10 اسلاید صحیح/غلط توسط: RINA انتشار: 4 سال پیش 223 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اینم پارت 4 لذت ببرید و نظر بدید😊خدا شاهده اگر نظرات بیشتر از 30 نباشه پارت بعد رو نمی زارم 😑
ادرین:مرینت داشت عکس هارو جمع میکرد که دستش رو گرفتم و گفتم: لطفا بزار اینجا باشن😊 که یه دفعه یه صدای بلند از پایین اومد😨مرینت:من رفتم پایین مرینت:کرااااک😠من این قاب عکس رو تازه خریده بودم😠کراک:ای بابا نمی بینی قاب افتاده رو من نه من رو قاب باید نگران من باشی😠مرینت:ای وای حواسم نبود🤭حالت خوبه😧کراک:ممنون که به فکرم هستی 😐همون طور که می بینید اثیب دیدم🤕مرینت:لونا جعبهی کمک های اولیه رو بیار.مرینت:لونا جعبه رو آورد و من سر کراک رو باند پیچی کردم😊.مرینت:زیاد اثیب ندیدی فقط کمی خراش برداشته😊ادرین:وای خانم دکتر نگو که داره نفس های آخرش رو میکشه😂هری:وای کراک من بدون تو چیکار کنم😂مرینت:و بعد کراک با بالشت به جونشون فتاد😂(رینا:کلا چیزی غیر از بالشت دم دستتون نیست😂مرینت:نه مثل اینکه😂) مرینت:من واقعا خوابم میاد🥱دعوا بسه همه برن داخل اتاقشون😊هری:ببینم قرار نیست من روی کاناپه بخوابم😬مرینت:دیگه نه🤭کراک:اممم...مری لپتاپم کجاست🤨مرینت:صبر کن ببینم🤔فکر کنم گذاشتمش داخل اتاقت🤔
صحیح
رفتم داخل اتاق اما هرچی گشتم پیداش نکردم🤨مرینت🗣مرینت:چی شده🤨کراک:انجا نیست🗣مرینت:من نمیدونم آخرین بار داشتم سیستم امنیتی بانک رو....😶ادرین:بانک رو چی😠مرینت:یعنی داشتم درست میکردم 😅.ادرین:مرینت من حواسم بهت هست😑×باید یاداوری کنم که من شهردارم😌&و من باید یادآوری کنم که کت نوارم 😑کراک:هه مهم نیست یه کار کوچیک داشتم😅خب من میرم بخوابم شب خوش👋🥱 €&شب خوش😊€بهتره که ماهم دیگه بریم شب خوش بانو...یعنی مرینت😅×همممم😊شب خوش هری شب خوش ادرین🙂👋&شب خوش مرینت🙂👋مرینت:همه رفتن و خوابیدن ولی من مجبور بودم بیدار بمونم اخه چند تا پوشه و مدرک بود که من ازشون دَر رفتم😗 ولی به هر حال مجبور بودم تکمیلشون کنم😩.6ساعت بعد👈🏻ادرین:از خواب بیدار شدم زود تر از همه 😁فکر کنم مری داخل اتاق کارش باشه🤔رفتم در زدم ولی کسی جواب نداد در رو باز کردم و دیدم مری خوابش برده انگار دیشب تا دیروقت بیدار بوده😟یعنی شهردار بودن اینقدر سخته😟وای خدا اتاق کارش خیلی شلختس ولی شباهت زیادی با اتاق من داره😐یه دارت به دیوار وصل بود و عکس یه پسر روش بود وای خدا مری حتما از این پسر متنفره😬اینقدر که دارت خورده بود صورتش اصلا معلوم نبود🤨ولی یه قاب دیگه هم بود عکس یه پسر با موهای زرد و چشم های قرمز🤨
صحیح
مرینت:از خواب بیدار شدم و دیدم که ادرین داره به عکسی که به دارت زده بودم نگاه میکنه🤨.مرینت:میدونی چیه برام مهم نیست چی فکر میکنی ادرین ولی اون پسر حقشه 😠ادرین:آه...بیدار شدی😊خب... ولی چرا🤨مرینت:خب میدونی چیه اون کاری کرد که من بزرگترین رویام رو ول کنم🙄ادرین:رویا🤨مرینت:اره من نمیخواستم شهردار شم😒من میخواستم یه نوازنده شم😊ولی اون پسر کاری کرد که من از موسیقی و هر چیزه دیگه ای متنفر شم به جز ویولون 😉.ادرین:همچین ادمایی زیادن😒اسمش چیه؟ مرینت:جک ویلیامز😒ادرین:ببخشید خیلی سوال پرسیدم😅مرینت:اشکالی نداره من عادت دارم به سوال ها جواب کامل بدم مخصوصا نادیا شاماک😅.&اممم... این پسر کیه ؟×اوه 😮اون نامزدمه 😊.×من دیرم شده باید برم خدا حافظ ادرین😊👋مرینت:لونا لطفا برای برادرم وسایل کارش رو آماده کن و اگر آقای اگراست و اندرسون کاری داشتن انجام بده.لونا:بله خانم .جولیکا:خانم شهردار ملاقات با ملکهی مد رو فراموش نکنید .مرینت:فراموشش کن جولی امروز همهی قرار هام رو کنسل کن😊.جولیکا:چرا خانم🤨.مرینت:امروز میخوام فقط و فقط استراحت کنم واقعا خستمه😪 جولیکا:لطفا خانم 🥺فقط به دیدار ملکهی مد برید و استراحت کنید🥺.مرینت:باشه جولی😪
صحیح
مرینت:بعد از اینکه به دیدن ملکهی مد رفتم، رفتم خونه 😪اینقدر خستم بود که روی کاناپه ولو شدم😪وای خدا امروز برایان میاد زمین 😒ولی باید جلوی بقیه طوری رفتار کنم که انگار واقعا اون نامزدمه🙄بیخیال من اونو دوست ندارم😠ولی مجبورم😪انگار کسی خونه نبود 🤨رفتم که یه چیزی بخورم که دیدم کراک یادداشت گذاشته و گفته:بیا به تالار شهر .مرینت:اممم🤨... باز چه فکری تو سرش داره🙄ولی به هر حال رفتم تالار وقتی در رو باز کردم دیدم کراک یه جشن بزرگ گرفته و نصف شهر رو دعوت کرده🤩رفتم و محکم هم دیگه رو بغل کردیم😊مرینت:ممنون کراک تو بهترین برادری هستی که یه نفر میتونه داشته باشه😊کراک:تو هم بهترین خواهر تو کل دنیا هستی😊خب دیگه وقت هدیه هاست😌اول از همه هدیه من😌هری:وایسا ببینم چرا اول کادوی تو😠کراک:چون من دوسال از تو بزرگتر هستم پس بشین سر جات کوچولو😌ادرین:اول از همه کادویه من😌مرینت:همین طور داشتن بحث میکردن 🤦🏻♀️که یه دفعه یه صدا از پشت سرم اومد و گفت:بحث نکنید اول از همه کادوی من😁مرینت:سرم رو برگردوندم و دیدم اون برایانِ😒مجبورم طوری رفتار کنم که اون واقعا نامزدمه🙄به خواطر همین پریدم بغلش و گفتم برایان دلم برات تنگ شده بود😊خب اولین باره می بینم برایان سرخ شده🤨
صحیح
برایان:منم همینطور عزیزم😊کراک:برایان😑من می کشمش😑هری:تو اونو میشناسی🤨+اون نامزد مرینتِ🙄€حالا دیگه بزرگترین دشمن منه😑&و من 😑 برایان:ملکهی من کادو رو نمیتونم حالا بهت بدم😅مرینت:امممم😑من کادو موخام😗برایان:ببخشید ملکهی من ولی یه رازِ😌هری:هه😏مهم نیست کادوی تو چیه 😌این شما و اینم مدل جدید ماشین شورلت کورت رنگ مورد علاقه مرینت😌مرینت:ممنون هری☺ولی مثل اینکه 5تا دارم😗هری:پس چرا میخواستی داخل مسابقه شرکت کنی 😠پس اونی که 5 تا ماشین رو پیش خرید کرد تو بودی😠مرینت:اره😁 ولی واقعا ممنون😊.ادرین:هه😌حالا کادوی من 😌این شما و اینم تاج ملکه الکساندرا 😌مرینت:وای خدای من این واقعا زیباست😊ممنون ادرین ولی من تاج زیاد دارم 😗ادرین:جهنم از کدوم وره 😑کراک: واقعا که🤦🏻♀️ابرومونو بردین😐خب حالا کادوی من و این هم از الماس ابیِ ملکهی اسپانیایی😌مرینت:برای چند ثانیه فقط به الماس خیره شده بودم 😦حس عجیبی نصبت به الماس داشتم انگار انرژی زیادی داشت😦برایان:حالت خوبه مری🤨مرینت:من ...من خوبم😊هری:مرینت ما رو با دوستت آشنا نمیکنی😑×اوه😮ببخشید ا...برایان:من شاهزاده برایان هستم و از آشنایی با شما خوشحالم😏
صحیح
ادرین:ما که هنوز خودمونو معرفی نکردی😑برایان:نیاز به معرفی نیست🙂ادرین و هری 🙂و ببین کی اینجاست کراک😏از دیدنت خوشحالم پسر عمو😏کراک:منم همین طور پادشاه برایان اوه صبر کن ببینم تو با اینکه پدرت مرده هنوز یه شاهزاده ای واقعا منو ببخشید فراموش کار شدم😏برایان:ببینم دفعهی قبل یادت رفته چه بلایی سرت اوردم😏کافی نبود😏.کراک:ببند😑مرینت:کراک برایان😠کراک:من داشتم ادرین و هری رو معرفی میکردم😅ادرین:واقعا🤨کراک:اره واقعا میشه ببندی😑.برایان:منو کراک مثل دوتا دوست داریم با هم رفتار میکنیم 😁.نادیا:ببخشید خانم شهردار میشه با ما مصاحبه کنید😊×البته نادیا 😊ادرین:مرینت داشت مصاحبه میکرد منم به هری گفتم :هری به نظرت اون پورتال کار کیه🤨.هری:هیچ نظری ندارم 😪ولی مرینت داره یه چیزی رو مخفی میکنه😑بریان:سر تون تو زندگیه خودتون باشه😑زندگی مری به شما چه ربطی داره😏ادرین:وایسا وایسا تند نرو منو هری یکی از بهترین دوست های مری هستیم😠برایان:حتا بهترین دوستش الیا هم خبر نداره و دخالتی هم نمیکنه🙄ادرین:یه چیزی مشکوکه 🤨تو همهی ما رو میشناسی ولی مری راجب هری و من به هیچ کس تا به حال نگفته🤨و اینکه من تا به حال به تمام دنیا سفر کردم ولی شاهزادهای به اسم برایان نشنیدم و ندیدم تو چه نوع شاهزاده ای هستی🤨برایان:هه😏من همهچیز رو میدونم و اینکه من چه نوع شاهزاده ای هستم درکش برای تو واقعا سخته😏
صحیح
مرینت:یه بشکن زدم و یه اهنگ ملایم پخش شد و خودم رفتم روی یه صندلی نشستم و به اهنگ گوش میدادم که ادرین اومد جلو و گفت:افتخار میدین😊×البته😊و بعد رفتیم رقصیدیم وای خدای من ادرین واقعا رویاییِ😍ازاینکه با اون میرقصم لذت میبرم😊ولی نمیتونم 😔ایکاش میتونستم بهش بگم که به خواطر خودش هم که شده از من فاصله بگیره😔من دوسش دارم😔.ادرین:من دوسش دارم هزاران بار هم بهش گفتم ولی اون ردم میکرد 😔بابا کل دخترای دنیا برای من میمیرن اون وقت این چشه😭مرینت:برایان داشت به من نگاه میکرد 😶(ارتباط از طریقه ذهن)برایان:ببینم قرارمون رو یادت رفته😈مرینت:اون از من درخواست کرد و من قبول کردم 😒.برایان:بانو اگر میخوای سالم بمونه پس بهتره به بهونه ای کاری کنی ازت دور شه😈مرینت:ولی چه بهونه ای .برایان:این دیگه مشکل توِ😈مرینت: برایان احمق😒 احمق تر از هری ندیده بودن که دیدم😒بریان:من هنوز اینجام👿مرینت:ای بابا توی ذهنم هم ولم نمی کنید😠همینطور داشتم با ادرین می رقصیدم که یه دفعه رکس دیوار رو شکوند 😨هری:در اون کنار بود😑رکس:آها ببخشید😐مرینت:رکس رفت و از در وارد شد😑وات د فاز😑 و گفت:واقعا ببخشید بدون کارت دعوت اومدم ولی میخوام با معجزه گر های شما یه مهمونی بگیرم😈مرینت:شت تو این زندگی😑چرا روز تولدم باید دوتا ابر شرور...😶ادرین:اممم...دوتا ابر شرور🤨ابر شرور دیگه ای هم هست که من ازش خبر ندارم 🤨تا جایی که میدونم فقط این فسقل بچس🤨
صحیح
هری:ادرین ما باید بریم تبدیل شیم😠ادرین هم سرش رو تکون داد و رفتیم تبدیل شدیم و دوباره برگشتیم .×تیکی خال ها روشن.+رامسس بال ها باز.رکس:میدونستید که دانشمندان گفتن حشرات هیچ شانسی در برابر عنکبوتا ندارن😈.کراک:اون وقت اینا رو از توی مدرسه یادگرفتی😂رکس:ببینم بد جور تنت میخاره😠برایان:ببینم به کمک من نیازی هست😐کراک:بشین سر جات خودم از پسش بر نیام😠.مرینت:ما هر کاری کردیم نتونستیم جلوی رکس رو بگیریم انگار قدرت مند تر شده همهی مردم فرار کردن به جر برایان و هر ثانیه می پرسید به کمک من نیازی هست و کراک میگفت نه🙄رکس همه رو گرفت و داشت معجزه گر ادرین رو بر میداشت که برایان گفت:به کمک من نیازی هست😐کراک میخواست بگه نه که هری یه مشت زد بهش و گفت اره😠برایان:خب عالی شد😏پورتال های درون کهکشان باز🌌با فرمان من تمام نیرو رو آزاد کنید😠...... حالا😠(عکس همین پارت ) مرینت:و بعد چند تا پورتال باز شد و یه نیروی خیلی قوی از اون به رکس پرتاب شد😶کمی از نیرو خورد به من و دیگه چیزی یادم نمیومد😶برایان:من اون شرور رو فراری دادم اما انگار نیرو به مرینت هم خورد داشت میافتاد که من گرفتمش😪کراک:به خواطر همین میگم کمک نکن کمک کردن تو فقط دردسره😠برایان:ببخشید نجاتت دادم😠همین طور داشتیم بحث میکردیم که مرینت به هوش اومد😪
صحیح
برایان:مرینت حالت خوبه 😶مرینت:من...من... من خوبم فقط...برایان:فقط چی😨مرینت:کوبیدم تو سرش و گفتم دفعه بعد پورتال هایی که درست میکنی سمت من نباشه😠برایان:ببخشید عزیزم😅و بعد من رو بغل کرد😶مرینت:اگر تو اینجا نبودی معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد 😊ممنون برایان🙂برایان بازم داشت سرخ میشد😈ادرین:خب مثل اینکه دیگه باید برگردیم سوئیس 😔هممم....خدا حافظ بچه ها😊👋هری:درسته 😔خدا حافظ😔👋مرینت:چی😠بیخیال من سه سال تمام منتظر شما دوتا بودم اون وقت به همین زودی میخواین برید این امکان نداره😠ادرین:غلط کردم😑هری:منم همین طور😐 مرینت:خب عالی شد ممنون که میمونید😊ادرین:تو مجبورمون کردی😑.مرینت:ادرین Shut up😊.ادرین:بله خیلی ممنون😐 مرینت:به جولیکا زنگ زدن.سلام جولی لطفا دوتا از بهترین اتاق های هتل ریتز برام تهیه کن😊 من مهمون دارم راستی دوتا نه اممم🤔... فکر کنم پنج تا خوبه 🤔اره پنج تا اتاق لطفا زود 😊.هری:ببینم چطور اون پورتال هارو باز کردی🤨.برایان:ا... مرینت:خب راستش توضیحش یکم سخته و اینکه قابل درک نیست😶ادرین:مرینت چیزی رو مخفی میکنی😑😈مرینت:نه مخفی کار چی😅اصلا به من میاد 😰من مخفی کاری نمیکنم😨(داخل فیلم چطوری که خیلی احمق و دستپاچه به نظر میاره الان هم همین طور شده🙄)هری:پوففف😗... مری😈 تو معمولاً اعتماد به نفس بالایی داری ولی وقتی یه چیزی رو مخفی میکنی احمق به نظر میای😈زود باش ما دوستیم😅
صحیح
مرینت:گفتم که من چیزی رو مخفی نمیکنم😠داشتم همین طور به یه بهونه ای قانع شون کنم که چیزی رو پنهان نمی کنم که یه دفعه برایان 😨(ادامه دارد)
صحیح
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
چیییییی😑😑😑منحرف بازی کجا بود😑😑😑من کاملا نورمال داستانو نوشتم😐به خدا چیزی نداشت😐
ای خدااااا😣تورو خدا بگید موضوع این ناپدید شدن تستا چیه😣😣😣این دومین بار بود وارد کردم و ناپدید شده😑😑😑
سلام ببخشید من پارت پنج رو چند وقت پیش گذاشته بودم اما نمیدونم چرا ناپدید شده🤨میترسم پارت پنج رو وارد کنم و از اون طرف شیش رو هم همینطور اما بازم پنج ناپدید بشه اینجوری پاراتا قاطی میشن😓میتونید راهنمایی کنید😓🙏🏻
ناپدید نمیشن.عدم تایید میشن
اگه منحرف بازی تو داستانت داری حذفشون کن
فصل ۴ اومدددددد🤩🤩🤩🤩
تا قسمت دو اومده
میراکلس شانگهای هم اومده
وای اجی چرا چند روز ازت خبری نیست😥😥😥😥😥
سلام منو یادتونه که نه🤭من واقعا نمیدونم با چه زبونی از شما معذرت خواهی کنم😔راستش دلیل نبودم تو این چند وقت این بود که کرونا گرفته بودم واقعا واقعا معذرت میخوام باید پارت پنج رو می نوشتم ولی حالم خوب نبود واقعا معذرت میخوام شاید توی نبودم طرفداران داستان کم تر شده باشن ولی بهتون حق میدم خود منم نمیتونم اینقدر صبر کنم
🥺♥️♥️♥️♥️
عالیییییی بود، ترخدا زود بعدی رو بزار ار😘😘😘😘
پارت بعد چرا نیمیاددد 🙁
بد بختانه از شنبه امتحانات ترم دوم شروع میشه😐😑😭
چی واسه هر تست لایک هم گذاستن 😱خدا قبلا نگران نظرات بودم حالا باید به لایک ها هم فکر کنم😫ممنون از تستچی عزیز واقعا ها😑بابا شما منو نکشید ول نمیکنید 😑خب مثل اینکه لایک حالا جزء واجباته😑☝️پس فکر کنم بقیش رو خودتون بدونید😐