
اینم پارت 5 امیدوارم لذت ببرید
مرینت:منم دلم برات تنگ شده😊(ماریتا- مرینت× کراک+تیکی*)-خب مثل اینکه هم دیگه رو میشناسید🤨😊×بله تیکی داخل ۱۲ تا سرقت به من کمک کرده😊*وای این کار اشتباهی هست کوامی ها فقط برای محافظت از مردم و برقراری صلح و دوستی هستن😠ولی مرینت بهترین فولدر من هست 😊+ببینم تو کومی به اسم دوسو میشناسی؟*اره اون یکی از شاد ترین کوامی هاست +اره واقعا دلم براش تنگ شده×تو کی کوامی داشتی من نفهمیدم🤨+اممم...چیزه ...من...😬-😂از بحث اصلی خارج نشیم دوتا ماموریت دارم براتون ولی یکی رو کراک با الیا و پیتر انجام میده و مرینت و...×خواهش میکنم نگو که اونه😑- خب واقعا ببخشید ولی مجبوری با هری کار کنی×چیییییییی😡😡😡😡-گوش کن مرینت اگر هری نبود تو الان آزادی کامل خودت رو نداشتی×منظورت چیه؟
ماریتا:هری پول زیادی به مقامات داده که دزدی های تو رو نادیده بگیرن😉مرینت:خب من از هری ممنونم🙂ولی نمیخوام با اون کار کنم😠ماریتا:دقیقا چرا🤨مرینت:چون...چون...چیزه😶ماریتا:خب پس تو و هری تویه تیم و کراک و الیا و پیتر هم تویه تیم 😊مرینت:که یه دفعه الیا، هری 😒و پیتر اومدن تو هری:سلام بانوی من😁👋🏻مرینت:سلام کسی که باعث شد توی هفت ماموریت شکست بخورم😄👋🏻هری:😐😐😐😐😐ماریتا:مرینت🤨مرینت:باااااشه 🙄خب ماموریت من و هری چیه ؟ماریتا:شما باید به موزه پاتک فیلیپ برید و ساعت ها رو بدزدید .هری:اخه کی به ساعت اهمیت میده😗.مرینت:جناب عقل کل 😐این ساعت ها متعلق به قرن16تا 19 میلادی هستن😌و خیلی با ارزش هستن😐
مرینت:برای کسی مثل تو با عقل ذرهبینی قابل فهم نیست😌👌🏻هری:😐😐😐 ماریتا:درسته مرینت😊 و همین طور که میدونید این موزه توی ژنو سوئیس هست تو و هری میتونید توی خونه ای که هری اونجا داره مستقر شید😐مرینت:چیییییی😠بااااشه 🙄ماریتا:خب ماموریت کراک به تازه گی بزرگترین الماس نارنجی جهان درون سوئیس کشف شده اون رو میخواستن توی حراجی به قیمت 26میلیون و 500هزار یورو بفروشند اما چونکه خبر فرار مرینت از پاریس پیچید حراجی لغو شد به خواطر همین اون رو توی موزه گذاشتن کراک، الیا و پیتر باید اون رو بدزدن
کت نوار:داشتم گشت میزدم که یه دفعه شهردار بورژوا به من زنگ زد (شهردار/کت نوار &)/سلام کت نوار &سلام شهردار مشکلی پیش اومده؟/همین حالا به من خبر دادن که هری اندرسون پول زیادی به مقامات داده که مرینت ایکس را ببخشن 😐من واقعا متاسفم کت نوار ولی ☹ولی مبلغ ایشون واقعا بالا بود😰کت نوار:از عصبانیت قطع کردم 😠 هری اندرسون توی سوئیس زندگی میکنه🤔 پس من باید اونجا دنبال مرینت بگردم😏 خب ولی گربه سیاه نمیتونه تا سوئیس بره🤔ولی ادرین میتونه😈 تبدیل به ادرین شدم و با جت شخصی به سوئیس رفتم 😁ولی کل شهر به استقبالم اومدن 🙄که یه دفعه هری اندرسون رو دیدم 😠اومد جلو و گفت:باعث افتخار که شما اینجا هستید آقای اگراست به شهر من خوش اومدید😈و دست داد و من بهش آروم گفتم:بله باعث افتخار که هری اندرسون رو ملاقات میکنم خب مثل اینکه زیاد هوای دزد هارو داری😠😏
هری:گوش کن ببین چی میگم آقای اگراست بعضی وقت ها برای اینکه راز هات بر ملا نشن باید راز دار باشی 😏درست نمیگم (ک*ت*ن*و*ا*ر)ادرین:این جمله رو گفت و رفت 😠شرط میبندن اونم با مرینت تویه تیمه(توضیحات راجب هری:اون یه پسر 21ساله با موهای سورمه ای چشم های قهوه ای هست اون پولدار ترین نوجوان کل دنیاست اون توی سن ۱۴ ساله گی اولین شرکت خودش رو تأسیس کرد و موفق شد و میشه گفت یکی از موفق ترین انسان های کل جهانه )ادرین:وایسا ببینم هری اندرسون امشب یه مهمونی گرفته و کت نوار هم دعوت کرده بهتره همین حالا برم😠 خب مجبور بودم کت و شلوار بپوشم و یه نقاب قلابی بزنم😑ولی هر طور بود رفتم 😐
درون مهمونی👈🏻هری:وای هر جا که میری یه دختر رو می بینی که داره بهت نگاه میکنه😑میخوام بدونم این همه رو کی دعوت کرده😑که یه دفعه بانو(مرینت)خیلی زیبا از پله ها پایین اومد و بازوم رو گرفت🤩وای خدا این خیلی عجیبه🤔مرینت هیچ وقت بدون دلیل به یه پسر نزدیک نمیشه🙄یا میخواد یه چیزی ازش بدزده 🙄یا میخواد کاری کنه که طرف خودش یه چیزی بهش بده🙄گفتم:واقعا عجیبه تو هیچ وقت بدون دلیل به کسی نزدیک نمیشی🤨مرینت:فضولیش به تو نیومده😑 اگر میخوای برم بقیه دخترا بهت بچسبن😁 هری: باشه باشه غلط کردم😬مرینت:حالا بهتر شد😏خب امیدوارم گربه رو هم دعوت کرده باشی مغز فندوقی😑هری:بله کردم😒مرینت:داشتم همین طور با هری حرف میزدم که یه دفعه گربهی سیاه وارد میشود😑همون طور که بازوی هری رو گرفته بودم رفتیم جلو و سلام کردیم
مرینت:سلام کت نوار😏کت نوار :سلام به بانوی شب 😏 مرینت:یه دفعه یه موزیک مولایم پخش شد😑کار هری بود میدونم 😑ولی به هر حال کت نوار گفت:افتخار میدین و من گفتم البته و وقتی داشتیم می رفتیم به هری چشمک زدم😏😉داشتیم می رقصیدیم که به کت نوار گفتم هری همیشه میگه من به یه پسر بی دلیل نزدیک نمیشم 😏کت نوار:خب دلیل نزدیک شدنت به من چیه🤨مرینت:گرفتن اون حلقه و یه انتقام جانانه😏ادرین:هرگز حتا فکر داشتن اون حلقه رو نکن😠مرینت: هه😏بی خیال ادرین من نیازی به اون حلقه ندارم چون یکی بهترش رو دارم😏و موسیقی تمام شد و من از ادرین جدا شدم
هری:خب من همیشه میگم تو بدون دلیل به یه پسر نزدیک نمیشی 😁مرینت:درسته😌شما پسرا خیلی زود گول می خورید😏هری:😐😐😐 . بعد از مهمونی ساعت 2:45👈🏻مرینت: واقعا خوابم میاد😪 هری اتاق من کو.هری:خانمو نگاه 🤨چه زود فامیل میشی 🤨تو این خونه یه اتاق بیشتر نیست و اون اتاق منه 😁مرینت:اوه راست میگی😐باشه .رفتم توی اتاق و یه بالشت و پتو رو سمت هری پرت کردم و در رو محکم بستم😁 . (مرینت×هری€)×من امشب تو این اتاق می خوابم€ولی این اتاق منه×حالا دیگه مال منه€پس من کجا بخوابم😫× کارلوس(خدمتکارشون)لطفا هری رو تا کاناپه راهنمایی کن😌€ااااای خدااااا 😫×ساکت من میخوام بخوابم😠€امر دیگه ای نداری😐×نه ممنون فقط اگر میشه برام یکم آب پرتقال بیار🙂👌🏻€😐😐😐
هری:رفتم روی کاناپه خوابیدم وای خدا چقدر کمرم درد میکنه با هزار زور و اجبار خوابم برد😴.ساعت 5:10👈🏻هری: یه دفعه با یه صدای جیغ بلند از خواب پریدم😫😣بابا خوابم میااااااد🥱😫ولی اون صدا از اتاق من ... اممم .. یعنی اتاق مرینت بود😱😱😱سریع رفتن تو و گفتم چی شده؟😨 که مرینت از سر و کولم رفت بالا 😂و گفت:مااااااارررررر😱😱😱هری:نصفه شب بیدارمون کردی واسه یه مار😐نترس بابا این فقط جیمیه 🙄حیوون خانگی این بنده🙂که مرینت محکم کوبید تو سرم و گفت:خودت و اون حیوان خانگیت 🙄همین حالا از اتاق من برین بیرون😠هری:بد کردم اومدم نجاتت دادم😐مرینت:برییییین بییییرووووون😠 فردا من ماموریت دارم ولی به خواطر مهمونی مسخره تو خوابم میاد و حالا این حیوان خانگی 🙄مزاحم خوابم شد😠هری: ای بااااابااااا🙄(نکته:هری ع*ا*ش*ق مرینت هست)(این داستان ادامه دارد)
خسته نمیشی بس که میخونی 😐یه نظر کوچیک هم نمیدی😐ولی تورو خدا نظر بده🥺🙏🏻و اینکه بچه ها توی اسلاید 2 وقتی که مرینت داشت راجب ساعت های موزه پاتک فیلیپ توضیح میداد این اطلاعات کاملا درست هستن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مثل همیشه خیلی معرکه بود
عالیه فقط کاش تست چی نیاز نبود تست هارو بررسی کنه تا زود تر تست هابیاد😔
عالی بود❤️❤️
بعدی رو زود بذار
منتظر پارت بعدی هستم
بچه ها نظر سنجی👇🏻
۱.ترجیح میدین من نظرات رو بخونم و تست هارو تغییر بدم اما یک هفته منتظر بمانید
۲.ترجیح میدین من نظرات رو بخونم اما تست رو تغییر نمدم و شما فقط دو سه روز منتظر بمونید
انتخاب با شما👆🏻
ممنونم رینا جان، ولی به خدا داستانم اصلا شبیه تو نیست، اصلا، فقط چندتا چیزش:1_مرینت دزده_2_اولین دزدیش اون کتاب توی برج ایفله_3_وقتی کت نوار اولین بار اونو می بینه میگه دلم ریخت. همین سه تا است اونم فقط تو پارت اول، تازه من خودم طرفدار داستانتم چرا باید داستانت رو خراب کنم 😊🤞💙
نظر من اینکه این مدلی باشه مثلا اینا مجبور باشن بخاطر کویامی هاشون تزدیک هم باشن در واقع نتونن تیکی و پلگ از هم جدا کنن 😁بعد مرینت و آدرین حرفی برا گفتن ندارن اوخت رمانی که تیکی و پلگ با همن مرینت آدرین کجا باشن😜بقیش دیگه با خودت این تظر من بود داستانت تا آخر دنبال میکنم😁
چطور بود عزیزان😊
عالی ترین
خیلیییییییییییییییییییی داستانت قشنگه ، خوش به حالت داستان منو هیچکی نمیخونهههههههه😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
من داستانت رو از این به بعد دنبال میکنم😊
عالی
عالی یود😍