بعد از خداحافظی همگی به سمت خونه راه افتادیم بچه ها اسرار کردن منو برسونن ولی من با لوکا پیاده راه افتادم . تو راه میگفتیم و میخندیدیم و گاهی هم به هم تیکه مینداختیم خلاصه با لوکا خداحافظی کردم و رفتم سمت کوچه خونمون خونه لوکا ۳ تا کوچه بالاتر بود.
دیر وقت هم بود و هوا هم کمی سرد بود منم یکم سرعتمو زیاد کردم که تند تر بریم خونه که چند تا پسر جلو رام سبز شدن❗️
🔆کجا با این عجله خوشگله
🤍ببینید من اصلا حوصله ندارم بد میبینیدا
🔆اخی چقدر ترسیدیم .
تو در چه خدی هستی که مارو بترسونی
راستم میگفتن اخه اونا به این غولی و من به این کوچکی عجب غلطی کردم اون حرفو زدما .🤦♀🤦♀
عقب عقب رفتم و ده فرار ، اونا هم دنبالم ..که پام گیر کرد خردم زمین .پام زخمی شده بود و نمیتونستم پاشم که یهو دیدم اون چند تا غول قیب شدن و یه پسر خوشتیپی داره به سمتم میاد .
وای خدایا شکرت فرشته نجاتم اومد
اومد جلو دستسو دراز کرد که کمک کنه پاشم دیدم که این همون از خود راضی خودمونه 🤦♀
🤍عه تویی
🖤نه په عممه ، اگه به موقع به دادت نرسیده بودم الان معلوم نبود چه بلایی سرت آورده بودن
بی اختیار پریدم و بغلش کردم و گفتم واقعا ممنونم اگه تو نبودی الان نجات پیدا نمیکردم و بعدش اروم اروم زدم زیر گریه .اونم بغلم کرد و گفت ..هیس اروم باش چیزی نیست
هرچی بوده تموم شده رفته بعد از چند دقیقه که اروم شدم و فهمیدم چه گندی زدم خودمو کشیدم کنار و سیخ وایسادم🤦♀😂
اونم نتونست جلو خودشو بگیره زد زیر خنده🤦♀
🤍کوفت به چی میخندی
🖤وای خدا دختر خدا نکشتت ..
🤍😒
🖤باشه باشه عصبانی نشو .
ولی خدایی خوب پریدی بغلما😉
🤍حالا فکر نکن خبریه یه لحظه از خود بی خود شدم
🖤باشه قبول . حالا بیا برسونمت
🤍باشه بریم .
اومدم راه برم که دیدم نمیتونم پام بدجور زخمی شده بود
🖤وای دختر پاتو نگا کن
🤍چیزی نیست میتونم بیام
🖤نه .نمیتونی
🤍میتونم دیگه ول کن
بدون توجه به حرف من یه دستشو گرف پشت کمرم و یه دستسم زیر پام و منو بغل کرد منم همینجوری نگاش میکردم یه لبخندی زد و راه افتاد .
منو جلو در خونمون گزاشت زمین و منم به نشانه تشکر گونشو بوسیدم.
خر کیف شده بود بیا و ببین🤦♀
🤍ام ممنونم ادرین
🖤خواهش میکنم .
🤍شب بخیر
🖤وایسا
🤍بله
🖤اسمتو بهم نگفتی
🤍بهتره ندونی .اخه دارم از اینجا میرم به پاریس
🖤چی؟ چرا اخه
🤍دلیلش خصوصیه
🖤خب لا حد اقل شمارتو که میتونم داشته باشم به عنوان یه دوست
🤍امم باشه .
بعدش سمارمو و گرفت و رفتش منم انقدر خسته بودم و رفتم زخم پامو بستم و ولو شدم رو تخت و خوابم برد...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
پارت بعددددددددددددددددددد
عالی
پارت بعدی روزود تر بزار❤❤❤
احتمالا امروز بزارم
بی نظیر بود ! پارت بعد کی میاد ؟
ممنون احتمالا امروز
من ناظرش بودم داستانت قشنگ بود
💝
عالی بوددددد