رو قبول کردم
سلام آجی مهتا
من همون کاربر Lady noir هستم
رمزم یادم رفته بود هنوزم نمیتونم برگردم
فعلا با این اکانت هستم
😍😘 باشه عزیزم 😘😍
🥰😍🤩
لطفا راجب اینکه من اکانتم پریده تست درست کن
من دو بار درست کردم شخصی شد😭😭😭
گذاشتم عزیزم منتشر شد 💓
عالی بود گلم😍
مرسی عزیزم 💓💓
عالی بود و من وقتی داستان میزاری یکی از چیز هایه که خوش حالم میکنه🙂❤️
و واقعا ممنون که داستان رو مینویسی برای ما
راستی عکسی که گزاشتی ممنون ولی خوب اسم برنامه رو نگفتی
بله اسمش را رو هم میگم ولی خیلی نوشتنش سخته😐💖
خوب داخل همین نظر ها بگو 😐
نه منظورم اینکه اسمش رو بنویسم سخته اینگیلسی نوشته😐 میزارم الان
KalamTime
اسم برنامه 👆
یک سوال داشتم؟
چی چه سوالی؟
آها مرسی
چرا پارت بعدی داستانت رو نمیذاری؟🙁
آخه من دیگه زیاد به داستان نوشتن علاقه ای ندارم و فقط داخل تستچی میام که داستان های تورو بخونم ولی خوب شاید یه روزی نوشتم ادامشو
آها💓
من برنامه رو نصب کردم ولی وقتی اسمت رو سرچ کردم پیدا نکرد میشه آیدیت رو درست اینجا بنویسی
مهتا ی خالی بزن بعد بزن جستجو بشه چندتا گزینهمیاد مهتا1389 رو بزن درخواست دوستی بده قبول کنم💖
بازم پیدا نکرد 🙁
خب بگو من پیدا کنم😘
yasin 1387
یا
yasin.1387
💓
واییی نمیاره😖😖😖😖
چرا 🙁💓💓💓💖
حالا چرا این برنامه برنامه ی بهتری نبود
راستی یه سوال که تا حالا نپرسیدم چه شهری هستی؟
من اهل شیراز تو اهل کجایی؟
امممم چرا پرسیدی تو ی تست آشنایی با من گذاشتم کرج هستم 🙃
آها ندیده بودم راسی پارت بعید داستان کی میاد چند روزه نزاشتی
چند وقت هم کاردارم هم شرایط پیش نمیاد امروز میزارم 😘. پارت 44.45 رو هم میزارم
خسته نباشی
😘ممنون عزیزم😘
عالی بود
💖💖
عالیییییییییییییییییی بود ♥♥
ممنون عزیزم 💓