وقتی ک سالو دوباره با bts تکرار کردم پارت 3

تو چشماش نگاه کردم یک قدم به جلو برداشت و دقیقا رو به روم وایستاد _ ببخشید میخام داخل شم سرمو انداختم پایین به پلاستیک سیاه توی دستش نگاه کردم و از جلوی در کنار رفتم زیر لب تشکر ارومی کرد که صداشو به زور شنیدم شونه هاش پایین افتاد بود با دستایی ک لرز خفیفش به خوبی مشخص بود رمز درو زود اونقد حالش بد بود ک نفهمید دارم رمز درو حفظ میکنم در و باز کرد و وارد خونه شد قبل اینکه درو ببنده تو یک حرکت سریع پشت سرش وارد خونه شدم و درو بستم با چشمایی که غم و تعجب توش قاتی شده بود بهم زل زد... : ببخشید... شما ؟ تکیمو از در گرفتم با صداش یک قطره اشک از گوشه چشمم چکید _ سلام... جونگه... یون.... دلیلشو نمیدونم اما ماتش برد... اونقدر دلتنگش بودم که دلم میخواست بغلش کنم... چشمایی که خیلی وقت بود تو دنیای ما تبدیل به خاکستر شده بود.... الان بهم زل زده بود ... الان داشت میلرزید و هر لحظه کم مونده بود بباره اشکایی ک نفهمیده بودم کی راهشونو رو گونه هام باز کردن جلوی دیدمو تار کردن با شدت کنارشون زدم نمیخاستم از دست بدم هر لحظه دیدن ادمیو که یک سال پیش از دستش داده بودم _ ببخشید... ؟ خانوم؟ کارم دارین؟ چرا دارین گریه میکنین... مشکلی پیش اومده... هق هقم بلند.... تحملم تموم شده بود.... این بدن من نبود... این سوآه بود... پس عب نداشت نه؟ ی قدم ب جلو برداشتم با دستای لرزون پلاستیک سیاهو از تو دستاش کشیدم بیرون... _ جونگهون... این کارو نکن باشه!‌؟ مات زده ب پلاستیکی میون دوتا مشتام میفشردمش نگا کرد _ شما ‌؟ سرمو بلند کردم با چشای اشکیم به چشماش زل زدم : تو تنها نیستی... تو هیچ وقت تنها نبودی باشه؟؟؟. یک قطره اشک از گوشه چشمش چکید ک باعث شد گریم شدت بگیره....

_ جونگهیون.... تنهامون نذار... با گریه ادامه دادم _ کاش ساعتا وای میستاد کاش عصر نمیومد کاش میتونستم بگم ساعت وایستا... عقربه هاتو نگه دار نذار جونگهیونمون از پیشمون بره... نذار تنهامون بزاره..... نذار هیچ وقت خانوادش با جسم بی جونش رو به رو شن.... کاش میتونستم بگم زمان ما طاقتشو نداریم..... اگه قراره جونگهیونمو ازمون بگیری.... کاش دیگ جلو تر نری... اخه ادامه زندگی هر لحظش برامون مث مرگ میمونه.... دیدن اشکای مادر و خاهرش دیدن اشکای رفیقاش... خوندن اون نامه خداحافظی و حلقه ای

که برا تولدش اونیو گرفتیو گذاشته رو نامه .... وقتی داره زجه میزنه رفیق کاش سرم ب جای دیگ گرم نبود کاش تنهات نمیذاشتم یک قدم ب عقب برداشتمو با چشمای گریون به چشای پر اشکش زل زدم : کاش همع اینارو میدیدی.... کاش رفیقاتو میدیدیو اینجوری با نامردی تصمیم نمیگرفتی بری.... کاش گریه های بی تاب مادرتو ک هیچ وقت نمیتونست فراموشت کنه میدیدی اینو ک گفتم گریش شدت گرفت شونه هاش لرزید و زانو هاش خم شد و دوزانو روی زمین افتاد ماسکشو از جلوی صورتش کشید دستشو رو صورتش گذاشت و هق هق مردونش فضای اتاقو پرکرد (خدا جون همه ادمایی ک از پیشمون رفتن کاش فقط ی نفرو سر راهشون قرار میدادی تا اینارو بهشون بگه ک چقد عزیزن.... بگه ک غمای این دنیا ارزش جون با ارزششونو نداره.... کاش یکیو جلوشون میذاش تا بهشون بگه ک حداقل ی نفر هس ک از ته دل عاشقشونه... همیشه ی امید هس ک اونقد توجیه کنندس ک باعث میشه دست از دنیات نکشی.... کاش تموم اونایی ک از زندگیشون بریدن.... فقط یکی باشه یکی باشه ک بهشون بگه دنیا فقط با تغییر دیدگاه تو قراره چقد قشنگ بشه فقط کافیه براش بجنگی... صبر کنی.... و یقین داشته باشی ک خدایی ک اون بالاعه خیلی مهربونه..... کاش یکی بود توی اون عصر تلخ 18 دسامبر حال جونگهیونمونو میدید... اگ فقط ی نفر بود اون الان کنارمون بود... ‌ شاید از حالا به بعد توی داستانمون جونگهیون هم کنارمون باشه اما تو دنیای واقعی اون دیگ نیست چون کسی نمیتونه بره ب گذشته و توی اون روز جلوشو بگیره .... کسی ک بمیره دیگ نیست ... باید بدونیم اگ یکی از ایدولامون بمیره دیگ نیس.... این روزا قلبم ب درد میاد وقتی میبینم بعضیا چقدر بی رحمانه بهشون هیت میدن... یکی از اونا نامجون عزیزمونه ❤️ پسر مهربون بی تی اسمون.... کسی ک اگ نبود الان بی تی اسم نبود کسی ک با وجود این ک هم گروهیاش زیر هر پستشون چند هزار تا کامنت میگیرن نام جون عزیزمون کامنتای بعضی از پستاش ب هزار تا ام نمیرسه... پسری ک گریه میکنه رو استیج و میگه من خودمو دوست ندارم... اما کسی نمیفهمه پسری ک از درد پاهاش رو زمین میوفته اما کسی نمیبینه... همینطور ک کسی معنای گریه های جونگهیونو رو استیج نفهمید.... همونطور ک کسی معنای اهنگای پر از غمشو درک نکرد.... هنوزم ادمای هستن ک زیر پستاش اموجی های حالت تهوع میزارن و میگن تو زشتی... یکم فکر کنین اون واقعا زشته ‌؟

اگه همینجوری پیش بره ما نام جونمونم از دست میدیم با اینک قویه با اینک این همه سال تموم اینارو تحمل کرده اما یروز میاد ک کم میاره مطمئنم اونجا دیگ پشیمونی هیچ سودی نداره... اونجا دیگ داستان نیست نمیشه ب گذشته سفر کرد واسه ی ادم مرده نمیشه کاری کرد... گریه دیگ فایده نداره اونجا دیگ رسیدن کامنتاش ب چند هزار تا فایده نداره... اونجا عه ک گریه براش فایده نداره... چون اون دیگ نیست و نمیفهمه ما دوستش داریم... میدونم میدونم ما ایرانیا هممون دوستش داریم اما وقتی سکوت میکنیم فک میکنه دوستش نداریم... فک میکنه ارزشی نداره... اگ ازش حمایت نکنیم... اونو از دست میدیم.... خیلی زود تر از چیزی ک فکرشو کنیم.... بیایین هر روز بهش بگیم دوستش داریم... الان نمیفهمیم اما نامجون نباشه بی تی اس دیگ بی تی اس نمیشه..... حمایتاش نباشه بی اس در هم میشکنه... همیشه جونکوکو دیدیم همیشه تهیونگو دیدیم اینهمه فیک مینویسم برا تهیونگو جونکوک ی بارم نشده حتی اسم نامجونو تو فیکامون بیاریم....... اهنگی ک تهیونگ باهاش درخشید اهنگایی ک جونگ کوک باهاشون درخشید نود درصدش نوشته نامجونه... تورو خدا بیایین حمایتش کنیم... بعد ک بره دیره ک بفهمیم لبخنداش چقد قشنگ بود... اون چقدر برامون و بی اتس با ارزش بوده تا وقتی خورشیده پشته ابر ناپدید نشه.. هیچ وقت نمیفهمیم وجود خورشید حتی پشت ابرش چقدر میتونه ارزشمند باشه... بیاین اشکاشو ببینیم و عاشقش بشیم... حمایتش کنیم.... شاید الان بخنده اما ته دلش هزار تا غمه ک پنهون کرده برای سرپا موندن گروه 💔 اگ تا الان موندهذفقط بخاطر گروهه 💔 اما ی روز کم میاره ی روز میبره💔.... بخدا اونم خنده هاش خیلی قشنگه ❤️ بیایین ببینیمش... بیایین عاشقش شیم.... اون خیلی فوق العادس ❤️ کاش همه اینارو زود تر بفهمیم... چون فهمیدنش بعد مرگش دیگ فایده نداره... اون روزو خیلی نزدیک میبینم ک دیگه کنارمون نیست برین بهش بگین دوستش دارین.... این متنو ب هرکی ک میتونین نشون بدین... تا دیر نشده ازش حمایت کنین.... اگ همینجوری پیش بره ممکنه یهو ب خودمون بیاییم و کنارمون نبینیمش💔)

داستان تا اینجا برای این پارت کافیه ادامش دوروز دیگ میاد... تا موقع یکم روی حرفام فکر کنید..... نمیدونم... با این ک این پست ی هفته دیگ ثبت میشه... میترسم دیر باشه برا ثبت شدن میترسم اونجا برا اون حرفا دیر باشه ♡ امیدوارم ک دیر نیست... تستچی لطفا این پارتو زود تر بذار تا همه ببیننش...

بچها برای دو پارت دیگ میخوام بی تی اس رو بیارم تو داستان... کدومشونو بیشتر دوست دارین و میخوایین نقشش پررنگ تر باشه؟ حتما نظراتونو بگین بعد ثبت شدن این پست و شنیدن نظراتتون بی تی اسو میارم تو داستان.....

چقدر نامجونو دوست دارین ‌؟ میایین کمکم کنین حماتمونو چند هزار تایی کنیم و کمک کنیم کامنتی پستاش از تهیونگ و جونگ کوک کم نیاره؟؟! بعد خوندن این پارت میرین براش کامنت بذارین و بگین خیلی دوستش دارین؟ به دوستاتونم میگین؟ میاین پست یکی مونده ب اخرشو همون پستی ک قبل تولد تهیونگه ... میایین چند هزار تاییش کنیم باهم دیگ و بگیم عاشقشیم؟ کمکم میکنین پستایی ک مربوط ب هیچ کدوم از اعضای دیگ نیست پر عشق و محبت بهش بشه؟ تا بفهمه با خود خودشیم؟

خب بچها امیدوارم از اینک بحث بیشتر این داستان مربوط ب حرفای خودم بود ناراحت نشین اما حرفیه ک تو دلم مونده بود... نمیخاستم نزنمو بعدا حسرت بخورم قول میدم از پارت دیگ همشو رو داستان بذارم... و زود تر بی تی اس و کسی ک از اعضای بی تی اس بهش رای میدینو نقش پررنگ تری بهش بدم.....

الان ک اینو مینویسم ساعت دوازده و نیمه و بهتره دیگ طولش ندم... اگ نخوندین حرفامو حتما کامل بخونین.... و اینکه حرفای من به این دلیل نیست که خدایی نکرده قراره اتفاق بدی برای نامجون بیوفته و هیچ هیچ خبری نیست چون اون واقعا واقعا قویه و تازشم به بقیه امید به زندگی میده عمرا این کارو انجام بده چون واقعا تحصیل کرده و درک و شعور بالایی داره لطفا از حرفای من بد برداشت نکنین و شایعه پراکنی نکنین..... چون ممکنه این شایعه های بی اساس بیشتر بهش اسیب بزنه و هرجا از این شایعه ها دیدین پخشش نکنین نگین نامجون فلانه فقط حمایتتون ازشو بیشتر کنین البته نه با دعوا با هیترا.... فقط بهش بگین دوستش دارین بحث کردن با اونا ینی مث اونا بی فرهنگ شدنه ارمیا هممون باید خیلی با فرهنگ باشیم تا بی تی اس بهمون افتخار کنه و در ضمن حمایت از تک تکشون با هرشب پست گذاشتن براشون مخصوصا برا نامجون فوق العادمون فراموش نشه و تموم حرفای من و مثال من به این دلیل بود که باید از ایدولایی ک دوستشون داریم و فوق العادن اما هیت بیشتری میگیرن حمایت کنیم دوستتون دارم مرسی از حمایتاتون ❤️

شبتون خوش....