بعد درس خوندنم تصمیم گرفتم یکمم استراحت کنم و براتون آخرین پارت رو بزارم ولی از ته دل ناراحتم که حمایت نمیکنین😔💔
دو هفته ای از عضو ۸ بودنم میگذشت و آرمی ها هم بهم عادت کرده بودن امشب هم باز مصاحبه داشتیم و الان باید برم با اعضا یه ولاگ خرید خونه رو بگیریم.
تو فروشگاه شروع کردیم به خرید خونه.
و منم بچه بازیام گل کرده بود سوار یکی از سبد ها شده بودم جیهوپ که منو دیده بود دارم بچه بازی
درمیارم اونم امد منو هل میداد بقیه هم شروع کردن به غش غش کردن...
تهیونگ : این بشر چقد شبیه منه XD
تهیونگ هم امد سوار سبد شد نامجون هم هولش میداد.
به تهیونگ گفتم که بیا مسابقه بدیم.
تهیونگ : باوش ولی هواست به فیلم بردارا هست؟
یونگا : هییییی یا خدا اصن یادم نبود :/
تهیونگ : عب نداره آرمی ها هم میخندن.
یونگا : باشه پس.....۱ ۲ ۳ بای...
تهیونگ : ای کلک وایسا ببینم.
خلاصه که خریدارم کردیم بعد یه بستنی هم زدیم به بدن😋
بعد دیدم جیمین کوک رفتن تویه مغازه دخترونه انگار میخاستن یچی دیگه هم مخفیانه بخرن و اینجا من فضولیم گل کرده بود رفتم رفتم زیر گوش کوک به حالت ترسناک گفتم : دارین چینکار میکنین.
جیهوپ : عه اینجا چیکار میکنی😨
یونگا : شما خودتون اینجا تو مغازه دخترونه چیکار میکنید؟
کوک : امم...چیزه....برای بچه خواهر جیهوپ داریم سیسمونی میخریم.
جین که متوجه قضیه شده بود سریع یونگا رو صدا زد.(رفته رفته داستان متوجه قضیه میشید)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
پارتتتت بعددد رو زود بزار
عالییییییی
مرسی💜
پس بقیه پارت ها چی میشه دوباره بزاری شون
لاوم پارت آخر بود😔💔
پارت های قبلی پارت ۵ و۶و۷ نیومده
نه فقط با این ۶ پارت داشت
اها ممنون عالیییی بود
تنکص💗