
سلام بچه ها ببخشید خیلی دیر شدش
خب بچه ها اینم قسمته ششم . از زبان ادرین . چشمام رو باز کردم دیدم مرینت سرشو روی سینم گذاشته و گریه می کنه تا دیدم مرینت محکم بغلش کردم . دوتایی فقط گریه می کردیم . بعد چند دقیقه مرینت از بغا اومد بیرون و اشک هاشو پاک کردش . گفتم . مرینت چه اتفاقی افتاده بود کجا بودی . مرینت گفت . اد اد ادرین بزار فردا راجبش حرف بزنیم باشه . گفتم . ولی باشه مرینت ، مرینت می دونی داشتم روانی می شدم . مرینت گفت . ادرین فردا راجبش حرف بزنیم ، لطفا واقعا خستم . مرینت رفتش سمته در تا بره من اومد دستشو بگیریم که کمر تیر کشید و افتادم روی زمین ( بخاطر اون دعوایی که با جیمی کرده اینطوری شده ) مرینت سریع برگشت سمتم و بلندم کردش روی تخت نشستم . مرینت گفت . ادرین چی شده چرا چرا چرا افتادی روی زمین . گفتم . فردا راجبش حرف می زنیم 🙂 .
از زبان مرینت . رفتم توی اتاقم یه دوش گرفتم و روی تخت دراز کشیدم به این فکر می کردم که ادرین اگر بفهمه منو هنوز دوست داره ؟ . زدم زیر گریه انقدر گریه کردم که خوابم بردش . فردا صبح . ادرین اومدش توی اتاق . ادرین گفت . مرینت مرینت پشو باید بریم دانشگاه پشو . چشمام رو باز کردم ، لباسامو پوشیدم . سوار ماشین شدم حوصله حرف زدن نداشتم . رسیدیم به دانشگاه جیمی جلوی در دانشگاه وایساده بودش . اصلا بهش توجه نکردم و رفتم تو . جیمی اومد سمتم و گفت . مرینت چه خبر چند روز نبودی عشق...... . حرفشو قطع کردم و گفتم . ساکت شو جیمی من اصلا به تو علاقه ندارم و تازه ازت متنفر هستم پس دست از سرم بردار . و زدم تو صورتش .
با عصبانیت رفتم سمته کلاس . ( خستتون نکنم بعد کلاس جلوی دنه در خونه . ) از ماشین پیدا شدم رفتم سمته اتاقم که ادرین گفت . مرینت دیگه وقتشه باید حرف بزنیم . رفتیم توی حیاط روی صندلی نشستیم .
گفتم . ادرین تو این چند روز خیلی به من سخت گذشت شاید چیزایی بشنوی که دیگه شاید از من خوشت نیاد و و و . ادرین پرید وسط حرفم و گفت . مرینت من همیشه دوست دارم نگران نباش گفتم . ادرین ادرین من من . استینم و لباسمو زدم بالا و ادرین ک*ب*و*د*ی هارو دید . ادرین گفت . کی کی کی اینکارو کرده . زدم زیر گریه و رفتم توی اتاقم فقط گریه می کردم .
ادرین اومد جلوی در اتاق و گفت . مرینت درو باز کن عزیزم ، مرینت لطفا درو رو باز کن . گفتم . ادرین لطفا برو لطفا واقعا خسته شدم از این این دنیا . ادرین گفت . این درو باز کن مرینت . گفتم .ادرین برو برو لطفا . ادرین گفت . مرینت عصبانیم نکن . جوابی ندادم . ادرین گفت .۱ ، ۲ ، ۳ اومدم . ادرین درو شیکوند . من از روی تخت بلند شدم و گفتم . برو بیرون خواهش می کنم . ادرین اومد سمتم و گفت . من همیشه عاشقتم ولت نمی کنم مرینت . ادرین اومدم سمت و دستمو گرفت منو کشید سمته خودش و محکم منو بغل کرد . ادرین گفت . عاشقتم . گفتم . من عاشقتم .
از بغله ادرین اومد بیرون و گفتم . ادرین هنوز منو دوست داری . ادرین گفت . دوست ندارم عاشقتم ، تا عبد کنارت می مونم . گفتم . ادرین حالا نوبه تو هستش که بگی .ادرین گفت . اون روز که تو رو بردن جیمی نیومده بود پس به جیمی مشکوک شدم و رفتم که حسابش رو برسم ولی انگار حسابه خودم رسیده شدش .گفتم . واقعا شرمندم همه این ها بخاطر منه 😭 .
ادرین گفت . مرینت می خوای بریم بیرون . گفتم . نه ادرین دستت درد نکنه ولی واقعا حالم بده . که یه دفعه گوشی ادرین زنگ خوردش . ادرین رفت گوشیش رو جواب بده بعد چند دقیقه ادرین گوشی رو داد به من . گفتم . بله . الیا گفت . سلام دختر چرا گوشیت رو جواب نمی دی ؟ . گوشیم رو دزدیدن ( الکی ) . حالت خوبه چیزیت که نشوده . نه چیزیم نشده حالم خوبه . باشه من دیگه برم خدا حافظ حواست به خودت باشه . باشه خدا حافظ .
گفتم . ادرین چرا اون روز از من عصبانی بودی . ادرین گفت . هیچی ولش کن عصابت خورد می شه من که فهمیدم کاره تو نبوده . از زبانه لایلا . الو مرحله دوم رو باید شروع کنیم حواست به کارت باشه . 😈
گفتم . ادرین چرا اون روز از من عصبانی بودی . ادرین گفت . هیچی ولش کن عصابت خورد می شه من که فهمیدم کاره تو نبوده . از زبانه لایلا . الو مرحله دوم رو باید شروع کنیم حواست به کارت باشه . 😈
خب دوستان این قسمتم تموم شدش . نظر یادتون نره . دوستون دارم یه عالمه هرچی بگم بازم کمه .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی بود آجی رها
عالیییی
بی معرفتا قسمته بعد اومد . برید بخونید دیگه 😿
خوندم عزیز دلم عالیییی بود❤
عالی بود 😍بعدیو من موخوام
من پارت بعدی رو موخوام
منم می خوام هفته پیش گذاشتمش بررسی باید با همین قسمت می اومدش چرا نیومد ؟
مثل همیشه عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی به داستان منم سر بزنین
❤
عالی ❤️
❤❤❤
ابجی خانم جواب. ما رو نمیدی؟! 😐💔
اجی هرچی گشتم سوالتو پیدا نکردم 😭 . سوالتو بگو همین الان جواب می دم . 🤗🤗🤗
میه بی زحمت بااین دخترخاله ی من حرف بزنی😑
به خدا مخم رو خورد هی میگه رها چیگفت زها چی گفت
اجی جان اگع منو دوص داری بع این طفل معصوم یه پیام بده🥺
اجی شاید کار واجبی داشته باشه که اینجوری داره بال بال میزنه واست
اجی جونمم اگع منو دوس داری یه پی ام بهش بده❣️
حاجی جون دوست دارم خیلی هم دوست دارم ولی بهت گفتم . من نه گوشی دارم نه خط تلفن . الانم دارم با گوشیه خواهر می نویسم اونم بفهمه با گوشیش بزنامه نصب کردم منو می کشه . شرمنده اجی
وا یه برنامس😐💔
برای انتشار این قسمت بعد از این همه مدت یه صلوات دشمن شکن بفرستید
😂😂😂👌👌👌
🤣🤣🤣
خیلی قشنگ بود😍😍😍😍🤩🤩🤩
ممنونم
عالــــــــــــــی اجی حرف نداشت♥♥♥♥♥♥♥
مثلی همیشه عالی ترینی💋💋💋💋
ممنونم اجی جونم 😘😘😘
خاهششش💝
رها جون پس همه اینها کار لایلا بوده حدس میزدم و صفحه ۷ و ۸ رو یکی زدی
نمی دونم 🤗🤗🤗