منو میشناسید یا نه زیاد مهم نیست ولی من خودم رو راوی معرفی می کنم امیدوارم از این داستان خوشتون بیاد و حضاران داستان دیگه اگه خوشتون اومد کامنت بزارین برای قسمت دو برو بریم
خب از کجا شروع کنم زندگی منو آدرین میدونیند که چجوری شروع شد دیگه
آدرین :عزیزم برو سر اصل مطلب دیگه
بله بله درسته بریم به پنج سال پیش زمانی که لوکا و الیا فهمیده بودن من کی هستم
آدرین : عشقم بسته دیگه برو سر داستان
باشه خودتون ببینید داستان اینطوری بود که ...
مرینت : سلام آلیا چخبرا ؟؟
آلیا : سلام مرینت ممنون از تو چخبرا دختر
مرینت : هیچی چیز خاصی نشده میگم آدرین رو ندیدی
آلیا : هنوز بهش علاقه داری نه
مرینت : هرچی ازمن فاصله میگیره بیشتر بهش علاقه پیدا می کنم
آلیا : بخاطر اینکه می ترسی
مرینت : ترس نه نه بابا
آدرین : سلام آلیا سلام مرینت
مرینت : سسس سلام
آلیا : سلام آدرین چخبرا
آدرین : خوبم نینو رو ندیدین 🤔
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)