قربانی عشق ۱۹

اجییییی یا تعداد لایک ها خیلی کاهش یافته

نگاه دیگه داستانم دوس ندارید یا .....‌.‌‌‌

انچه گذشت از زبان مرینت گفتم تیکی قرار بود استاد بیاد و بهم توضیح بده دیگه تقریبا یه دو هفته ای میشه که نیومده دارم میترسم تیکی گفت مرینت اون همیشه حواسش به همه جا هست تا اومدم حرف بزنم نامه ای از پنجره به داخل اتاق پرت شد بازش کردم و تیکی گفت دیدی گفتم نگران نباش نامه رو خوندم نوشته بود لیدی باگ تو در جنگ با یک ابر شرور برنده شدی و معجزه گر کفشدوزک به صاحب اصلیش رسید تو خودت رو ثابت کردی حالا معجزه گر برای تو عه شاید باورت نشه ولی زمانی که نوزاد بودی شبه تولدت من قدرت کاتاکلیزم رو ازت گرفتم برای این بود که من یه اشتباهی مرتکب شدم و معجزه گر پروانه گم شد من با قدرت تو تونستم معجزه گر کت رو بسازم به کمکت احتیاج دارم تو میتونی با قدرتت کلی معجزه گر درست کنی برای مراقبت از مردم گفتم من برای محافظت از مردم هر کاری میکنم تیکی هر کاری خندید و گفت استاد خوب تورو شناخته بود که معجزه گر کفشدوزک رو بهت داد در باز شد و کت ناگهانی وارد شد و گفت من گفتم تا الان لباست رو هم عوض کردی داد زدم و گفتم به تو چه خندید و گفت یه ۳۰ ساعتی میشه که داد نزده بودی دلم تنگ شده بود برای داد زدن هات گفتم کت فردا تو مدرسه خون اشام ها امتحان فیزیک دارم میخوام بخونم گفت باش منم اینجا میشنم نشست رو تخت منم که رو تخت بودم و داشتم کتاب میخوندم از زبان کت وای من نمیتونم سر به سر مرینتم نزارم اصلا نمیشه بهش گفتم مرینت گفت بله کت گفتم تو قبلا کسی رو .د.و‌‌..س‌‌.ت داشتی بهم چپ چپ نگاه کرد و گفت خفه خون بگیر و منو اذیت نکن خندیدم و بهش نزدیک شدم و گفتم بهت میاد که گفت اهم اهم فاصله رو رعایت کن و من رو از خودش دور کرد دوباره بهش نزدیک شدم و گفتم ۱ من اینقدر ازت دور بشم که دق مرگ میشم ۲ شاید بدزدنت و یه چشمک بهش زدم که عین ل.ب.و.. س.ر.خ شد حتی سرخ شدن هاش هم........ گفتم خب بگو ببینم گفت کت من اگه نمره فیزیکم پایین بیاد تجزیت میکنم و به عنوان کار شیمی میدمت به ازمایشگاه مدرسه خندیدم و گفتم واو چقدر این جمله اشناس ........

چی شد چرا اومدی اسلاید بعد برو نتیجه ادامه اونجاس