به عشق تو سوگند 1

#دوست_دارم #پارت_1 از زبان مرینت سلام من مرینت هستم یه دختر معمولی ولی با یه زندگی پر از غم من تو عمارت اگراست کار میکنم پیش ادرین اگراست اون بد ترین و بد جنس ترین مردی هست که به عمرم دیدم ولی امیدوارم بتونم تغییرش بدم 🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺 ادرین: مرینتتتتتتتت با سرعت از پله ها بالا رفتم و در را باز کردم مرینت:بله اقا؟ ادرین :صبحانه را بیار مرینت:چشم و از اتاق خارج شدم و به سمت آشپزخونه به راه افتادم داشتم صبحانه درست میکردم که صدای زنگ در اومد با سرعت به سمت در رفتم و در را باز کردم دوست آقای اگراست و همسرشون الیا خانم اومده بودن مرینت:خوش اومدید 😊☺️ نینو:خیلییی ممنون مرینت مرینت :اجازه بدید کتتون را بگیرم بعد که کتشون را گرفتم مرینت:چیزی میخورین واستون بیارم؟ نینو:یه قهوه الیا:من یه چای مرینت:چشمم ادرین: مرینتتتتتتت با دو رفتم سمت پله ها و ازشون رفتم بالا مرینت:بله آقا

ادرین:صبحانه چرا حاضر نیست نکنه دلت تنبیه میخواد؟ که نینو اومد داخل نینو:ادرین مرینت اومد در.را باز کرد آنقدر سرش داد نزن ادرین:که اینطور الیا:بله همین طوره ادرین:خب مرینت این بار سالم موندی قطره اشکی رو جونم چکید بخاطر مامانم هست که دارم اینقدر این بشر را تحمل میکنم چون باید واسه مامانم دارو بخرم اون تنها کسی هست که تو دنیا دارم نمیتونم از دستش بدم 😭🥺🥺 مرینت:ممنونم آقای نینو و خانم الیا و با سرعت از اتاق خارج شدم ولی پام به پله ها گیر کرد و از بالا پله ها پرت شدم پایین

تا نتیجه برید ببینم چند نفر میخونن و‌لایک یادتون نره تا فردا شب ۱۵ لایک بشع پاذت بعد میزارم

................