
خب خب اینم از پارت دو نظرتون چیه؟ البته هنوز ادامه داره هاااا

قبل از اینکه بریم سراغ داستان میخواستم یچیزی بگم اینکه اسم تو کیم کارلا هست و 25سالته ،من تست قبلی رو اصلاح کردم ولی ثبت نشد و اینکه اسم شهرک هم وینتر وِی یا راه زمستانی هست ........... مهمونا کم کم داشتن میرسیدن تو تونستی خیلی سریع دکوراسیون خوابگاه ها رو انجام بدید ولی بخاطر برنامه ریزی اشتباه رییس هنوز خیلی چیزها درست نشده بود دکه های خوراکی و بازی هنوز نرسیده بودند و چراغ های نئون هم نرسیده بودن حتی وسایل تعمیر استیج هم هنوز نیومده بود رییس هم که از زیر کارش در رفت و همه رو انداخت گردن تو و تو مونده بودی و یه عالمه کار،باید چراغ هارو تحویل میگرفتی و به صاحب دکه ها زنگ میزنی تا بیان تازه کارهای طراحی استیج هم که مونده بود تصمیم گرفتی که اول به مسئول چراغ ها زنگ بزنی و بهش بگی که باید چراغ هارو زودتر بفرسته چون هم مهمونا (از مهمون منظورم ایدل ها هست)داشتن میومدن هم اینکه وینتر وی خیلی تاریک میشد تو شبا کارلا:الو؟سلام خانم کیم هستم مسئول پروژه ماه اواز مرد:سلام بله بفرمایید کارلا:خواستم بپرسم چراغ ها تا کِی به دستمون میرسن؟ مرد:تا فردا شب کارلا:فردااا؟؟؟؟؟؟بیخیال اقا ما چراغ هارو برای دیروز میخواستیم مرد:شرمنده خانم سرمون خیلی شلوغه کارلا:شلوغ؟شلوغ؟؟؟؟؟مثل اینکه پروژه ما راجب بزرگترین فستیوال اواز تو کره هستاااا بیب بیب بیب بیب و مرد قطع کرد کارلا:خدایاااا حالا با این شهرک تاریک چیکار کنم؟؟؟جواب رییسو چی بدم؟ایدلا هم که اومدن نمیشه مشهور ترین ایدلارو تو یه شهرک تاریک نگه دارم که

تصمیم گرفتم چندتا کارگر بفرستم تا چندتا چراغ بخرن بلکه وینتر وِی از وحشتناکی در بیاد شهرک قشنگیه هاااا ولی شباش بده مخصوصا که کنار جنگل هم هست بعدش تصمیم گرفتم زنگ بزنم به مسئول دکه ها کارلا:سلام کیم کارلا هستم مسئول پروژه ماه اواز مرد:خب من الان چیکار کنم؟:-\ کارلا:ام خب مهمون های ما اومدن و ما انتظار داریم که شما طبق قرارداد الان اینجا باشید و مهمون ها و بازدیدکنندگان رو سرگرم کنین! مرد:هعی خانم مثل اینکه نفهمیدید،قرار ما با ریبستون برای فردا عصره و ما الان جای دیگه مشغولیم.رو مخم نرید که حوصله ندارم! کارلا:خیلی خبببب خدافظ بیب بیب بیب از این بدتر مگه میشه؟نه چراغ درست حسابی نه تفریح و سرگرمی نه استیج درست حسابی خوابگاه ها هم که هول هولکی درست کردم این اصلا شبیه چیزی نیست که انتظار میرفت ایش همش تقصیر رییسه اگه یکم منظم کار میکرد الان تو این شرایط بد نبودیم خب اخه وقتی کار بلد نیستی چرا به بقیه دستور میدی؟؟اه رییس:چیزی میگفتید خانم کیم؟ کارلا:من چی کجا کِی؟ نه بابا چیزی نمیگفتم و سریع از جلوش دور شدم خب وقت این بود که زنگ بزنم که کسی که ابزار تعمیر استیج رو میاره کارلا:سلام مرد:سلام روز بخیر کارلا:ما برای تعمیر استیج با شما قرارداد بسته بودیم که ابزار رو بیارید و بعد برای طراحی دوباره استیج هم قرار بود برامون تزیینات و چراغ و اسپیکر بیارید مرد:پروژه ماه اواز درسته؟ کارلا:بله بله همون مرد:آه شرمنده که یکم با تغییر فرستادیم،وسایل در راهن حدودا تا یک یا دو ساعت دیگه میرسند کارلا:خیلی ممنون خدانگهدار بیب بیب بیب چه عجب یه ادم درست حسابی!

رفتی اپارتمانت تا یه چیزی بخوری هوا تاریک بود و تصمیم گرفتی بستنی بخوری تا اعصابت اروم سه و بتونی فکر کنی که به گوشیت پیام اومد از طرف کارگرا بود،چراغ خریده بودن عکسشم فرستادن چه عجب یکی کارشو خوب انجام داده! هنوز بستنی رو تو ظرف نریخته بودی که صدای در اومد واقعا حوصله باز کردنشو نداشتی چون میدونستی بازم یه مشکلی پیش اومده ولی در رو باز کردی رییس بود! رییس:کارلا کارلا بیا میخوام به ایدلا معروفیت کنم کار دیگه ای نداریم حوصلشون سر رفته دارم با معرفی کردن مردم سرشونو گرم میکنم کارلا:واقعا فکر بهتری نداشتین؟😐
کارلا:رییس منو دلقک گیر اوردین؟ رییس:این چه حرفیه میزنی فقط میخوام یکم حرف بزنن حوصلشون سر نره کارلا: اوکی😐 با رییس به سمت استخر رفتید،کنار استخر یه عالمه میز و صندلی خوشگل بود به همه سلام کردی و خودتو معرفی کردی چندتا از اونها اسمتو شنیده بودن چون تو امریکا طراح موفقی هستی البته خیلیها هنوز نیومده بودن ولی خب بلک پینک و بی تی اس و ردولوت اونجا بودن باهاشون احوال پرسی کردی و گرم صحبت شدی تا اونجا فعلا با وندی و جوی و جنی و جیسو گرم گرفته بودی البته با جونگ کوک و تهیونگ و شوگا هم گرم گرفته بودی تو وندی رو از قبل دیده بودی چون برای ویلاش توی شیکاگو از طراحی تو کمک گرفته بود خیلی خوشحال بودی چون خودتم طرفدار کیپاپ بودی و داشتی ایدل های موردعلاقتو میدیدی خلاصه حرف میزدید و میخندید جوری که نفهمیدید زمان چجوری میگذشت اما یهو گوشیت زنگ خورد و متوجه شدی که وسایل استیج رسید خلاصه وسایلو تحویل گرفتی و طراحی رو انجام دادی حالا نوبت کارگر ها بود که طراحیتو اجرا کنن رفتی خونه و نفهمیدی چی شد که خوابت برد...

تو خواب عمیق بودی که یهو احساس کردی یکی داره صدات میکنه چشاتو باز کردی و با خانمی که حدودا بهش میخورد 16سالش باشه مواجه شدی تو تا حالا اونو تو وینتر وِی ندیده بودی ولی خیلی از لحاظ قیافه شبیه وقتی بود که تو 16سالت بود هی صدات میکرد کارلا کارلا کارلا کارلا کارلا کارلا:چیهههه تو می هستی؟چطور اومدی اینجا اصلا چرا این منو میدونیی دختر:عه بیدار شدی که اسم من میاست فقط میخواستم بیدارت کنم اخه احیانا بویی حس نمیکنی؟؟؟ یکم دقت کردم وای وای این بوی گازههه بعله فهمیدی لوله ی بخاری ترکیده سریع اپارتمانو ترک کرد و اومدی بیرون و زنگ زدی یکی بیاد درستش کنه ولی دیگه از اون دختر خبری نشد اصلا ندیدیش حتی قیافش هم برا بقیه توصیف کردی ولی کسی ندیده بودتش خیلی ترسیده بودی که اون کی بود از کجا اومده بود چرا کمکم کرد چطوری اسممو میدونست؟ همه ی این سوالا تو ذهنت بود که یهو صدایی از پشتت شنیدی جیهوپ:اِهِم خانم کارلا؟ کارلا:او بله بله بله کاری داشتید؟؟؟ جیهوپ :چه اتفاقی افتاد؟ کارلا:خوابم برده بود و لوله ی بخاری ترکید جیهوپ:وای چجوری متوجهش شدی؟؟ مونده بودی که حقیقتو بگی یا نه.... ممکن بود باور کنه با حتی اونو دیده باشه یا ممکن بود مسخرت کنه و فکر کنه دیوونه ای بالاخره تصمیم گرفتی و گفتی کارلا:خب راستش با صدای یه دختر بیدار شدم که داشت صدام میکرد و گفت بو حس نمیکنی؟ جیهوپ:اون دختر کی بود؟ کارلا:نمیدونم،حتی ندیده بودمش ولی قیافش شبیه دوران نوجوونی خودم بود.. قیافه جیهوپ پریشون شد کارلا:امم چیزی شده؟ جیهوپ:عا نه هیچی امیدوارم این اتفاقا پیش نیاد اون دختر هم لابد یه توهم بوده برای اینکه اگاه شی کارلا:اره لابد،خدافظ جیهوپ:خدافظ

خلاصه رفتی خوابیدی فردا که برای صبحانه رفتی به ساختمون اصلی دیدی بی تی اس و بلک پینک و ردولوت اونجان تی اکس تی و ایتزی هم رسیده بودن روبروی جین نشستی جین:راستی کارلا فهمیدی چیشد؟ کارلا:ام نه چیشده؟ جین:یه مار اومده بود خوابگاه ما کارلا:وایییی چی؟ مار از کجا اومددد خب حالا از کجا فهمیدید جین:جیهوپ فهمید بیدار شد و گفت مار اومده کارلا:عا اها ام چه جالب سعی کردی نشون ندی ولی ذهنت خیلی درگیر شده بود،نکنه قبل از اینکه لوله بخاری بترکه تو خوابگاه بی تی اس مار اومده باشه و جیهوپ همون دختر رو دیده باشه؟؟؟نکنه برای همین وقتی گفتم اون دختر شبیه من بود قیافش یجوری شد؟؟ حالا هرچی اصلا ولش کن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)