
سلامممممم
گفت دوست دارم حس میکردم دارم پس میفتم جوری سرمو بالا گرفتم که حس کردم گردنم رگ به رگ شد واییی خدایا درست شنیدم با لبخند داشت نگام میکرد با شک گفتم تکرار کن با خنده گفت دوست دارم 😍😍 با جیغ گفتم من عاشقتم و پریدم بغلش هر دو از ته دل میخندیدم وای خدایا شکرت از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم از بغلش اومدم بیرون و تند تند گونشو میبوسیدم اونم میخندید سرشو برد توی گردنم و عمیق نفس کشید و گفت فقط تو باش
نمیدونم اون لحظه چقدر برای دکتر صلوات فرستادم که منو ارتامو باهم روبرو کرد یه لحظه خندم گرفت الان اگر اتریسا بود میگفت خاک تو سر ترشیده چه ذوق میکنه 😅😅چقدره سراغشو نگرفتم میکشم سرمو کج کردم و به آرتام نگاه کردم که با مهربونی موهای جلوی صورتمو کنار زد همون لحظه دکتر اومد داخل که شیش متر پریدم اههههه گند زدن به لحظات عاشقانمون😐😐😐
دکر قیافه پوکرمونو دید با خنده گفت ببخشید بد موقع اومدیما اما اومدم یه خبر خوب بدم با ذوق نگاش کردم که گفت آقا آرتام ما حالش خیلی بهتره و میتونه مرخص بشه و توی خونه داروهاش فقط تا یه مدت ادامه بده وای اول هنگ کردم بعد جیغ بلندی کشیدم☺️☺️☺️☺️ دکترم میخندید برگشتم سمت آرتام دیدم هنوز شوکه با شیطنت گردنشو بوسیدم که پریدم و با خوشحالی و چشمای اشکی نگام کرد 😁😁 با خنده گفتم خوش برگشتید آقا قهقهه زد
ارتامو الان مرخص کردم دارم میبرمش پیش خانوادش خیلی استرس داره و منم سعی داشتم با فشردن دستش آرومش کنم 🥺 بالاخره رسیدیم ایستادیم دم در با شک و آروم زنگ درو زدم چند لحظه بعد یه خانم مسن با لباس خدمتکاری درو باز کرد تا ارتامو با من دید چشماش گرد شد یهو جیغ زد خانممم بیاید نور چشمتون اومد منم گرخیده بودم چته جانم خواستم بپرسم حنجرت پاره نشد که آرتام کوبید به دستم بچم شناخته منو😁😁😁 یهو یه خانم شیک دوون دوون اومد ( حالا قرش بده 😅😅) پرید بغل آرتام و گفت پسرم یه آقایی هم تند پشت سرش اومد چشماش اشکی بود
خدایی خیلی شیک بودن انگار من مادرشون بودم 😂😂 اونا داشتن آه و ناله میکردن منم کم کم داشتم چرا میزدم که با صدا زدن آرتام پریدم هول گفتم جانم جانم خوبی با خنده گفت آره بیا گفتم مامان اینا آرتمیس که گفتم یهو گفتم وا کی گفتی که زدن زیر خنده وای آب شدم گفت وقتی توی افق بودی چشم غره ای بهش رفتم که پدرش اومد جلو و پیشونیم بوسید و گفت ممنونم دخترم مدیونتیم مادرم محکم بغلم کرد و پشت سر هم تشکر میکرد و ارتامم با چشمای قلبی نگام میکرد که با شیطنت لب زدم جونننن لباتو چشماش گرد شد قهقهه ای توی دلم زدم 😂😂😂😂😂.........
اینم از این پارت امیدوارم خوشتون اومده باشه😁
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا پارتدنمیدی گلم
سلام اجی النا
خوبی
من تازه اومدم تستچی دوباره فعالیت کنم. رمان جدیدت عالیههه.
منتظر پارت بعدم.
منم میخوام رمان بذارم ممنون میشم حمایت کنی عشقم ❤❤🥰🙁
کی پارت بعدی رومیزاری؟
محشر بودی زود پارت بده
مرسییی حتما😍😍
عالییییی مثل همیشه 😍
مرسی گلم😘😘