سلام امیدوارم حالتون خوب باشه اسم این داستان ستاره ی عشقه ( star love ) فالو فالوبکه تنها چیزی که لازمه درباره داستان بدونید اینه که داستان درباره پسریست به اسم علی و شخصیت دوم داستان ساراست
علی : روز اول دانشگاه بود دیرم شده بود باید میرفتم خوابگاه هم میگرفتم بعد کلاسا سریع از مسافرخونه اومدم بیرون دویدم تاکسی گرفتم و سریع رفتم دانشگاه . تنها دلخوشیم ساسان بود بود فقط اونو میشناختم سریع تا رسیدم رفتم سراغ کلاس دیدم یه خانمی هم همزمان با من رسید . رومو انداختم زمین معمولا خجالتیم. اروم گفتم سلام اونم انگار روح دیده با تعجب گفت سلام بعد در زد و استاد گفت بفرمایید درو باز کرد استاد گفت دیر کردید من سریع گفتم که :
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
بزار حدس بزنم وسط های داستان به خاطر فاطمه به مشکل بر می خوره اره ؟
اره اما مشکل اصلی یه چیز دیگست تو این فصل
عالی بود
ممنونم